شعر فارسی و تفاوت آن با نثر

علاقه مندی
ارسال به...
2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
تفاوت نثر و شعر فارسی
hiword.ir 848بازدید , 15 آبان 1402 بدون دیدگاه مشاهده محصول

شعر فارسی و تفاوت آن با نثر| شعر، در لغت به معنی دانش و فهم و ادراک است که چامه، سرود، سخن و چکامه نیز خوانده شده است ودر تعریف آن گفته اند که: “کلامی است موزون و مقفی که دارای معنی باشد” و این تعریف شعر است.

نثر مرسل عبارت است از: کلام غیرموزون، زیرا معمولا نثر را با سلب مختصات نظم تعریف میکنند و میگویند که کلامی است غیرمنظوم یا آزاد از قیود نظم، یا سخن بی وزن و بی قافیه.

از روزی که انسان شعر را شناخته است، آن را ملازم وزن یافته و آهنگ و وزن شعر، او را مسحور و مفتون خویش ساخته است.

ارسطو نخستین کسی است که رساله ای درباره شعر از او در دست است، شعر را در مقابل نثر قرار میدهد و از شعر، سخن موزون را اراده میکند.

حکمای دوره اسلامی نیز همیشه شعر را همراه و همزاد وزن شناخته اند؛ چنان که ابوعلی سینا میگوید:

شعر سخنی است خیال انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد



تفاوت نثر و شعر فارسی
شعر فارسی و تفاوت آن با نثر

تفاوت شعر و نظم

ارسطو میان شعر و نظم فرق گذاشته است و اصل شعر را در معنی و مضمون آن می جوید و صورت شعر راکه مقید به وزن و قواعد دیگر نظم است، جزء ماهیت آن نمی شمارد و معتقد است که بسیاری از سخنان منظوم را که موضوع آنها برای مثال پزشکی و علوم طبیعی است، از جنس شعر نباید به شمار آورد….

ابو علی سینا میگوید: منطقی را به هیچ یک از وزن و تساوی و قافیه نظری نیست مگر اینکه ببیند که چگونه خیال انگیز و شوراننده میشود….

شعر فارسی و تخيل

تفاوت نثر و شعر فارسی
شعر فارسی و تفاوت آن با نثر

استاد دکتر خانلری عقیده دارند که شعر سخنی است که مخیل باشد؛ یعنی در دل بنشیند و حالتی از غم یا شادی بر انگیزد اما عامه این گفته های مکرر را در گوش نگرفتند و باز شعر را با نثر سنجیدند و در آن قافیه و وزنی بیش یافتند.

این سنجش بی سبب نیست و میدانیم که هر یک از هنرها با مایه ای سروکار دارد ما یه نقاش خط و رنگ است و مایه موسیقی صوت…

شعر نیز با کلمه کار میکند یعنی لفظی که نشانه معنی خاص است و این همان مایه است که در نثر هم هست و خویشاوندی شعر و نثر از اینجاست… شعر و نثر در مایه کار شریک اند اما در شیوه و غرض یکسان نیستند.

زبان شعر فارسی و زبان نثر

استاد دکتر پرویز خانلری در مورد زبان نثر و زبان شعر می نویسند

…. نثر اگر به حسب تعریف ما برای اثبات امری یا بیان حقیقتی یا ارسال خبری به کار برود زبانش همان زبان گفتار و زبان علم است زبانی تنگ میدان و محدود با الفاظی صریح و معین و تبدیل ناپذیر اما اگر نویسنده بخواهد که در خواننده به طریقی تأثیر کند و حالتی در او پدید آورد، به قلمرو شاعری پاگذاشته است و ناچار باید زبان شعر را اختیار کند و در این حال نوشته او، نوعی از شعر شمرده میشود

نخستین نکته ای که درباره زبان شعر باید گفت این است که در آن، لفظ به دو اعتبار در کار است یکی به اعتبار دلالت بر معنی و دیگر به اعتبار صورت و هیئت خاص خود.

شاعر به صورت الفاظ بی اعتنا نیست هر کلمه ای نزد او چهره ای دارد درست مانند چهره مردمان؛

یکی سرد و خشک و یکی گیرنده و دلنشین؛ این یک نرم و دلاویز آن یک تند و سکه های بی زبان نیستند جان دارند و با هم مهر و کین می ورزند مجمع بعضی هم لطف و آرامش است و اجتماع بعضی دیگر سراسر ستیز و پرخاش شاعر با این وجودهای زنده سرو کار دارد؛ خوی و چهره هر یک را خوب میشناسد یکی را میخواند یکی را می راند، این را با آن آشتی می دهد آن را از این جدا میکند؛ به تدبیر و افسون از این پراکندگان، گروهی می سازد که همدل و هماهنگ به فرمان او روان میشوند تا دل و جان شنونده را به کمند بیارند و او را به آنجا ببرند که شاعر خواسته است…..

زبان نثر ساخته و پرداخته اجتماع است و فرد جز پذیرفتن آن چاره ای ندارد اما زبان شعر را خود شاعر میسازد… در بازار نثر همین که سکه لفظ از رواج افتاد، دیگر قابل داد و ستد نیست اما در عالم شعر خود شاعر است که سکه ها را رواج می دهد پس در اینجا هیچ سکه ای ناروا نیست شاعر به گنجینه الفاظ کهن راه دارد… آزادی و اختیار شاعر

انواع شعر فارسی

انواع شعر فارسی در انتخاب الفاظ به او مجال میدهد که کلمات را به همان برای بیان معنی بلکه از نظر صورت نیز برگزیند و به طریقی خاص مرتب کند [و] در ترکیب کلام نیز شاعر می تواند از عادت جاری کند…

این مطلب را هم ببینید
کتاب صوتی ضیافت اثر افلاطون

… حاصل این گفتگو آنکه زبان شعر زبانی کار کرده و دقیق و صیقل یافته است و در آن هیچ سهل انگاری و مسامحه ای روا نیست زیرا که هم هدف و غرض آن بسیار دقیق تر و عالی تر از زبان نثر است و هم توقع شنونده و خواننده از آن بیشتر است

به سبب همین دقت و ظرافت بیان است که شعر فارسی در خاطره ها میماند و بر اثر آن در زبان جاری نیز تاثیر میکند در همه زبانها اصول فصاحت و بلاغت بیشتر تابع زبان شعر است زیرا که در ساختمان دقت و مراقبت ذهن به کار رفته است نه زبان گفتار که وسایل و لوازم جدا و خاصی برای بیان معانی و حالات دارد و نه زبان نثر که جز ابلاغ معانی ساده و صریح وظیفه ای ندارد.

نثر مرسل و شعر

مقصود از نثر در این گفتار نثر مکتوب مرسل است که آن را به اختصار میتوان چنین تعریف کرد:

کلامی که در آن مفاهیم و معانی با وضوح و روشنی و رسایی و با نظم مکرر و منطقی بیان می شود و تنها وظیفه لفظ در آن بیان معنی است؛ جمل با مراعات موازین دستوری به یکدیگر می پیوندند و معانی بی هیچگونه قطع و انحرافی بیان میشوند و راست و مستقیم پیش می روند، وصل و فصل جمل بر مبنای توالی افکار و روش طبیعی و قواعد مشخص زبان استوار است…

نثر و مختصات نظم

گفتیم که نثر کلامی است که اجزای آن مانند نظم به قطعات مساوی و متوازن و متقارن تقسیم نمی شود؛ بلکه تنها با مراعات و به اقتضای معنی و قواعد ،زبان تلفیق و ترکیب میگردد و رابطه معنوی است که قطعات کلام را به یکدیگر میپیوندد

در صورتی که در نظم کلام به اجزایی مستقل و مجزاء تقسیم میشود و پیوستگی معنوی بین اجزاء کلام معمولاً در حدی است که معنی نخست از ثانی بیگانه نباشد و گاه هر مصرع و در بیشتر اقسام، نظم، هر بیت، مستقلاً معنی خاصی را بیان میکند که با معانی قبل و بعد پیوسته نیست به این جهت شیوه کلام، به نظم اجازه می دهد که قطعات در آن جدا از یکدیگر در برابر و در پی هم قرار گیرند و این نخستین مرحله وزن است که میتوان از آن به مقارنه تعبیر نمود بعلاوه وزن در شعر فارسی عبارت است از تقسیم کلام به قرائن متناسب و متشکل که در برابر و در پی هم قرار میگیرند و این مفهوم وزن، آن طور محدود و مشخص نیست که نثر استعداد پذیرش مراحلی از آن را نداشته باشد…

و نثر میتواندگاه تا حد تساوی تقریبی ،هجاها موزون باشد در حالی که هنوز در عرف ارباب ادب میتوان نام نثر را بر آن نهاد بنابراین اختصاص وزن به نظم تعبیری جامع و تمام نیست و تقلید نثر از اوزان شعری از حد معینی فراتر نمیرود و همواره حد فاصل خاصی را در میان نگاه میدارد و این حد فاصل همان وزن عروضی کامل است نه مطلق وزن

قافیه نیز که یکی از دو فصل ممیز نظم از نثر شمرده میشود در نثر نیز به کار می رود که سجع خوانده می شود؛

مین کیفیت موجب شده است که در علم بلاغت بعضی از ارباب فن قافیه را بین نظم و نثر مشترک بدانند و فرق بین نظم و نثر را تنها در وزن و قافیه با این شرط که کلام منثور به طریق قوافی شعری مسجع نباشد توجیه کنند در حالی که میدانیم نثر فارسی در مراحل فنی از این حد نیز فراتر رفته است

کوتاه سخن این که قافیه در نثر نیز مانند نظم مؤخر از وزن است که در آغاز به صورت کلماتی هماهنگ ـ نه مقفی و مسجع و در انتهای قطعات نمودار می شود و سپس به تدریج این هماهنگی نسبی به هماهنگی کامل که از آن به مسجع یا ازدواج تعبیر شده است، می انجامد.

این مطلب را هم ببینید
داستان ویس و رامین سروده فخرالدین اسعد گرگانی

شعر خوب

تفاوت نثر و شعر فارسی
تفاوت نثر و شعر فارسی

استاد محمد تقی بهار معتقد بود که شعر خوب یعنی احساسات موزونی که از فکری پرهیجان و از روی اخلاق عالی تری برخاسته باشد؛ لغت، اصطلاحات نیکو ،ترکیب ، سجع ، وزن و قافیه، صحت یا سقم قواعد و مقررات نظم هیچ کدام در خوبی و بدی شعر نمیتوانند حاکم و قاضی واقع شوند.

هرچه گفتن یک شعر یا ساختن یک غزل، قوی تر و نجیب تر باشد، آن شعر بهتر و خوبتر خواهد بود.

اثر گذاری شعر

شعر فارسی، از جهت شعر بودنش به وزن و قافیه احتیاج دارد و از جهت کلام بودن، نیازمند به این که بتواند در نفوس انسانی تأثیر بگذارد و با صنعت کاری هایی از حدود حرف های عادی خارج باشد؛ اما تأثیر در نفوس شرط مهم شعر است و این همان قوه مرموزی است که سحر بیان را سبب می شود و شعر در واقع وقتی به غایت خود نائل میشود که در نفوس تصرف کند و تأثیر، یعنی عاطفه و خیالی را که در آن هست به دیگران سرایت دهد آنچه شعر در نفس بر می انگیزد، ممکن است که یک حس زیبایی یا زشتی باشد یک عاطفه شدید باشد یا یک درد مستمر، اما شرط اصلی قبول شعر همین جاست.

شعر رستاخیز واژه ها

از تعریف های تازه و متفاوتی که درباره شعر شده است یکی این است که … شعر حادثه ای است که در زبان روی میدهد و در حقیقت گوینده ،شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی … تمایزی احساس میکند این تمایز میتواند علل بسیاری داشته باشد عللی شناخته شده و عللی غیر قابل شناخت اتفاقاً شعر حقیقی، شعر ابدی همان شعری است که علت تمایز آن از زبان مبتذل و معمول، در تمام ساحات، قابل تعلیل و تحلیل نیست

یکی از صورتگران روسی شعر را رستاخیز کلمه ها» خوانده است و درست به قلب حقیقت دست یافته زیرا در زبان روزمره کلمات طوری به کار می روند که اعتباری و مرده اند و به هیچ روی توجه ما را جلب نمیکنند ولی در شعر و ای بسا که با مختصر پس و پیش شدنی این مردگان زندگی مییابند و یک کلمه که در مرکز مصراع قرار میگیرد سبب زندگی تمام کلمات دیگر میشود مثلاً همان تعبیر چه سنجد؟”

نمونه هایی از شعر فارسی

رودکی – پدر شعر فارسی

به سرای سپنج مهمان را 
دل نهادن همیشگی نه رواست
زیر خاک اندرونت باید خفت
 گر چه اکنونت خواب بر دیباست
با کسان بودنت چه سود کند؟
 که به گور اندرون شدن تنهاست
یار تو زیر خاک مور و مگس
 چشم بگشا، ببین: کنون پیداست
آن که زلفین و گیسویت پیراست
 گر چه دینار یا درمش بهاست
چون ترا دید زردگونه شده
 سرد گردد دلش، نه نابیناست

شعر فارسی – شعر حماسی فرودسی

هوا پر خروش و زمین پر ز جوش
 خنک آنک دل شاد دارد به نوش
درم دارد و نقل و جام نبید
 سر گوسفندی تواند برید
مرا نیست فرخ مر آن را که هست
 ببخشای بر مردم تنگدست

شعر فارسی از حکیم ناصر خسرو

به علم و گوهر کنی مدحت آن را
    که مایه است مر جهل و بد گوهری را 
به نظم اندر آری دروغ و طمع را 
    دروغست سرمایه مر کافری را 
من آنم که در پای خوکان نریزیم
 من این قیمتی دُرٌ لفظ دَری را
کسی را کُند سجده دانا که یزدان
 گزیده است از خلق و مر رهبری را

شعر عارفانه فارسی از مولانا

کس چه می‌داند ز من جز اندکی
 از هزاران جرم و بد فعلم یکی
من همی دانم و آن ستار من
 جرمها و زشتی کردار من
اول ابلیسی مرا استاد بود
 بعد از آن ابلیس پیشم باد بود
حق بدید آن جمله را نادیده کرد
 تا نگردم در فضیحت روی‌زرد
باز رحمت پوستین دوزیم کرد
 توبهٔ شیرین چو جان روزیم کرد
هر چه کردم جمله ناکرده گرفت
 طاعت ناکرده آورده گرفت
هم‌چو سرو و سوسنم آزاد کرد
 هم‌چو بخت و دولتم دلشاد کرد
نام من در نامهٔ پاکان نوشت
 دوزخی بودم ببخشیدم بهشت
آه کردم چون رسن شد آه من
 گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم 
شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همی‌بودم زبون
 در همه عالم نمی‌گنجم کنون
آفرینها بر تو بادا ای خدا
 ناگهان کردی مرا از غم جدا

معرفی بهترین شاعران ایران به ترتیب تاریخ

شاعران زن ایرانی در طول تاریخ

بهترین شاعران شعر فارسی

شاعران معاصر ایرانی

2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...

بهترین شاعران ایران: خداوندگاران شعر و ادب فارسی

معرفی کتاب ویژه سردبیر

بهترین شاعران ایران: خداوندگاران شعر و ادب فارسی

بهترین شاعران ایران؛ خداوندگاران شعر و ادب فارسی: هر کشوری در جهان به داشتن هنری مشهور است و ایران زمین در هنر شعر و شاعری سرآمد جهانیان است بنابراین این نوشته را به معرفی بهترین شاعران ایران یا خداوندگاران شعر و ادب پارسی اختصاص داده ایم همانگونه که گفته شد هر کشوری به هنری مشهور است: و هنر ایرانیان با داشتن بیشترین آثار ادبی منظوم و با وجود شعرای بزرگی چون رودکی، فردوسی، ناصر خسرو، نظامی، خیام، سعدی، مولوی، حافظ، جامی، صائب، سنایی، عطار، پروین اعتصامی، شهریار، …