معرفی مشهورترین زنان شاعر ایرانی در طول تاریخ
شاعران زن ایرانی در طول تاریخ
شاعران زن ایرانی در طول تاریخ| شعر در زبان و ادبیات پارسی پیوندی ناگسستنی با زندگی، افکار و دیدگاه های مردم ایران زمین داشته و دارد.
ادبیات شاعرانه در طول تاریخ این سرزمین، همواره قامتی سرافراز داشته و با وجود همه رنج ها و نابسامانی هایی که در دوره های مختلفی تاریخی بر مردم گذشته است اما در هر برهه از تاریخ بلند این سرزمین، شعرا و ادیبان برجسته ای ظهور کرده که هر کدام شان بخشی از تاریخ و هویت و افتخار این سرزمین به شمار می روند.
در این میان اما به دلیل وجود جامعه و فرهنگ مردسالار (نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان) نقش شاعران زن ایرانی در ادبیات پارسی کمرنگ است، حال آنکه به دلیل کارکرد اصلی زبان شعر که همانا بیان احساس درونی انسان ها در قالبی موزون است، کمبود عواطف زیبای زنانگی در شعر پارسی همواره احساس می شود.
با اینحال و با وجود همه مشقات و رنج های پیش روی زنان شاعر ایرانی، بزرگ زنانی در عرصه هنر شعر و شاعری ظهور کرده اند و هرچند که تعداد آنان انگشت شمار است اما در مقایسه با هنجارهای سخت گیرانه جامعه ، همین تعداد هم از مفاخر ادبیات پارسی و به ویژه زنان هنرمند و قدرتمند ایران زمین به شمار می روند.
در این نوشته با افتخار تلاش کرده ام مشهورترین شاعران زن ایرانی را که آثار و اشعاری مکتوب از ایشان به جای مانده است را به ترتیب تاریخ از قدیمی ترین تا جدیدترین شاعره زبان پارسی را معرفی کنیم
معرفی شاعران زن ایرانی از دیرباز تا کنون
دارای دخت اولین زن شاعر ایرانی
(۴۰ هـ.ش/۶۶۱ میلادی)
دارای دخت زن شاعری از ساسانیان (۶۶۱ میلادی/۴۰ خورشیدی) دختر دارا پادشاه تخارستان بود
پس از شکست ایرانیان در برابر اعراب در جنگ نهاوند، یزدگرد سوم به شرق ایران فرار کرد و سعی کرد که با اتحاد و کمک گرفتن از نجبای ایرانی بتواند بر اعراب چیره شود.
پس از مرگ یزدگرد، پسرش پیروز تلاش بسیاری برای جلب حمایت دربار تانگ برای مقابله با اعراب نمود. پیروز توانست برای مدتی در شهر «پی لینگ» حکومتی ایرانی بر پا نماید.
پس از پیروز، پسرش نرسه نیز به تلاشها برای بازپس گیری ایران از اعراب ادامه داد که همه به شکست منجر شد.
شاهزادگان ساسانی پس از تلاش های فراونی که همگی منجر به شکست می شود راهی دورترین سرزمین ها همچون ژاپن می شوند.
از جمله «دارا» فرمانروای تخارستان که پس از فرار از ایران در نهایت ساکن ژاپن شده و در آنجا دختر او یعنی «دارای دخت» به دنیا می آید.
دختری که نه تنها شاعر بوده بلکه اشرافی عمیق بر جنبه های تفکری نیز داشته است.
گیکیو ایتو Gikyō Itō ایران شناس ژاپنی در مجموعه شعر مان یوشو Man’yōshū که قدیمی ترین مجموعه شعر ژاپنی است به دو قطعه شعر بر خورده که ساختار آنها با سایر اشعار متفاوت بوده و بر گرفته از مضامین و واژه های زرتشتی و اوستایی بوده است
او این دو شعر را منسوب به دارای دخت از شاهزادگان ساسانی می داند که پس از فرار از ایران راهی ژاپن شده اند
ترجمه دو قطعه شعر از دارای دخت
حتی آتش فروزان
پیام اندیشه انگیز نیکان را (مانسرَدَهمَ)
رباید و پنهان کند در انبان
آیا چنین نگویند؟
……….
ابر آبی رنگ
شاید بالاتر رود
همان ابری که
بر فراز کوه شمال
گسترده است
از ستارگان گذر کند،از ماه بگذرد
تا بالاترین آسمان
تا بالاترین آسمان
رابعه بلخی مادر شعر پارسی
( نیمه اول قرن ۴هـ /۹۱۴-۹۴۳میلادی)
عشق را خواهی که تا پایان بری
پس بباید ساخت با هر ناپسند
اولین و قدیمی ترین شاعر زن ایرانی که اشعاری از او به جا مانده رابعه دختر کعب بلخی است که او را مادر شعر پارسی لقب داده اند.
او شاعر سده چهارم هجری قمری در دوره سامانیان و معاصر رودکی بوده و با او مشاعره داشته است.
پدر رابعه علاقه خاصی به او داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده است و به جهت تواناییهای بینظیر او در هنر و فنون، او را با لقب زینالعرب (زینت قوم عرب) خطاب میکرد.
رابعه بلخی دختری سیهچشم و بلند قامت و زیبا بود و بسیار زیبا سخن میگفت با وجود اینکه وی خواستگاران زیادی داشت، اما پدر همه را بیجواب میگذاشت تا به بستر مرگ افتاد.
پس از مرگ پدرش کعب، حارث برادر رابعه بر تخت پدر مینشیند و در یکی از بزمهای شاهانه او با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار میکند.
عطار جایگاه بکتاش در دربار را کلیددار خزانه عنوان کرده است. رابعه بیدرنگ دل به بکتاش میبازد.
بعد از شک بردن حارث به این ارتباط حکم به قتل خواهرش میدهد. اگرچه اشعار زیادی از او باقی نمانده اما همان مقدار کم هم گواه توانایی و ذوق رابعه بوده است
استناد گفتار عطار، رابعه در سرودن شعر و هنر نقاشی بهغایت توانمند و در شمشیرزنی و سوارکاری بسیار ماهر بودهاست.
آرامگاه او در پارکی کوچک در «بلخ» است و برای بسیاری از مردم بلخ و افغانستان، آرامگاه رابعه بلخی،مکانی شریف و مورد احترام است.
از رابعه جز هفت غزل و قطعه در دست نیست. ظاهراً تمامی اشعار وی بدست برادرش حارث معدوم گردیده و الباقی در گذر زمان از بین رفتهاست.
شعر مشهوری از رابعه بلخی
عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری
پس بباید ساخت با هر ناپسند
کتاب صوتی رابعه نوشته دکتر حسینقلی مستعان
مهستی گنجوی شاعر آزاد اندیش
(قرن 5 هـ.ق. / 11 میلادی)
مهستی گنجوی یکی از زنان شاعر ایرانی در سده پنجم هجری قمری / یازدهم میلادی است. وی در شهر گنجه به دنیا آمد و چندی در خراسان به سر برد و پس از مدتی دوباره به گنجه برگشته و زن احمد پسر خطیب گنجه شد.
گویا نام اصلی وی منیژه بود و تخلص وی مِهسَتی (Mehsati) به معنای «بزرگ بانو» یا مَهسَتی به معنای «ماه بانو» خوانده میشود.
سنایی غزنوی در حکایتی در کتاب حدیقه الحقیقه میگوید:
داشت زالی به روستای تکاو
مَهسَتی نام دختری و سه گاو
به خاطر آزاداندیشی و بیپروایی وی در بیان احساسات زنانهاش و نیز رسوا کردن فسادها و زشتکاریهای جامعه، جامعه مردسالار آن دوران اجازه بروز و ظهور به او نداده و لذا آگاهی چندانی از زندگی وی نداریم. حتا سال دقیق زادن و مردن وی نیز دانسته نیست.دیوان شعرهایش نیز چاپ نمیشود.
وی زنی شاعر است که هزار سال پیش، شعرهای زنانه میسروده و از عشق خود به مردان میگفته است.
بیشتر شعرهای وی در قالب رباعی است.
تا سنبل تو غالیهسایی نکند
باد سحری نافهگشایی نکند
گر زاهد صدساله ببیند دستت
در گردن من که پارسایی نکند
در شعر بالا “در گردن من“ دارای ایهام است. یعنی اگر زاهد ببیند که دستت را در گردن من انداختهای دیگر پارسایی نمیکند. یا اگر زاهد دست زیبایت را ببیند به گردن من که دیگر پارسایی نمیکند.
شبها که به ناز با تو خفتم همه رفت
دُرها که به نوک مژه سفتم همه رفت
آرام دل و مونس جانم بودی
رفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت
موذن پسری تازه تر از لالهی مرو
رنگ رخش آب برده از خون تذرو
آوازهی قامت خوشش چون برخاست
در حال به باغ در نماز آمد سرو
صحاف پسر که شهرهی آفاق است
چون ابروی خویشتن به عالم طاق است
با سوزن مژگان بکند شیرازه
هر سینه که از غم دلش اوراق است
آن کودک نعلبند داس اندر دست
چون نعل بر اسب بست از پای نشست
ز این نادرهتر که دید در عالم پست
بدری به سُم اسب هلالی بربست؟
سهمی که مرا دلبر خباز دهد
نه از سر کینه، از سر ناز دهد
در چنگ غمش بماندهام همچو خمیر
ترسم که به دست آتشم باز دهد
قصاب، چنان که عادت اوست، مرا
بفکند و بکشت، کاین چنین خواست مرا
پس لابهکنان نهاد سر بر پایم
دم میدهدم تا بکند پوست مرا
جهان ملک خاتون دوست حافظ
(قرن ۸ هـ- قرن 14 میلادی)
جَهانْمَلِک خاتون دختر جلال الدین مسعودشاه اینجو، شاهدخت و بانوی شاعر ایرانی است که در نیمه دوم سده هشتم هجری میزیست.
او هم دوره با حافظ و عبید زاکانی بود و با عبید زاکانی مشاعره و رودررویی داشتهاند. وی از نظر کمیت ابیات، بیش از هر شاعر زن دیگری در تاریخ ادبیات ایران تا قرن حاضر شعر سرودهاست.
وقتی در سال ۷۴۳ هـ. ق، پدرش کشته شد، عمویش شیخ ابواسحاق قیم جهان ملک خاتون شد. شیخ ابواسحاق بهجای برادرش (مسعودشاه) به حکومت شیراز رسید.
شیراز تحت حکومت ابواسحاق، «بهشت شاعران» بود و شاعرانی چون خواجوی کرمانی و حافظ در دربار او آمدوشد داشتند.
وقتی شیراز در سال ۷۵۴ هجری قمری/۱۳۵۳م توسط شاهزاده مظفری، امیر مبارزالدین فتح شد و شیخ ابواسحاق را به دار آویخت، دوران رنج و سختی جهانملک خاتون آغاز شد، ولی با این حال در شیراز ماند.
اما گردش روزگار این بار سبب شد تا امیرمبارزالدین به دست پسرش شاه شجاع از حکومت برکنار شده و کور شود.
شاه شجاع نسبت به پدرش علاقه بیشتری به شعر و فرهنگ و ادب داشت. تا جایی که وی هم ممدوح حافظ بود و هم ممدوح جهان ملک خاتون.
دیوان اشعار جهان ملک خاتون
- کاملترین نسخه از دیوان اشعار جهان ملک خاتون با بیش از ۱۴۰۰۰ بیت در کتابخانه ملّی فرانسه در پاریس نگهداری می شود
- نسخه دیگری از دیوان اشعار جهان ملک خاتون با بیش از ۵۰۰۰ بیت در کتابخانهٔ قصر توپقاپی در استامبول نگهداری میشود.
- نسخه مختصر دیوان اشعار جهان ملک خاتون با حدود ۵۰۰ بیت و مقدمه ای در ستایش شاه شجاع در کتابخانهٔ دانشگاه کیمبریج نگهداری میشود.
سبک شعری جهان ملک خاتون غزل بوده و تخلص او در شعر «جهان» است که در بیت آخر آن را بهصورت ایهام بهکار بردهاست
غزلی از جهان ملک خاتون
تا چند چنین بیدل و بییار توان گشت
تا چند به کام دل اغیار توان گشت
عمری بشد از دست و به کامی نرسیدیم
تا چند بهناکام پی یار توان گشت
برخیزم و ناموس و ریا ترک بگویم
چند از پی ناموس چنین زار توان گشت
گویند که صبری کن و دلدار به دست آر
با قوت صبر از پی دلدار توان گشت
چون نیست بقا دولت و اسباب جهان را
از بهر گلی چند پی خار توان گشت
مهری هروی زن شیرین سخن
( قرن نهم هجری )
مهری هروی در شهر هرات به دنیا آمد. نام اصلیاش مهرالنساء بود و به نامهای مهری و مهریه هروی مشهور بود. او از شاعران شوخطبع و ظریف هرات بهشمار میرود.
مهری هروی ندیم و هم صحبت گوهرشاد بیگم همسر شاهرخ میرزای تیموری بود.
ملکه گوهر شاد به او لقب زن فاضل و شیرین سخن داده بود.
مهری هروی با خواجه عبدالعزیز یکی از طبیبان خاص شاهرخ میرزا ازدواج کرد. خواجه عبدالعزیز فردی کهنسال بود. نقل شدهاست که مهری به این مرد علاقهای نداشت این احساس او را میتوان در شعر زیر دید
شوی زنِ نوجوان، اگر پیر بود
تا پیر شود همیشه دلگیر بود
و در جای دیگری شعر زیر را فی البداهه سرودهاست
مرا با تو سر یاری نمانده
سر مهر و وفاداری نمانده
ترا از ضعف و پیری قوت و زور
چنانکه پای برداری نمانده
مهری هروی شاعری بسیار جسور بود. او با بی پروایی از جامعهٔ مرد سالار آن دوره به شرح آمال و امیال خود میپرداخت و سرانجام هم در بند کشیده میشود
شعری از مهری هروی
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حل این نکته که بر پیر خرد مشکل بود
آزمودیم به یک جرعهٔ می حاصل بود
گفتم از مدرسه پرسم سبب حرمت می
در هر کس که زدم بیخود و لایعقل بود
خواستم سوز دل خویش بگویم با شمع
داشت او خود به زبان آنچه مرا در دل بود
در چمن صبحدم از گریه و از زاری من
لالهٔ سوخته خون در دل و پا در گل بود
آنچه از بابل و هاروت روایت کردند
سِحر چشم تو بدیدم همه را شامل بود
دولتی بود تماشای رخت مهری را
حیف وصد حیف که این دولت مستعجل بود
مستوره اردلان مورخ و شاعر کرد
(زاده سال ۱۱۸۴ هـجری شمسی)
ماه شرف خانم مستوره اردلان، (زادهٔ ۱۱۸۴ در سنندج – درگذشتهٔ ۱۲۲۷ در سلیمانیه) در زمره نخستین زنان تاریخنگار ایران و جهان،شاعر و نویسنده کرد ایرانی بود.
مستوره در شهر سنندج در غرب ایران چشم به جهان گشود و از شاهزادگان دربار اردلان به مرکزیت سنندج بود و چندین کتاب شعر نوشت و تاریخ اردلان او به عنوان یکی از متون شیوای فارسی شناخته شدهاست.
دیوان اشعار مستوره اردلان که به فارسی سروده شده و در حدود دو هزار بیت است و سه بار به چاپ رسیدهاست.
شمس کسمایی
(زاده سال 1262 هـجری شمسی)
شمس کسمایی شاعر و دانشور ایرانی زاده سال ۱۲۶۲ خورشیدی در یزد و درگذشته سال ۱۳۴۰ در تهران بود.
وی عروض و قافیه را از شعر خود برداشته و در این زمینه نوگرایی کرد. از او همچنین نوشتارهای تند سیاسی در روزنامههای تبریز منتشر میشد.
قطعه شعری بدون قافیهبندی که در شهریور ماه ۱۲۹۹ خورشیدی از او در مجله آزادیستان منتشر شد جزو نخستین نمونههای نوگرایی در شعر فارسی بهشمار میآید.
شمس زنی روشنفکر و آزادیخواه و مستقل بود که افزون بر فارسی، زبانهای روسی و ترکی آذربایجانی را نیز میدانست
از اشعار او مقدار کمی باقیماندهاست. از شمس کسمایی در شهریور ماه ۱۲۹۹ شمسی در مجله آزادیستان قطعه شعری با عنوان «پرورش طبیعت» با پارههایی فارغ از قید تسوی و قافیه بندی معمول پیشینیان منتشر شد که تقلید گونهای از اشعار اروپایی بود و جزو نخستین نمونههای تجدد در شعر فارسی بهشمار میآید.
در فراق گل خو ای بلبل
نه فغان برکش و نه زاری کن
صبر بنما و بردباری کن
مکن آشفته موی چون سنبل
پروین اعتصامی بزرگترین زن شاعر ایرانی
(زاده سال ۱۲۸۵ هـجری شمسی)
پروین اعتصامی با جایگاه بزرگترین زن شاعر ایرانی در سال ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصام الملک آشتیانی از فضلا و ادبای عصر خود بود و پروین در سایه چنین پدری خیلی زود استعداد ادبی خود را بروز داد و از هشت سالگی شروع به سرودن اشعاری کرد که هم از نظر مضمون و هم از حیث وزن و قافیه از دختری به سن و سال او شگفت انگیز بود
اولین اشعار او در مجله بهار که پدرش منتشر میکرد چاپ شد. ملک الشعرای بهار از نخستین مشوقین او در ادامه این راه بود و نخستین دیوان اشعار پروین نیز با مقدمه ای از ملک الشعراء بهار منتشر شد
پروین اعتصامی در سال ۱۳۱۳ با یکی از بستگانش که افسر شهربانی و رئیس نظمیه کرمانشاه بود ازدواج کرد ولی بیش از چند ماه در خانه شوهر نماند و این ازدواج ناموفق اثر عمیقی در روحیه او باقی گذاشت
پروین هرگز از آنچه در دوران زندگی کوتاه زناشوئی بر او گذشته زبان به شکایت ،نگشود ولی سوز دل او در بعضی از اشعارش مانند این چند بیت نمایان است
ای دل، تو از جمعیت گلزار چه دیدی
جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟
ای لعلِ دل افروز، تو با این همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس، ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
اشعار پروین که پس از جدائی از شوهرش تا پایان عمر کوتاهش در سال ۱۳۲۰ سروده همه دارای مضامین اجتماعی و سنگین و آموزنده ،است
ابیاتی از شعر یتیم سروده پروین اعتصامی
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست
بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
دانلود کتاب صوتی اشعار پروین اعتصامی
شاعران زن ایرانی معاصر (از سال 1300 تا به امروز)
ژاله اصفهانی شاعر امید
(زاده سال ۱۳۰۰ هـجری شمسی )
ژاله اصفهانی با نام اصلی اِطِل سلطانی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در اصفهان زاده شد. وی اولین شعرش را در هفت سالگی سرود و در سیزده سالگی نام خویش را به «ژاله» تغییر داد.
وی در سال ۱۳۲۳ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. او نخستین مجموعه شعرش با عنوان «گلهای خود رو» را در دوران دانشجویی در ۲۲ سالگی منتشر کرد.
در ۲۵ سالگی همراه همسرش، «شمسالدین بدیع تبریزی» که عضو حزب توده بود به اتحاد شوروی مهاجرت کرد.
سپس مدرک لیسانس در رشته ادبیات فارسی را از دانشگاه دولتی آذربایجان اخذ کرده و در سال ۱۳۴۰ در مسکو از دانشگاه لامانوسوف مدرک دکترا گرفت؛ و به مدت بیست سال در «آکادمی بینالمللی ادبیات ماکسیم گورکی» به تحقیق پرداخت.
در سال ۱۳۵۹ بعد از انقلاب، در ۶۰ سالگی به ایران بازگشت و مدتی را در زندان اوین گذراند اما مجبور شد به لندن مهاجرت کند.
ژاله اصفهانی دوازده مجموعه شعر منتشر کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
- زندهرود(۱۳۴۴- مسکو)
- البرز بیشکست (۱۳۶۲-لندن)
- خروش خاموشی (۱۳۷۰-لندن)
ژاله اصفهانی که به دلیل روح اشعارش به «شاعر امید» معروف بود، سال ۱۳۸۶ ( ۲۰۰۷ ) در ۸۶ سالگی، در بیمارستانی در شهر لندن درگذشت.
پروین دولت آبادی شاعر کودک
(زاده سال ۱۳۰۳ خورشیدی)
پروین دولتآبادی (زاده سال ۱۳۰۳ اصفهان و در گذشته سال ۱۳۸۷ تهران) یکی از برجسته ترین شاعران کودک در یک سده گذشته و از همراهان شورای کتاب کودک در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ است
پروین دولت آبادی از بیست سالگی به بعد وقت خود را با کودکان پرورشگاهها سر کرد و وقتی که در پرورشگاههای تهران شاهد فقر زبانی در میان این کودکان بود، انگیزه سرودن ترانه و شعر در او بیشتر بروز کرد چنان که در نهایت در دهه ۱۳۴۰ همراه با محمود کیانوش با انتشار شعرهایشان در مجلههای پیک، سرآمد شاعران کودک و نوجوان در این دوره شدند و شعر کودک و نوجوان را به طور اساسی متحول کردند.
کتاب شعر گل بادام او جایزه شعر شورای کتاب کودک در سال ۱۳۶۶ را از آن وی کرد.
پروین بیشتر با اشعاری که برای کودکان سروده و به ویژه اشعاری که در کتاب درسی مدارس از او به چاپ رسیدهاست شهرت دارد، در حالی که او شاعری توانا در سبکهای گوناگون غزل، قصیده، مثنوی و شعر نو نیز هست.
شعری از پروین دولت آبادی
درس مهر از روزگار آموختیم
سر هستی را ز کار آموختیم
با خودآوردن، امید زندگی
از نسیم نوبهار آموختیم
شور و شوق زندگی را هر نفس
از گریز جویبار آموختیم
پردهپوشیدن به راز این و آن
از سکوت شامِ تار آموختیم
سرفرازی، پایداری، صبر را
از بلند کوهسار آموختیم
شادیآوردن ز کامِ غم برون
خود ز ابر اشکبار آموختیم
گرمجانی از شرار آموختیم
خاکساری از غبار آموختیم
رهگشودن پیش پای خلق را
ما ز خاک رهگذار آموختیم
سیمین بهبهانی معروفترین شاعره معاصر ایران
(متولد سال ۱۳۰۶ خورشیدی)
سیمین بهبهانی معروفترین شاعره معاصر ایران در سال ۱۳۰۶ در تهران به دنیا آمد نام اصلی او سیمین بَر خلیلی است.
پدرش عباس خلیلی روزنامه نگار معروف و مدیر و ناشر روزنامه اقدام و مادرش فخر عظمی ارغوان زنی ادیب و روشنفکر بود و سیمین ذوق و استعداد ادبی خود را بیشتر از مادر به ارث برده است.
سیمین از دوازده سالگی شروع به سرودن شعر کرد و نخستین غزل او هنگامی که چهارده سال بیش نداشت در روزنامه «نوبهار» به مدیریت ملک الشعرای بهار منتشر شد.
سیمین در هفده سالگی به همسری حسن بهبهانی درآمد،زناشوئی آنها دوام نیافت سیمین که با انتشار اشعارش به نام بهبهانی شهرت یافته بود با موافقت شوهرش که از او جدا شده بود همین نام را برای خود حفظ کرد.
اشعار که بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشت از سالهای دههٔ ۱۳۳۰ مرتباً در نشریات آن زمان منتشر می شد و غالباً مشکلاتی هم برای مجلاتی که این اشعار را چاپ میکردند فراهم میآورد به طوری که از سالهای دهه ۱۳۴۰ به بعد کمتر ناشری خطر چاپ اشعار او را به جان می خرید و سیمین بیشتر برای دل خود شعر می سرود و در پستوی خانه پنهان میکرد
از سالهای پس از انقلاب اشعار سیمین بهبهانی بار دیگر در صفحات مطبوعات انعکاس یافت و چندین دیوان شعر از وی نیز به چاپ رسید هر چند در سالهای اخیر اشعار او با همان مضایق و مشکلاتی که در اواخر رژیم گذشته با آن مواجه شده بود روبرو شده و کمتر در نشریات داخلی به چاپ می رسد.
از نمونه های اشعار سیمین بهبهانی شعر زیبای دوباره می سازمت وطن است که سیمین در اسفندماه سال ۱۳۶۰ در بحبوحه جنگ و ویرانی بسیاری از شهرهای خوزستان سروده است:
دوباره میسازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم، اگر چه با استخوان خویش
دوباره می بویم از تو گُل ، به میل نسل جوان تو
دوباره می شویم از تو خون، به سیل اشک روان خویش
دوباره ، یک روز روشنا، سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ می زنم، ز آبی آسمان خویش
اگر چه صد ساله مرده ام، به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن، ز نعره ی آنچنان خویش
کسی که « عظم رمیم» را دوباره انشا کند به لطف
چو کوه می بخشدم شکوه، به عرصه ی امتحان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز، مجال تعلیم اگر بُوَد،
جوانی آغاز می کنم کنار نوباوگان خویش
حدیث حب الوطن ز شوق، بدان روش ساز می کنم
که جان شود هر کلام دل، چو برگشایم دهان خویش
هنوز در سینه آتش، بجاست کز تاب شعله اش
گمان ندارم به کاهش، ز گرمی دمان خویش
دوباره می بخشی ام توان، اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره می سازمت به جان، اگر چه بیش از توان خویش
لعبت والا شاعر معاصر
(زاده سال ۱۳۰۹هـجری شمسی)
لعبت والا، شاعر، ترانهسرا، روزنامهنگار و داستاننویس زاده سال ۱۳۰۹ خورشیدی در تهران است که دارای چهار مجموعه شعر است و اشعار او توسط خوانندگانی مانند پریسا، فریدون فروغی، هوشمند عقیلی ترانه شده اند
او از اواخر دههٔ بیست شروع به فعالیت فرهنگی کرد و از سال ۱۳۴۰ به ترانهسرایی پرداخت. لعبت والا از نخستین دانشآموختگان دورهٔ روزنامهنگاری دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران است.
او سالها در مجلهٔ هفتگی سیاسی و اجتماعی «تهران مصور» که برادرش مهندس عبدالله والا، مدیر مسئول هفته نامهٔ «تهران مصور» بود، کار میکرد و سردبیر مجلهٔ «کوچولوها» ی آن نشریه بود.
این شاعر و نویسنده، پس از سالها فعالیت در مجلهٔ «تهران مصور»، کارمند وزارت فرهنگ و هنر، سرپرست شورای تهیه و تنظیم برنامههای موسیقی ایرانی در رادیو و تلویزیون و از ترانهسرایان گروههای موسیقی این وزارتخانه شد.
در کارنامهٔ هنری او علاوه بر فعالیت در زمینهٔ ادبیات، تجربههایی نیز در زمینهٔ طراحی داستان اپرا و باله نیز به چشم میخورد.
لعبت والا در سال ۱۳۵۷ ایران را ترک و برای ادامهٔ تحصیل به استرالیا رفت و در رشتهٔ مطالعات خاور میانه لیسانس گرفت و سپس مقیم انگلستان شد. او مدتی بعد به همکاران روزنامهٔ «کیهان لندن» پیوست.
از این شاعر و نویسنده، تاکنون چهار مجموعهٔ شعر با نام «گسسته»، «رقص یادها»، «پرگشودنها به هوای پرواز» و «فردایی دیگر» و یک رمان به نام «تا وقتی خروس میخواند» منتشر شدهاست.
رقص یادها مجموعه دو کتاب قدیم و سرودههای تازه این شاعر است که توسط نشر باران منتشر شدهاست
فروغ فرخزاد شاعر نوآور
(زاده سال ۱۳۱۳خورشیدی)
فروغ فرخزاد شاعر و نویسنده نامدار ایرانی در سال ۱۳۱۳ در تهران چشم به جهان گشود.
او و خواهرش پوران از سنین نوجوانی به سرودن شعر پرداختند و فروغ با سرودن اشعاری که در آن احساسات زنانه را بی پرده بیان می کرد و نوعی سنت شکنی و نوآوری در شعر فارسی به شمار میآمد شهرت یافت
نخستین مجموعه شعر فروغ تحت عنوان اسیر در سال ۱۳۳۱ در حالی که ۱۸ سال بیش نداشت منتشر شد دومین مجموعه شعر او «دیوار» در سال ۱۳۳۴ و سومین مجموعه اشعارش «عصیان» در سال ۱۳۳۶ انتشار یافت
در سال ۱۳۳۷ پس از آشنائی با ابراهیم گلستان به کارهای سینمائی پرداخت و نخستین فیلم مستند او خانه سیاه است که براساس زندگی جزامیان ساخته شده است جایزهٔ بهترین فیلم مستند جهان را در فستیوال سینمائی اوبرهاوزن ایتالیا به دست آورد.
چهارمین مجموعه اشعار فروغ در سال ۱۳۴۳ تحت عنوان تولدی دیگر انتشار یافت که در واقع تولدی دیگر در ماه سبک شعر و افکار فروغ بود.
فروغ فرخ زاد در بهمن سال ۱۳۴۵ براثر تصادف اتومبیل در گذشت و آخرین مجموعه اشعار او تحت عنوان ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد پس از مرگ او انتشار یافت
دانلود کتاب صوتی سفر به ایتالیا
سپیده کاشانی مادر شعر انقلاب
(سال۱۳۱۵ هـجری شمسی)
سرور اعظم باکوچی معروف به سپیده کاشانی شاعر، ترانهسرا ایرانی (زاده ۱۳۱۵ در کاشان – درگذشته سال ۱۳۷۱ لندن) که به او لقب مادر شعر انقلاب را دادهاند.
سپیده کاشانی از سال ۱۳۴۷ همکاری خود را با مطبوعات کشور آغاز کرد. پس از آن، بیشتر مجلههایی که صفحات ادبی پرباری داشتند، اشعار او را به چاپ رساندند.
او از ۱۶ سالگی با اقامت در تهران به عرصه شعر و ادبیات ایران وارد شد و در سال ۱۳۵۲ نخستین مجموعه اشعارش را با نام «پروانههای شب» منتشر کرد.
بسیاری از شاعران معاصر همچون مشفق کاشانی، مهرداد اوستا، یاور همدانی، محمود شاهرخی و… از آشنایان و همکاران او بودند.
او در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، به سازمان رادیو دعوت شد و نخستین شعرش در رادیو (خاک آزادگان) خوانده شد. شعر خاک آزادگان او را در فارسی درس یازدهم پایهٔ دهم نظام جدید آموزشی، نیز آوردهاند.
سپیده کاشانی به دو شیوه کلاسیک و نو شعر میسرود و سرودههای او پس از مرگش در دو کتاب «سخن آشنا» و «هزار دامن گل سرخ» به چاپ رسید. او در ۵۶ سالگی درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
شعر خاک آزادگان از سپیده کاشانی
به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من.
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جداسازی ای خصم، سر از تن من.
کجا میتوانی، ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من.
مسلمانم و آرمانم شهادت
تجلّیِ هستی ست، جان کندن من.
مپندار این شعله افسرده گردد
که بعد از من افروزد از مدفن من.
نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش
بتازد به نیرنگ تو، توسن من.
کنون رود خلق است دریای جوشان
همه خوشه خشم شد خرمن من.
من آزاده از خاک آزادگانم
گل صبر میپرورد دامن من.
جز از جام توحید هرگز ننوشم
زنی گر به تیغ ستم گردن من.
بلند اخترم، رهبرم، از درآمد
بهار است و هنگام گل چیدن من
مهدخت مخبر
(زادهٔ سال ۱۳۲۲ خورشیدی)
مَهدُخت مُخبِر شاعر و ترانهسرای (زادهٔ سال ۱۳۲۲ در رشت – درگذشتهٔ ۱۳۹۸ در تهران) از کودکی به واسطه پدرش با شعر و ادبیات آشنا و با صدای ساز فلوت برادرش به موسیقی علاقهمند شد.
در سال ۱۳۴۸ توسط «ایرج جنتی عطایی»به رادیو دعوت شد و با هنرمندانی نظیر: علی تجویدی، پژمان بختیاری، فریدون مشیری، سیمین بهبهانی، بزرگ لشکری، هوشنگ ابتهاج و معینی کرمانشاهی آشنا شد.
در سال ۱۳۴۹ اولین ترانهٔ وی با نام «همیشه بهار گیلانه» با ملودی «حسین صمدی» توسط «ناصر مسعودی» اجرا و ضبط شد.
او که بیش از نیم قرن به فعالیت هنری خود ادامه داد با هنرمندانی نظیر: اسدالله ملک، علی تجویدی، محمود تاجبخش، بزرگ لشکری، جواد لشگری، منوچهر لشکری، محمدجلیل عندلیبی و … همکاری داشتهاست.
مجموعهای از ترانههای وی در کتابی با عنوان «ترانههای دیروز، امروز و چند لحظه بعد» توسط نشر پیکان منتشر شدهاست.
آثار وی توسط خوانندگانی نظیر: اکبر گلپایگانی، محمودی خوانساری، کورس سرهنگزاده، نادر گلچین، سیمین غانم، علیرضا افتخاری، ناصر مسعودی، مسعود خادم، مسعود کهریزی، داوود نبیزاده و … اجرا شدهاند.
نازنین نظام شهیدی
(متولد سال ۱۳۳۳هـ ش)
نازنین نظام شهیدی زاده شاعر معاصر ایرانی در سال ۱۳۳۳ در تهران و خانواده ای اهل ادبیات و شاعری متولد شد بود و عضو هیئت داوران جایزه شعر امروز ایران – کارنامه، بود.
نظام شهیدی تحت تأثیر مادرش شاعری را در نوجوانی آغاز کرد و در همان دوران به عنوان گوینده به رادیو تلویزیون مشهد رفت. تحصیلاتش را در رشته زبان و ادبیات عرب تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران به پایان برد.
پس از انقلاب نازنین نظام شهیدی به صورت حرفهای به شعر میپرداخت و اشعار خود را در مجلات ادبی تهران منتشر میکرد. وی نخستین کتاب خود را با عنوان ماه را دوباره روشن کن در دهه شصت خورشیدی به چاپ رساند.
نظام شهیدی با انتشار سومین کار خود بر سهشنبه برف میبارد به شهرت فراوانی رسید. در شعرهای او استعاره، زبانورزی نمادین و فضاهای چندگانه استعاری نقش ویژهای داشت و زبان او در شعر مستقل و تحت تأثیر شاعر دیگری نبود.
وی در ۲۸ دی ماه سال ۱۳۸۳ خورشیدی در سن پنجاه سالگی، ساعاتی بعد از شرکت در مراسم جایزه شعر کارنامه، در منزل نگار اسکندرفر بر اثر لغزش پا و اصابت سرش به میز درگذشت.
جسد وی به مشهد منتقل و بنا به وصیت در کنار مادرش در بهشت جواد الائمه (خواجه اباصلت) به خاک سپرده شد.
کتاب های نازنین نظام شهیدی
- ماه را دوباره روشن کن
- بر سه شنبه برف میبارد
- اما من معاصر بادها هستم
- میان دو فنجان سرد میشویم
طاهره صفارزاده از شاعران زن ایرانی
(متولد سال ۱۳۳۶خورشیدی)
طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، مترجم و استاد برجسته دانشگاه سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متوسط و با پیشینهای از مردان و زنانی با نگرش و رفتاری عرفانی و روحیهای ستمستیز در سیرجان استان کرمان به دنیا آمد.
او برای ادامهی تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه پهلوی به شیراز رفت و سال ۱۳۳۲ لیسانس خود را دریافت کرد.
او برای ادامهی تحصیل به انگلستان و سپس در دانشگاه آیووا در گروه بینالمللی نویسندگان به آمریکا رفت و پس از پایان تحصیلات و بازگشت به میهن در سال ۱۳۴۹ به استخدام دانشگاه شهید بهشتی درآمد.
طاهره صفارزاده که از سیزدهسالگی شعر گفتن را آغاز کرد، سال ۱۳۴۱ اولین مجموعه شعر خود را با نام «رهگذر مهتاب» با نام مستعار «مردمک» منتشر کرد.
اشعار رهگذر مهتاب، عمدتا غزلیات عاشقانه در قالب رباعی چهارپاره است.
صفارزاده به دو زبان فارسی و انگلیسی چهارده جلد شعر و همچنین ده کتاب در زمینهی اصول ترجمه در متون ادبی، علمی منتشر کرده است
او نهتنها ریتمهای فروغ، بلکه ریتم و فضای شاعرانه فروغ فرخزاد را نیز در شعر خود بهکار گرفته است.
شعری از طاهره صفارزاده
دلمان تنگ شده است
برای خاکی که خوب میشناسیم
برای تقلبی که خوب میشناسیم
نان، نانِ خودمان
تعارف، تعارفِ خودمان
هوا، هوای صبحگاهی خیابانهای تنگ دیروز خودمان
خواهرم مینویسد کارتپستالهای زیبا به مقصد نمیرسند
اما امنیت نامهی سفارشی هم غم انگیزست
عرفان نظرآهاری شاعره دوران ما
(زاده سال ۱۳۵۳ خورشیدی)
عرفان نظرآهاری شاعر و نویسنده معاصر ایرانی متولد سال ۱۳۵۳ در تهران است دارای مدرک دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی است.
کتابهای او به زبان انگلیسی، فرانسه، ترکی، کردی، عربی، ژاپنی، ایتالیایی، آلمانی، سوئدی، و هلندی … ترجمه شدهاست.
وی تا کنون جوایز بسیاری را از آن خود کردهاست، از جمله:جایزه ادبی پروین اعتصامی، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزه کتاب فصل و نیز لوح افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (ibby) در اسپانیا و ….
او یکی از نویسندگان کتاب «داستان صلح» است که در کره جنوبی بهچاپ رسیدهاست. این داستان تاکنون به ۱۰ زبان ترجمه شدهاست و به صورت موسیقایی با آهنگسازی محمد نصرتی منتشر شدهاست. این اثر موسیقایی مورد حمایت سازمان یونسکو قرار دارد.
نظرآهاری نگارش پنج عنوان کتاب پژوهشی در ادبیات فارسی با موضوعهایی همچون: عشق، قناعت، عدالتطلبی، ستمستیزی، ارزش زندگی، مرگ و هستی را در پیشینهٔ خود دارد و آثار متعددی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از او منتشر شدهاست؛
او در سال ۲۰۰۱ برگزیده نخست کنگره شعر زنان شد و «پشت کوچههای ابر» اثر این نویسنده بهعنوان برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انتخاب شد.
نظرآهاری هماکنون بهتدریس در دانشگاهها و مراکز علمی و آموزشی مشغول است
آثار عرفان نظرآهاری
- از روزهای سادگی
- پشت کوچههای ابر
- کوله پشتی ات کجاست؟
- نامههای خط خطی
- لیلی نام تمام دختران زمین است
- راز مرواریدهای شهرزاد
- پیامبری از کنار خانه ما رد شد
- هر قاصدکی یک پیامبر است
- بالهایت را کجا جا گذاشتی؟
- چای با طعم خد
- در سینه ات نهنگی میتپد
- جوانمرد نام دیگر تو
- من هشتمین آن هفت نفرم
- روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس
- دو روز مانده به پایان جهان
- من بیابان همسرم باد
- چای با طعم خدا
کرگدنها هم عاشق میشوند