کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم به قلم آنیتا مورجانی میخواهد به ما بگوید زندگی چقدر میتواند زیبا باشد، اگر رها باشیم و عشق بورزیم. اگر بفهمیم و باور کنیم پایان همهچیز مرگ است. ما گویی همیشه در حال دویدن هستیم.
در این دویدنها و نرسیدنها، در ازدهام خلق گم میشویم و تحت تاثیر آموزه های درست و غلط، گاه در مسیر درست و گاه در مسیر اشتباه گام برمی داریم.تنها زمانی به خود می آییم که به انتهای خط رسیده باشیم.
پس قبل از فرا رسیدن زمان مرگ باید تا می توانیم از دنیا و زیبایی هایش لذت ببریم و عشق بورزیم.چرا که تنها با عشق ورزی میتوانیم به آرامش برسیم و دنیای خود و دیگران را زیباتر کنیم.
معرفی و خلاصه کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم
آنیتا مورجانی در این کتاب، داستان بیماری خود، دست و پنجه نرم کردن و مقاومت در برابر بیماری و سرانجام مواجه شدن با مرگ و دوباره زنده شدنش را روایت میکند.
در کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم می شنوید که آنیتا چگونه دنیای مردگان و سپس زندگان و حقایق بسیاری را درک میکند.
کتاب با مقدمهای از وین دایر به انتخاب نیویورک تایمز پر فروشترین کتاب سال معرفی شد.
داستان از آنجا شروع می شود که آنیتا به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده و برای درمان خود از روشهای مختلف، مثل طب سنتی استفاده میکند.
اما این شیوه ی درمان جواب نداده و پس از مدتی متوجه می شود که سرطان تمام بدنش را درگیر کرده و دیگر راهی برای درمان وجود ندارد.
آنیتا مورجانی پس از چهار سال مبارزه با این بیماری، سرانجام در سال چهارم مغلوب سرطان شده و تمام اعضای بدنش کارآیی خود را از دست می دهند.
آنیتا به کما رفته و شگفت انگیزترین تجربهی زندگیش را در دوره کمای خود از سر میگذراند به طوری که زندگیاش دگرگون می شود.
آنیتا در کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم میگوید:
بزرگترین و مهمترین تجربهی من از این دوران این است که جوهر ذاتی همه انسانها عشق است، چرا که عشق باعث نجات زندگیام شد.
آنیتا مورجانی پس از بازگشت به زندگی، تصمیم گرفت داستان این احساس عاشقانه و با عظمت را با زبانی ساده در کتاب کی ز مردن کم شدم dying to be me ، بیان کند.
شنیدن کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم برداشت متفاوتی از زندگی به شما میدهد.
مورجانی در این کتاب دربارهی بیماری سرطانش خیلی شفاف سخن میگوید.
به نظر میرسد تنها رسالت او در دنیا شرح تجربهاش از سرطان و چگونگی بهبودش و تغییر جهانبینیاش است.
او میگوید از زمانی که تجربهی نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشته به این درک رسیده که دنیا تنها چیزهایی را به انسان میدهد که آماده دریافت آنها باشد.
آنیتا مورجانی میگوید:
«درک این واقعیت که جوهر ذاتی ما عشق است، مهمترین درسی بود که از این تجربه آموختم، چون به من توانایی بخشید تا از تمام ترسهایم آزاد شوم و کلیدی بود که زندگیام را نجات داد.»
آنیتا در کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم میگوید؛
«در آغاز، باید بدانید که تجربهٔ نزدیک به مرگ من شبیه هیچیک از تجربیات زندگیام نبود.
این تجربه آغاز و انتهای مشخصی ندارد. بیشتر شبیه دروازهای است که وقتی گشوده شود، دیگر بسته نخواهد شد.
این تجربه درک عمیق و فزاینده و امکانات جدیدی را ایجاد کرد که هیچگاه به پایان نخواهد رسید.
او ادامه می دهد:
حتی بعد از بیان این مطالب، درک من به رشد و گسترش خود ادامه خواهد داد.
بنابراین اگر کلمات را خیلی جدی بگیریم یا آنها را حقیقت نهایی تلقی کنیم، ما را در حالت سکون و پایبند به ایدئولوژیهای کهنه نگه میدارند.
من حالا فهمیدهام که هر چیزی که به آن نیازمندم، در درونم نهفتهاست و در دسترسم میباشد.
به شرط اینکه، اجازه دهم آنچه برای من درست و مناسب است، پدید آید و همین وضعیت در مورد شما هم صدق میکند.
باعث تأسف است که ما در هر زمینهای – دین، طب، تحقیقات علمی، کتاب و مردم – پاسخها را در بیرون از خودمان جستجو میکنیم.
با چنین برداشتی، ما هر روز سرگردانتر میشویم و از حقیقت وجودمان فاصله میگیریم.
تمام عالم هستی در درون خود ماست و پاسخهای من در درون خودم و پاسخهای شما هم در درون خودتان نهفتهاند.
هر چیزی که ظاهراً در بیرون رخ میدهد، برای این است که جرقهای را در ما روشن کند تا بر وسعت خودمان بیفزاییم و به حقیقت وجودمان برگردیم.»
کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم
در باره آنیتا مورجانی نویسنده کتاب
آنیتا مورجانی، نویسنده سنگاپوری و هندی الاصل کتاب کی زمردن کم شدم Dying to be me پر فروشترین کتاب به انتخاب نیویورک تایمز است.
او به عنوان سخنران در دانشکده علوم رفتاری دانشگاه هنگهنگ دربارهٔ مسائلی از جمله نحو رویارویی با بیماریهای غیرقابل درمان یا مرگ و روانشناسی اعتقادات معنوی فعالیت میکند. و همچنین مشاور تبادلات فرهنگی در شرکتهای چند ملیتی هنگ کنگ است.
او در سال ۲۰۰۲ به لنفوم مبتلا شد و بعد از چهار سال مبارزه بیامان، در سال ۲۰۰۶ در کما فرو رفت و در دوران کما تجربه نزدیک به مرگ شگفتانگیزی داشت که به نحو خاصی نگرش او را به زندگی متحول کرد.
بعد از سه روز بهطور غیرمنتظرهای از حالت کما بیرون آمد، و هیچ نشانهای از سرطان در او مشاهده نمیشد.
آنیتا مورجانی در سنگاپور متولد شد. والدینش هندیالاصل بودند. او در سن دو سالگی همراه با خانواده و برادرش به هنگ کنگ رفت و تحصیلاتش را در مدارس بریتانیایی آغاز کرد.
آنیتا در کتابش توضیح میدهد که در دوران مدرسه به سبب تفاوت فرهنگیاش، بیشتر اوقات مورد تمسخر همکلاسیهایش قرار میگرفتهاست او به سه زبان انگلیسی، کانتونی ( یکی از گویشهای چینی) و سیندهی ( گویش هندی) صحبت میکند.
جملاتی از کتاب صوتی کی ز مردن کم شدم
هر اتم هر مولکول هر کوارک و هر تتراکوارک tetraquark از عشق ساخته شدهاست پس من نمیتوانم چیزی غیر از آن باشم زیرا این جوهر من و ماهیت همه عالم هستی است.
عشق بودن به این معناست که از اهمیت پرورش روحم آگاه باشم احتیاجات مردم را برآورده کنم و توجه به خودم جزو آخرین اولویتهایم قرار نگیرد.
من میگویم خودخواهی از فقدان عشق به خویشتن ناشی میشود سیارهی ما و همچنین ما انسانها از این فقدان و سایر جنبهها از جمله ناامنی، قضاوت و شرطی شدن رنج میبریم.
وقتی که عشق باشم احساس کمبود نمیکنم اگر با خودم صادق باشم دیگران خود به خود عشقم را دریافت میکنند اگر خودم را مورد قضاوت قرار ندهم دیگران نیز مرا قضاوت نخواهند کرد.
من به خود اجازه میدهم در مواجهه با ناملایمات دید منفی خودم را نشان دهم زیرا به نظرم خیلی بهتر است که انسان احساسات واقعیاش را نشان دهد تا اینکه آنها را درون خودش نگه دارد.
این حالت به معنی اجازه عبور دادن به احساسات واقعی است به جای جنگیدن علیه آن.
اما حالا متوجه شدم کلید اصلی این است که انسان همواره به آن حالتی که واقعاً هست احترام بگذارد و اجازه دهد با خود صادق باشد.
تنها راه حل جهان شمولی که می شناسم این است که خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید و از اینکه خودتان باشید واهمهای نداشته باشید.
این مهم ترین درسی بود که من از تجربه نزدیک به مرگ یاد گرفتم و صادقانه احساس میکنم که اگر همواره این مطلب را میدانستم هیچ گاه مبتلا به سرطان نمی شدم.
نویسنده مطلب: