شهرت عبید زاکانی در چیست؟
عبید زاکانی
خواجه نظام الدین عبید الله الزاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر عصر مغول، یکی از بزرگترین طنزپردازان ادبیات فارسی و به عبارتی پرچمدار طنز انتقادی و اجتماعی است.
عبید زاکانی کیست؟
عبید زاکانی Ubayd Zakani در قرن هشتم به فعالیت های شاعری و نویسندگی می پرداخته است و آثار زیادی در قالب غزل، رباعی، قصیده و مثنوی از او به جا مانده است.
حکایات آثار عبید هم با زبان جدی و هم با زبانی طنز روایت شده اند اما عمده ی شهرت او برای طنزپردازی منحصر به فردش است.
معروف ترین اثر او موش و گربه، طنز سیاسی است که به نفاق مذهبی حمله می کند.
آثار عبید زاکانی اگرچه اکنون چهرهای بسیار محبوب است، اما به دلیل متنهای تحریکآمیز و به گونه ای بداخلاق در اکثر آثارش، مورد غضب حاکمان زمان خود قرار گرفته است.
او را با ولتر نویسنده ی فرانسوی دوره ی روشنگری مقایسه کرده اند.
پیشینه عبید زاکانی
گفته میشود عبید زاکانی در یکی از توابع قزوین متولد شده است.
عبید از خاندان زاکانی از نسل بنی خفاجه، قبیله ای عرب که در آغاز دوران اسلامی به قزوین در شمال ایران مهاجرت کرده بودند، بود.
گفته می شود خانواده زاکانی از دو شاخه تشکیل شده بودند.
یک شاخه از آنها در زمینه دینی قابل توجه بود، در حالی که دیگری متشکل از زمین داران و بوروکرات ها بود که عبید به آن تعلق داشت.
ایران در زمان عبید زاکانی تحت حاکمیت مغول (ایلخانان) بود که به طور گستردهای آن را عصر طلایی شعر فارسی میدانستند.
زندگی و مرگ عبید زاکانی
عبید به احتمال زیاد در سال 710 درقزوین به دنیا آمده است
حمدالله مستوفی، نویسنده ای که از هموطنان قزوینی است، عبید را در تاریخ گزیده (1329) خود شاعری توانا و نویسنده ای فرهیخته معرفی می کند.
این اظهار نظر در همان سال با تصنیف نوادرالامعال، یکی از نخستین آثار عبید، صورت گرفت.
این کتاب که به زبان عربی نوشته شده، مجموعه ای از امثال انبیا و حکما بوده است.
پس از سقوط حکومت ایلخانان در سال 1335، عبید به شیراز در فارس که در آن زمان تحت کنترل اینجویان بود گریخت.
او بخش اعظمی از زندگی کاری خود را در شیراز گذراند.
او در آنجا به دربار فرمانروای انجوی، ابواسحاق اینجو (متوفی 1343-1357)، بخش قابل توجهی از غزلیات خود را نوشت، و همچنین اوشحاق نامه تحسین شده اش (1350)، مثنوی آمیخته با غزل، پیوست.
عبید نیز برخی از اشعار خود را به رکن الدین عمیدالملک وزیر ابواسحق اینجو تقدیم کرد.
عبید جزء حلقه شعرای ابواسحق اینجو بود که شامل خواجوی کرمانی بزرگ و حافظ جوان بود.
با این حال، در سال 1357، حاکم مظفری مبارز الدین محمد (حک 1314-1358) شیراز را تصرف کرد و ابو اسحاق اینجو را اعدام کرد.
در نتیجه عبید مجبور شد شیراز را ترک کند و به احتمال زیاد به قلمرو فرمانروای جلایری شیخ اویس جلایر (متحد 1356–1374) که قصیده هایی را به وی تقدیم کرده است، رفت.
عبید همچنین مرثیه ای برای مرحوم ابواسحاق اینجو که مهم ترین حامی او بود، نوشت.
او بعداً در زمان سلطنت پسر مبارزالدین محمد و جانشین شاه شجاع مظفری (ح. 1358–1384) به شیراز بازگشت که چندین کتاب مقدس را به وی تقدیم کرد.
عبید علاقه چندانی به زادگاهش قزوین نداشت و شیراز را به جای آن ترجیح می داد.
او دربین سالهای 767-772 احتمالاً در شیراز درگذشت.
مقبره عبید زاکانی
نظر قاطع محل کشف شده با عنوان مقبره ی عبید زاکانی به علت دور بودن افق زمانی این شاعر کاری مشکل است و هنوز نیاز به تحقیق و بررسی دارد.
با این حال در حال حاضر مقبره ی عبید زاکانی در دزفول، به شکل بنایی قدیمی واقع درکوچه سراب ، نزدیک مسجد امیرالمومنین ومشهور به بِندار(سراشیبی) سرمیدان بزرگ که درمحله حیدرخانه وقرب رودخانه دز، مشخص شده است.
آثار عبید زاکانی
بیشتر آثار عبید به زبان فارسی است، هرچند برخی از آنها به زبان عربی نیز هست که نشان از تحصیلات عالی او دارد.
طنز او به طور کلی به سه موضوع تقسیم می شود. دین، سیاست و اخلاق.
وی در زمینه دین، روحانیت را به دلیل ریاکاری از جمله دخالت در زندگی دیگران و به ویژه ربودن حق سرزنش آزاداندیشان مورد انتقاد قرار می دهد.
از لحاظ طنازی باید اشاره کرد که او از سوی برخی پدر طنز فارسی شناخته می شود.
مشهورترین اثر عبید، موش و گربه است .
این اثر به دلیل ساخته شدن در زمانی که ممکن بود به دلیل انتقاد از دین با مرگ روبرو شود، خطرناک تلقی می شد.
به گفته خاورشناس بریتانیایی ادوارد گرانویل براون، عبید «شاید برجستهترین طنزپرداز و طنزنویسی بود که توسط ایران تولید شد.»
عبید همراه با ایرج میرزا برجستهترین طنزپردازان ایرانی محسوب میشوند.
آثار عبید زاکانی را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم.
گروه اول شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و عشاقنامه، که به شیوه و سبک سخن صریح و جدی و معمول همه شعر است.
گروه دوم لطایف است که از یک سو شامل اخلاقیالاشراف و حکایات و ریشنامه و صد پند و رساله دلگشاست که ترکیبی از نظم و نثر و به شیوه هزل است و از سوی دیگر شامل رساله تعریفات و نیز قصه موش و گربه است که به نظم و طنز و مطایبه هستند.
مجموع اشعار جدی باقی مانده از زاکانی، از سه هزار بیت بیشتر نمیشود.
آثار طنز عبید زاکانی
رساله اخلاقالاشراف : این رساله با نثری شیرین در انتقاد اخلاق دوران خود نوشته شده است.در این اثر، همانطور که از اسمش پیداست به انتقاد از اخلاق بزرگان و اشراف کشور پرداخته شده است.
- ریشنامه : رساله ای است که در آن از مذهب ریش و جور و جفایی که خوبرویان زمان از این عارضه دلخراش میبینند، سخن رفته است.
- رساله صد پند: شامل صد پند طنزآمیز است
- تضمینات و قطعات
- رساله دلگشا :رساله ای شامل تعدادی حکایات است که قسمتی به عربی و بیشتر به فارسی است.
در انتقاد از اخلاق و آداب زمان خود.
- قصیده موش و گربه با ۹۴ بیت شعر که یکی از معروفترین آثار سیاسی و انتقادی عبید است که در شرح تزویر و ریاکاری گربهای از گربههای کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشها، و فریب خوردن موشها از توبه او و بروز جنگ میان موشها و گربهها و در آخر نابودی سپاه موشهاست.
- رسالهٔ تعریفات ملا دو پیازه : رساله ای انتقادی که شامل ده فصل است.
در هر فصل یکی از اصناف و طبقات جامعه معرفی شده است. از جمله در بابِ دنیا و مافیها، در قاضی و متعلقات آن و…
- فالنامه بروج : رسالهای است در انتقاد کتب فالنامه و احکام و طوالع و مسخره کردن مؤلفان و معتقدان آن.
- فالنامه وحوش و طیور: در بیان اینکه اگر هر یک از وحوش یا طیور را به فال گیرند، علامت چیست؟ این رساله شامل ۶۰ رباعی است. هر رباعی نماینده تعبیر فال هر یک از طیور و وحوش است.
آثار جدی عبید زاکانی
- دیوان اشعار، شامل قصیده، غزل، ترجیعبند، ترکیببند، مثنوی، قطعات و رباعیات
- مثنوی عشاقنامه؛ شامل ۷۰۰ بیت
- نوادر الامثال؛ کتابی به زبان عربی شامل اقوال انبیا و حکما و اشعار و امثال
- مکتوبات قلندران؛ شامل دو مکتوب از نوع مکاتیبی است که قلندران زمان به هم مینوشتند.
- مثنوی سنگتراش؛ این منظومه در ۸۶ بیت سروده شده که سنگتراش سادهدلی، خداوند را از روی صداقت مهمان خود میکند
بخشی از موش و گربه عبید زاکانی
گربه چون موشکان بدید بخواند رزقکم فی السماء حقانا
من گرسنه بسی بسر بردم رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر از برای رضای رحمانا
هرکه کار خدا کند بیقین روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمائید قدمی چند ای رفیقانا
موشکان جمله پیش میرفتند تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان چون مبارز به روز میدانا
رباعیات عبید زاکانی
هرکس که سر زلف تو آورد بدست از غالیه فارغ شد و از مشگ برست
عاقل نکند نسبت زلفت با مشگ داند که میان این و آن فرقی هست
گفتم صنما شدم به کام دشمن زان غمزهٔ شوخ و طرهٔ مرد افکن
گفت آنچه ز چشم و زلف من بر تو گذشت ای خانه سیه چرا نگفتی با من
غزل عبید زاکانی
بکشت غمزهٔ آن شوخ بیگناه مرا
فکند سیب زنخدان او به چاه مرا
غلام هندوی خالش شدم ندانستم
کاسیر خویش کند زنگی سیاه مرا
دلم بجا و دماغم سلیم بود ولی
ز راه رفتن او دل بشد ز راه مرا
هزار بار فتادم به دام دیده و دل
هنوز هیچ نمیباشد انتباه مرا
ز مهر او نتوانم که روی برتابم
ز خاک گور اگر بردمد گیاه مرا
به جور او چو بمیرم ز نو شوم زنده
اگر به چشم عنایت کند نگاه مرا
عبید از کرم یار بر مدار امید
که لطف شامل او بس امیدگاه مرا
بخشی از رساله صد پند عبید زاکانی
ای عزیزان عمر غنیمت شمارید.
پادشاهی و نعمت و غنیمت در ایمنی و تندرستی دانید.
طمع از خیر کسان ببرید تا بریش جهانیان توانید خندید.
تا توانید سخن حق مگوئید تا بر دلها گران نشوید و مردم بی سبب از شما نرنجند.
از همسایگی زاهدان دوری جوئید تا بکام دل توانید زیست.
مستان را دست گیرید.
طعام و شراب تنها مخورید که این شیوه کار قاضیان و جهودان باشد.
شاهدان را به چربزبانی و خوشامدگویی از راه ببرید.
بر لب جوی آب و کنار حوض مست مشوید تا ناگاه در آب نیفتید.
راستی و انصاف و مسلمانی از بازاریان مطلبید.
بهر حال از مرگ بپرهیزید که از قدیم مرگ را مکروه داشته اند.