انواع قالب های شعر فارسی

علاقه مندی
ارسال به...
2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
انواع قالب های شعر فارسی
hiword.ir 848بازدید , , 19 آبان 1402 بدون دیدگاه مشاهده محصول

برای روشن شدن موضوع قبل از پرداختن به انواع قالب های شعر فارسی ابتدا مفهوم قالب ارائه شده و بحثی کلی دربارهٔ انواع فرم و قالب های شعری تقدیم میگردد.

قالب (Form) شعر چیست؟

قالب شعری به معنی کالبد، شکل، هیأت و پیکر در سرودن شعر است و به طور کلی قالب عبارت است از ساختمان ظاهر و شکل بیرونی شعر که برخی نیز آن را به نوع شعر تعبیر کرده اند.

در ادبیات غرب به جای قالب از واژه فرم استفاده می کنند که از آنچه ما به عنوان قالب های شعری بکار می بریم مفهومی وسیعتر دارد

برای مثال ژان پل سارتر عقیده دارد که کلام از سه عنصر؛ صورت (Form) موضوع (Subject) و مفهوم و محتوا (content) تشکیل می شود.

در برداشت سارتر، فرم یا قالب شعر، جامه ای است که بر پیکر مفاهیم و محتویات پوشانده میشود و تابعی است از محتوا که به اعتبار آن بوجود می آید

قالب در شعر فارسی

وسعت و تنوع اندیشه آفرینندگان ،شعر در زمان ها و مکان ها و شرایط گوناگونِ لحظه تولد شعر، به اندازه ای از یکدیگر متمایز است که وزن و آهنگ و قالب های مختلفی را ایجاب میکند که به هیچ وجه در محدودۀ فرم یا قالب های قراردادی که شعر فارسی رایج است؛ قابل اسارت نیست

بدین ترتیب اساساً نمیتوان انواع قالب های شعر فارسی را به اقسامی محدود کرد و شاعر نیز با دست یابی به هر اندیشه نو طبعاً میتواند به آفرینش قالب ها صورت های مناسب و در خوری که صلاح میداند بپردازد

حتی برخی از نوپردازان و منتقدین به اندازه ای طرفدار مفاهیم و محتویات شعر هستند که قالب شعر را با نظر دیگری مینگرند و عقیده دارند که محتوا به خاطر قالب به وجود نمی آید، قالب است که به خاطر محتوا به وجود میآید

گروهی نیز عقیده دارند که فرم و قالب شعر یک تشریفات است منتها تشریفاتی برای انتقال یک مضمون

بدین ترتیب نه تقسیم بندی ارسطو که شعرها را به دو دسته کمدی و تراژدی تقسیم میکند ، دارای اعتبار ابدی است و نه تقسیمات دیگری که پس از ارسطو برای انواع شعر شده است و بیشتر متکی بر جنبه های معنوی کلام است، در همه اینها یک نقص اساسی وجود دارد که تناسب و هماهنگی قالب و معنی و به ویژه ارزش قالب در آنها مورد توجه قرار نگرفته است.

انواع قالب های شعر فارسی

نکته اساسی درباره انواع قالب های شعر فارسی آن است که اقسام رایج این قالب های سنتی، از روز اول معمول و متداول نبوده و وقتی ،شاعری برای نخستین بار آنها را ابداع و ابتکار کرده است شاعران دیگر به تدریج و به دلایل خاص ذوقی و امکانات القایی ویژه قالب خاصی را پسندیده و به عنوان وسیله ای مناسب و معتنابه و شایسته یک نوع فکر به کار برده اند.

چنان که در دوره طاهریان و صفاریان قصیده هست ولی مثلاً مثنوی نیست؛ در دوره سامانیان علاوه بر قصیده و مثنوی، غزل و رباعی و دو بیتی را میبینم و در همین دوره مستزاد و مسمط نیست.

رابطه قالب و محتوای شعر

بحث درباره ارتباط بین قالب و محتوای شعر از دیرباز در میان ادیبان رواج داشته است

ابن قتیبه دینوری در کتاب الشعر و الشعرا مینویسد:

شعر را نیک بیازمودم، نوعی از آن دارای لفظی زیبا و معنایی دلکش است.

نوعی دیگر هست که لفظی زیبا و شیرین دارد اما اگر ژرف بدان درنگری در معنی آن فایدتی نخواهی یافت و این نوع بسیار است.

قسمتی دیگر از آن دارای معنی نیکو است اما لفظ های آن کوتاه و نارساست… و این شعر با آنکه دارای معنی و سبکی نیکوست آب و رونق آن کم است

در این کلام ابن قتبیه دینوری به سادگی می بینیم که به نظر او نیز غلبه قالب بر معنا و یا برعکس در شعر بسیاری از شاعران مطرح است.

گروهی قالب های موجود شعر فارسی را در یک چهارچوب قراردادی پذیرفته اند و عقیده دارند که از ترکیب و اجتماع وزن و قافیه و ردیف قالب شعر به وجود میآید و دلیل تغییرات قوالب را نیز این میدانند که اندیشه و الفاظ و وزنها و قافیه ها بنا به احتیاج و ذوق شاعر و حال و مقام، تغییر میکند

انواع قالب های شعر فارسی از نظر وزن و قافیه

انواع قالب های شعر فارسی را از دو دیدگاه وزن و قافیه میتوان ارزیابی و تقسیم کرد

شعر آهنگین

شعر آهنگین آن است که در دو قرینه تنها رعایت آهنگ بشود و هم وزن بودن و یک اندازه بودن تعداد هجاها شرط نباشد

شعر با این نوع وزن قدیمترین نوع شعرهاست و نمونه های آن عبارتست از:

سرودهای ودا و مهاباراتا و رامایانا از آثار هندوان و زبور داوود و متن عربی سفر ایوب و ایلیاد و ادیسه هومر شاعر باستانی یونان و قسمت هایی از اوستا

شعر هجایی

شعر هجایی به شعرهایی میگویند که قرینه ها از نظر تعداد هجاها با هم برابر باشند ولی بلندی و کوتاهی هجاها رعایت نشود چه بسا که هجاهای بلند در مقابل هجاهای کوتاه قرار گیرند.

گات های زردشت و یشتها شعر هجایی است

شعر هجایی در زبان پهلوی نیز معمول بوده و پس از اسلام نیز تا مدتی ادامه داشته است.

به قول ریپکا Jan Rypka درین نوع ،شعر مبنا بر شماره هجاهاست و کیفیت هجاها در آن مطرح نیست و بنا به نظر هنینگ مصرع ها دارای قافیه و مبتنی بر تکیه است.

شعر عروضی

شعرهای عروضی که کامل شده شعر هجایی قدیم است، سه شرط اصلی دارد که عبارتند از:

الف- برابر بودن تعداد هجاها

ب- قرار گرفتن هجاهای کوتاه در برابر هجاهای کوتاه و هجاهای بلند در برابر هجاهای بلند.

ج- رعایت قافیه

از سه شرط یاد شده دو شرط اول به وزن مربوط می شود.

تاریخچه شعر هجایی تا عروضی

قالب های شعری در دوره های زبانشناسی زبانهای ایرانی

ایران باستان

نمونه شعر دوره نخستین (ایران باستان) قسمت هایی از اوستا

ایران میانه

نمونه شعر فارسی در دوره دوم – از سه قرن پیش از میلاد مسیح تا قرن هفتم میلادی و ظهور اسلام – آثاری را که به زبان پهلوی به وجود د آمده است

ایران جدید

برای مرحله سوم آثار منظوم دری را باید مثال آورد که ظاهراً کهن ترین شعر دری موجود پس از اسلام، سرود مردم بخار است

این مطلب را هم ببینید
زندگی و آثار عطار نیشابوری

وجود شعر هفت هجایی منسوب به بهرام گور و شعرهایی نظیر آن که در تذکره ها، به عنوان نخستین شعرهای فارسی ذکر شده است نموداری از کامل گرایی شعر هجایی به طرف شعر عروضی است و نشان میدهد که هنوز وزن شعر فارسی به طور کامل تحت تاثیر شعر عربی قرار نگرفته است؛

هر چه بیشتر آثار حمله مسلمانان عرب زبان به ایران ظاهر تر می شود؛ شعر هجایی نیز به شدت بیشتری به سوی عروضی شدن سیر میکند و به تدریج شعر ایرانی سیما و هیئت تازه ای به خود میگیرد و تطبیق آن بر قالبها و مقیاسهای عروضی، امکان پذیر میگردد.

وزن رباعی دارای اصل ایرانی است و این نکته روشن است که دارای اصل عربی نبوده و اعراب آنرا از ما گرفته اند، مسلم می شود که سیستم عروضی نیز مانند وزن رباعی که جزء لا يتجزای آن است دارای اصل ایرانی بوده و از ایران به عربستان رفته است

خلاصه کلام این که تا وقتی که مدعیان اقتباس اوزان عروضی ایران از عرب به طور مقنعی دوره و نحوه کامل اوزان عرب را به طوریکه از همان آغاز ادبیات شعری در ایران اسلامی مورد استفاده عموم شاعران ایران واقع شده به ثبوت نرسانیده اند، چاره ای نداریم جز اینکه یقین داشته باشیم که اوزان خوش آهنگ و بی نظیر ما، میراث مستقیم قبل از اسلام ما بوده و اوزان عروض عرب اقتباس از سرمشق های عروض اصیل ماست که خود نمونه کامل دقت و ظرافت هنری و عملی در سراسر جهان بوده است و به تمام احتمال همواره نیز خواهد بود.

یان رییکا درباره رابطه وزن شعر فارسی و عربی می نویسد:

به هر تقدیر مسلم است که بر اثر نفوذ شعر عربی مبانی کهن وزن ،شعر کنار گذاشته شده و عروض کمی جانشین آن گشته که اصولش تقریباً با وزن های کمی یونانی و رومی مطابق است،

وجه تمایز عروض فارسی دری از عروض کلاسیک ساختمان عروض ضرورت حتمی تساوی اوزان در کلیه مصرع های یک منظومه واحد تقریباً فقدان كامل وقف تصادف دو مصوت در انتهای یک کلمه و ابتدای کلمه بعد از آن بدون حذف یکی از آنها قافیه و هجاهای خیلی دراز است.

انواع قالب های شعر فارسی از نظر وزن

برای تاثیرگذاری بیشتر بر شنونده و مخاطب، این بدیهی است که وزن و مفاهیم و معنی شعر بایستی متاسب با هم انتخاب شوند

مثلا شاعر هرگز برای بیان مفهومی غم انگیز و اندوه بار، وزنی تند و ضربی و نشاط آفرین را انتخاب نمی کند.

نمونه این عدم هم آهنگی وزن و معنی در قصیده صلح ملک الشعراء بهار مشهود است

فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
 که تا ابد بریده باد نای او
بریده باد نای او و تا ابد
 گسسته و شکسته پر و پای او
ز من بریده یار آشنای من 
 کزو بریده باد آشنای او
چه باشد از بلای جنگ صعب‌تر
 که کس امان نیابد از بلای او
شراب او ز خون مرد رنجبر 
 وز استخوان کارگر غذای او
همی‌زند صلای مرگ نیست کس 
 که جان برد ز صدمت صلای او

این قصیده که سراسر نوحه و زاری و بیان ناگواریهای جنگ است، اما موسیقی شعر بسیار نشاط آور است و این وزن شاد با محتوای غم انگیز کلام به هیچ وجه هماهنگی ندارد و همین امر از تأثیر این شعر به طرز عجیبی میکاهد.


اما حافظ در این غزل:

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد 
 که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب 
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان 
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین 
 ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانه ما 
 شرابی خور که در کوثر نباشد

حافظ موسیقی شعر را با مضمون سرور آمیز غزل بسیار مناسب برگزیده است


هماهنگی وزن و معنی را در این بیت منوچهری نیز میبینیم

آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
 اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار 
 گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال 
 چون کلنگان در هوا و همچو طاووسان به کوی
در شود بی‌زخم و زجر و در شود بی‌ترس و بیم 
 همچو آذرشست، بتش همچو مرغابی، به جوی
پی ز قوس و فش ز درع و رگ ز موی و تن ز کوه
 سر ز نخل و دم ز حبل و برزسنگ و سم ز روی
دیر خواب و زود خیز و تیز سیر و دور بین 
 خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی

که وزن این شعر تا حد زیادی با حالات و جنبش های اسب هماهنگی دارد.


اما این شعر عنصری که در آن نیز وصف اسب سلطان غزنوی مطرح است از تناسب وزن و معنی بی بهره است

چهار پایی کش پیکر از هنر هموار 
نگارگر ننگارد چو او به خامه نگار
جهنده ای که همی برق ازو برد رفتن 
رونده ای که همی باد ازو برد رفتار
رود چنانکه رود گوی روزکار از کف
 جهد چنانکه جهد یوز شرزه روز شکار
به باد ماند و کس باد دید ابر نهاد
 به ابر ماند و کس ابر دید آتش بار

موسیقی واژه ها در شعر فارسی

حافظ در غزل زیر با انتخاب سیلاب های کشیده طنین غم آلودی به شعر خود بخشیده و نقش غم را با ارائه وزن مناسب در طول بیت به طرزی هماهنگ گسترده است

نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم 
 به مویه‌هایِ غریبانه قِصه پردازم
به یادِ یار و دیار آن چُنان بِگِریَم زار 
 که از جهان رَه و رسمِ سفر براندازم
من از دیارِ حبیبم نه از بِلاد غریب 
 مُهَیمَنا به رفیقانِ خود رَسان بازم
خدای را مددی ای رفیقِ رَه تا من 
 به کویِ میکده دیگر عَلَم برافرازم
خِرَد ز پیریِ من کِی حساب برگیرد؟ 
 که باز با صَنَمی طفل، عشق می‌بازم
بجز صَبا و شِمالم نمی‌شناسد کَس 
 عزیز من، که به جز باد نیست دَمسازم
هوایِ منزل یار، آب زندگانیِ ماست 
 صبا بیار نسیمی ز خاکِ شیرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی 
 شکایت از کِه کنم؟ خانگیست غَمّازَم
ز چَنگِ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت 
غلامِ حافظِ خوش لهجهٔ خوش آوازم

و حافظ شیرازی در شعر دیگری با انتخاب هجاهای کوتاه در ایجاد وزن موافق با مضمونی شادمانه به موفقیت چشمگیری رسیده است:

در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
 مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعلِ سمندِ او شکلِ مهِ نو پیدا 
وز قدِ بلندِ او بالای صنوبر پست
آخر به چه گویم هست از خود خبرم، چون نیست 
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم، چون هست
شمع دل دمسازم، بنشست چو او برخاست 
و افغان ز نظربازان، برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوش بو شد، در گیسوی او پیچید
 ور وَسمه کمانکش گشت، در ابروی او پیوست
بازآی که بازآید عمرِ شدهٔ حافظ 
 هر چند که ناید باز، تیری که بشد از شست

در بیت زیر نیز حافظ به مدد موزیک موجود در تلفظ کلمات و اصوات – به ویژه در مصرع دوم و در نتیجه توالی صدای دال توانسته است واقعاً انعکاسی را که در زیر گنبد می پیچد به خوبی بنمایاند

از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر 
 یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد
انواع قالب های شعر فارسی
انواع قالب های شعر فارسی

بدین ترتیب استفاده از صداها و ایجاد حالتی که در شعر بتواند بیانگر صداهای خاصی باشد، خارج از بار معنوی واژگان هنری است که شاعر با انتخاب واژه های مناسب و هماهنگ با مفاهیم از خود بروز می دهد؛

این مطلب را هم ببینید
منوچهری دامغانی

مثلاً اگر به این بیت فردوسی در داستان جنگ رستم و اشکبوس توجه کنیم:

چو چپ راست کرد و خم آورد راست 
خروش از خم چرخ چاچی بخاست

تجانس صداها در مصراع دوم به خوبی ایجاد کننده صدای زه کمان خواهد بود،

بنابراین انتخاب موزیک واژه ها و وزن مناسب یکی از شروط اصلی القاء و انگیزش شعر خواهد بود.

وقتی فردوسی برای بیان حماسه جاودان خود بحر متقارب را انتخاب می کند بدین دلیل است که این وزن را بیش از هر وزن دیگری برای بیان صحنه های نبرد منتاسب می یابد و در آن استحکام و انعطاف بیشتری برای ارائه حماسه ها پیدا می.کند

به همین جهت اگر به این اشعار فردوسی با آهنگ و مفاهیمی که در آنهاست دقیق شویم میبینیم که تأثیر این اشعار مستقيماً مدیون وزن مناسب آنهاست

چو فردا بر آید بلند آفتاب 
من و گرز و میدان افراسیاب
که گوید برو دست رستم ببند 
نبندد مرا دست چرخ بلند
که گر چرخ گوید مراکاین نیوش
 به گرز گرانش بمالم دو گوش
من از کودکی تا شدستم کهن 
بدین گونه از کس نبردم سخن
مرا خواری از پوزش و خواهش است
 وزین نرم گفتن مرا کاهش است

احتمالاً اگر  فردوسی این اشعار را مثلاً در بحر هزج یا رمل می سرود، هرگز نمی توانست تا بدین اندازه تأثیر بخش باشد و فلسفه استفاده از برخی از وزنها برای قالب های خاص از شعر، به دلیل همین تأثیر آفرینی است

مثلاً برای قصیده سرایی به لحاظ آن که قصیده ها معمولاً در دربار پادشاهان خوانده میشد شاعران وزنهایی پر فخامت و سنگین و پر شکوه و طنین را بر می گزیدند اما در غزل که شعری است بزمی و غنایی از وزنهای نشاط آوری چون هرج و رجز و سریع کمک میگرفتند و دو بیتی و رباعی نیز حالتی خاص داشت.

ناگفته نماند که برخی از شاعران نیز به برخی از وزنها علاقه بیشتری نشان داده اند و آثار خود را به وزن یا وزن هایی خاص محدود کرده اند

حتی در شعر شاعران غزل سرا در صد کاربرد برخی از وزنها به دلایل خاصی بیشتر از وزنهای دیگر است.

بدین ترتیب، شاعر از کلمه گرفته تا مصرع و از بیت تا غزل و قصیده و … همه جا تجانس وزنها و الفاظ و مفهوم را ارزیابی میکند تا نوعی تفاهم و نزدیکی میان اندیشه خود و واژه و ذهن خواننده ایجادکند.

 حافظ استاد این قبیل بهره گیری هاست. او به اثر صوتی مصوتها واقف است و بهترين بهره های فنی را از این طريق میبرد:

شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
 کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها
انواع قالب های شعر فارسی
انواع قالب های شعر فارسی

که در مصراع اول توالی آن همه “یی” و در مصرع دوم تو الی آن همه “آ ” نشان میدهد که حافظ چگونه به طنین حروف میاندیشد و مناسبترین فکرها را بر آن سوار میکند:

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد 
 که تا ز خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز

در اینجا تجسم زنگ و صدای واژه به اندازه معنی آن در شعر نقش دارد؛ حتی نقش تجسم و صدای واژه، گاهی بیشتر و مؤثرتر از معنای آن نمودار میشود؛ یعنی قدرت مادی واژه بیشتر از قدرتهای ادراکی آن است.

همانطورکه بر عکس در نشر، معنای واژه بیشتر از خود آن، قدرت دارد٠

وزن و رابطه آن با قالب و معنی در شعر

ارسطو در رساله فن، شعر (بوطيفا Poyetikes ) که وزن را یکی از وسائل تقلید میداند، می نویسد:

درک آهنگ و وزن، در نهاد ماست و سخن در هر قسمتی به وسیله ای مطبوع و دلنشین میگردد و این وسیله در شعر، وزن و آهنگ آن است.

ارسطو معتقد است که حتی در برخی از سخنان عادی وزنی وجود دارد و می افزاید برای محاورات سقراطی یک نام مشترک نداریم و حتی اگر این نوع تقلید در بحرهای سه پایه ای و یا در وزنهای مرثیه و نظایر آن به نظم در آیند، باز بدون نام خواهند بود؛ زیرا رسم بر این است که مردمان شعر را به وزن آن میشناسند و شاعران را بر حسب وزن اشعارشان نام میگذارند

درباره قافیه

مسأله ارتباط قالب های شعر را با قافیه نیز نباید از نظر دور داشت آقای دکتر شفیعی کدکنی در این باره می نویسد

در غرب، قافیه (Rhyme: Rime) مانند بسیاری از عناصر مادی و صوری شعر… نظر ناقدان ادب و شاعران را به خود جلب کرده است و هر کس در حدودی از راز پیوستگی شعر و قافیه و نیز مقام آن در ایجاد زیبائی شعر سخن گفته است….

تاثیرات قافیه بر شعر

  1. تأثیر موزیكی
  2. تشخيص لفظی قافیه در شعر
  3. لذتی که بر آورده شدن یک انتظار به وجود می آورد.
  4. تنوع در عین وحدت زیبایی معنوی
  5. فراهم آوردن و تجمع احساس شاعر و نظم دادن به فکر.
  6. استحكام شعر.
  7. کمک به حافظه و سرعت انتقال به قسمت های مختلف یک شعر
  8. القاء مفهوم از طریق آهنگ کلمات
  9. ایجاد وحدت شکل در شعر
  10. جدا کردن و تشخیص مصراع ها
  11. کمک به تداعی معانی
  12. توجه دادن به زیبایی ذاتی کلمات
  13. تناسب و قرینه سازی …

آقای دکتر شفیعی کدکنی معتقدند که هر شعر، دو شکل یا قالب يا صورت دارد:

یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراعها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاهی وزن یعنی همان چیزی که در اصطلاح قدیم، قصیده، غزل، قطعه، رباعی، مشنوی، مسمط، ترجیع بند، و ترکیب و مستزاد و بحر طویل را از یکیگر جدا میکرد و بیشتر به طرز قرارگرفتن قافیه ها وگاه مسأله وزن، نظر داشت.

اما شکل شعر یا صورت شعر، یک مفهوم عمیقتر هم میتواند داشته باشد و آن مسأله شکل درونی یا فرم ذهنی آن است که به طوز حلاصه عبارت است از مسأله پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن؛ که ببینیم شاعر در این راه چه مایه توفیق یافته است.

بسیاری از شعرهای قدیم از نوعی یکپارچگی و وحدت عضوی برخوردارند، مثل قصاید ناصرخسرو و غزلهای مولوی.

اما بسیاری شعرها، به خصوص در دوره های بعد از مغول، از این وحدت عضوی و یکپارچگی درونی کمتر برخوردارند، مانند بسیاری از شعرهای سبک هندی

2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...

بهترین شاعران ایران: خداوندگاران شعر و ادب فارسی

معرفی کتاب ویژه سردبیر

بهترین شاعران ایران: خداوندگاران شعر و ادب فارسی

بهترین شاعران ایران؛ خداوندگاران شعر و ادب فارسی: هر کشوری در جهان به داشتن هنری مشهور است و ایران زمین در هنر شعر و شاعری سرآمد جهانیان است بنابراین این نوشته را به معرفی بهترین شاعران ایران یا خداوندگاران شعر و ادب پارسی اختصاص داده ایم همانگونه که گفته شد هر کشوری به هنری مشهور است: و هنر ایرانیان با داشتن بیشترین آثار ادبی منظوم و با وجود شعرای بزرگی چون رودکی، فردوسی، ناصر خسرو، نظامی، خیام، سعدی، مولوی، حافظ، جامی، صائب، سنایی، عطار، پروین اعتصامی، شهریار، …