داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

علاقه مندی
ارسال به...
6 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
4,17/5
Loading...
داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

پدید آمدن شطرنج و داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی که اولی از هند به ایران آمد، و دومی از ایران به هند رفت از داستان های شگفتی است که فردوسی در شرح روزگار انوشروان روایت می کند.

پیشینه بازی تخت نرد

داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی
داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

تخته نرد یکی از بازیهای پرطرفدار در سراسر جهان است که پیشینه آن به سه هزار سال پیش از میلاد میرسد و کهن ترین اسناد موجود در جهان نشان میدهد که این بازی در ایران اختراع شده و در سراسر جهان منتشر شده است

در ایرانی بودن بازی تخته نرد سه سند معتبر بدین شرح وجود دارد:

  • سند نخست: نوشته ای پهلوی بنام چترنگ نامگ (یا گزارش شطرنج) این بازی را بزرگمهر در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان می‌فرستد، ابداع می‌کند و به پاس اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی آن را «نیواردشیر» به معنای اردشیر دلیر نام می‌نهد.
  • سند دوم: ظرف نقره‌ای بازمانده از دوران ساسانیان است که در نقوش این ظرف نشان می‌دهد سربازان ساسانی به بازی نرد و کشتی مشغول هستند.
  • سند سوم: شاهنامه فردوسی است که در بخش «در نهادن شطرنج» این بار در قالب شعر به داستان ساخت تخت نرد می‌پردازد.

نمادهای ایرانی و زرتشتی در بازی تخته نرد

نمادهای ایرانی و زرتشتی در بازی تخته نرد
داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

بازی تخته نرد دارای دو تاس (سفید و سیاه)، 30 مهره ( 15 مهره سفید و 15 مهره سیاه) و تخته بازی با 24 خانه است

بنا به متن کتاب چترنگ نامگ، بزرگمهر ، هر یک از اعدای را که در بازی تخت نرد قرارداده از نمادهای گوناگونی که عموماً مربوط به باورهای زرتشتی است الهام گرفته است

تخته نرد: کره زمین

مهره ها: انسان ها

تاس: ستاره بخت و اقبال

گردش تاس ها: گردش ایام

گردش مهره در زمین: حرکت انسان ها (زندگی )

برداشتن مهره در پایان هر بازی :مرگ انسان ها

عدد 1 روی تاس : نشان اهورامزدا، علامت یکتایی و خداپرستی

عدد 2: نشان دو مینو (انگره مینو و سپنتا مینو)- نشان آسمان و زمین

عدد سه: علامت پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک

عدد 4 : نشان عنصرهای چهارگانه خلقت یعنی آب، باد، خاک، آتش

عدد 5: نشان پنج روشنی خورشید، ماه، ستاره، آتش، آذرخش

جمع اعداد رو به روی هم در طرفین تاس‌ها همواره هفت است عددی که برای ایرانیان گرامی بوده‌است، چنان‌که در برابر یک، شش نهاده‌اند و در مقابل دو، پنج و در مقابل سه، چهار

چهارقسمت زمین (تخته بازی) : 4 فصل سال

12 خانه در هر طرف تخته : 12 ماه سال

24 خانه : نشانگر 24 ساعت شبانه روز

30 مهره بازی : نشان گر 30 شبانه روز یک ماه


شاهنامه خوانی

مقالاتی در مورد شاهنامه

کتاب های صوتی شاهنامه

کتاب صوتی داستان های زنان شاهنامه

داستان های صوتی شاهنامه به زبان ساده

کتاب صوتی شاهنامه برای کودکان و نوجوانان


مقدمه ای بر داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه

در بخش تاریخی شاهنامه سرگذشت خسرو انوشروان از همه طولانی تر است.

در ضمن زندگی نامه این پادشاه داستانهای بسیار آمده است که صورتی جداگانه و مستقل دارد برخی از آنها نیز در دورانهای بعدی بارها و بارها مورد استفاده داستان سرایان واقع شده و شاخ و برگ بسیار یافته است.

داستان فرستادن رای هند شطرنج را به ایران و ساختن بزرگمهر بازی نرد را در برابر آن، و فرستادن به هند یکی از داستان های دل پذیر روزگار انوشروان است.

اما پیش از پرداختن بدان، باید یک نکته را یادآور شویم:

یکی از عناصر داستان سرایی که در ادب فارسی شاهنامه فردوسی قدیم ترین سرچشمه آن است و بارها و به کرات مورد استفاده سایر قصه خوانان و صحنه آرایان داستان ها قرار گرفته رد و بدل شدن دانایان و دانش پژوهان در میان دربارهای پادشاهان و طرح سئوالهای دشوار و درخواست جواب آن، یا فرا نمودن معماها و صحنه های پیچیده و درخواست حل آن هاست.

در حقیقت داستان سرا، در عرصه داستان برای نشان دادن پیروزی یکی از دو حریف به جای روی آوردن به منطق شمشیر و تکیه کردن به دلیل قاطع زور بازو و نیرومندی، راههای تازه ای برای زور آزمایی حریفان جستجو میکرد

یکی از آنها نیز این بود که پادشاهی ـ مثلاً رای هند فرستاده ای خردمند و زبان آور به دربار حریف خود مانند پادشاه ایران می فرستاد و پرسشهایی را مطرح میکرد و جواب می خواست و مثلاً می گفت: اگر این پرسش ها را پاسخ بگویید به باج و خراجی که از ما خواسته اید گردن می نهیم، وگرنه دیگر نه تنها از ما باژ و ساو نخواهید بلکه خود نیز باید خراج گزار ما شوید چرا که دانش از هر چیز برتر است.

بدیهی است که در تاریخ ایران چنین مسابقه ای همواره با پیروزی ایرانیان پایان مییابد.

پدید آمدن شطرنج و داستان اختراع تخته نرد، که اولی از هند به ایران آمد، و دومی از ایران به هند رفت و فردوسی این کار را در شرح روزگار انوشروان یاد می کند از همین گونه داستان هاست.

داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه

داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی
داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

بازی تخته نرد توسط وزیر دانشمند کسری انوشیروان در پاسخ به مسابقه علمی شاه هند ساخته شد

به گفتار استاد طوس گوش فرا دهیم:

چنین گفت موبد که یک روز شاه

به دیبای رومی بیاراست گاه

بیاویخت تاج از بر تخت عاج

همه جای عاج و همه جای تاج

همه کاخ پر موبد و مرزبان

ز بلخ و ز بامین و ز کرزبان

چنین آگهی یافت شاه جهان

ز گفتار بیدار کارآگهان

که آمد فرستادهٔ شاه هند

ابا پیل و چتر و سواران سند

شتروار بارست با او هزار

همی راه جوید بر شهریار

پادشاه دستور داد که به استقبال فرستاده رای هند بروند و او را به بارگاه آورند:

چو آمد بر شهریار بزرگ

فرستادهٔ نامدار و سترگ

برسم بزرگان نیایش گرفت

جهان آفرین را ستایش گرفت

گهرکرد بسیار پیشش نثار

یکی چتر و ده پیل با گوشوار

بیاراسته چتر هندی به زر

بدو بافته چند گونه گهر

سر بار بگشاد در بارگاه

بیاورد یک سر همه نزد شاه

فراوان ببار اندرون سیم و زر

چه از مشک و عنبر چه از عود تر

ز یاقوت والماس وز تیغ هند

همه تیغ هندی سراسر پرند

شاه بفرمود تا هدیه های شاهانه و گرانبهای رای هند را به خزانه بردند. سپس فرستاده رای نامه فرمان روای هندی را که بر حریر نوشته شده بود به شاه ایران تقدیم داشت و همراه نامه ای به این مضمون:

کی تخت شطرنج کرده به رنج

تهی کرده از رنج شطرنج گنج

بیاورد پیغام هندی ز رای

که تا چرخ باشد تو بادی به جای

کسی کو بدانش برد رنج بیش

بفرمای تا تخت شطرنج پیش

نهند و ز هر گونه رای آورند

که این نغز بازی به جای آورند

بدانند هرمهره‌ای را به نام

این مطلب را هم ببینید
شعر مرگ سیاوش در شاهنامه

که گویند پس خانهٔ او کدام

پیاده بدانند و پیل و سپاه

رخ واسب و رفتار فرزین و شاه

پس از آن گفت اگر خردمندان دربار شاه این بازی را دریافتند و درست به جای آوردند ما باج و خراجی که شاه فرموده است به دربار خواهیم فرستاد. اما اگر در برابر دانش ما تاب نیاوردند و در این مسابقه شکست خوردند علاوه بر آن که دیگر از ما چیزی نخواهند

همان باژ و ساوی که فرمودشاه

به خوبی فرستم بران بارگاه

شاه از فرستاده یک هفته مهلت خواست تا معمای این بازی را حل کند و بدو گفت روز هشتم برای گرفتن نتیجه به ایوان شاه بیاید.

آن گاه سرای شاه را خلوت کردند. موبدان و دانایان به حضور شاه بار یافتند و آن تخته شطرنج را در میان گذاشتند.

مهره ها را به صورتهای گوناگون د در عرصه چیدند و با هم به ه گفت و شنید بسیار پرداختند.

اما هیچ یک از آنان راه بازی را نیافت. سرانجام پس از گذشت چند روز همه با چهره های گرفته بارگاه را ترک گفتند.

آن گاه (ظاهراً به فرمان شاه) بزرگمهر نزد شاه آمد و او را گرفته و تلخ کام دید و داستان را از شاه شنید:

به کسری چنین گفت کای پادشا

جهاندار و بیدار و فرمانروا

من این نغز بازی به جای آورم

خرد را بدین رهنمای آورم

نوشیروان بدو گفت آری این کار کار تو است، چه اگر معمای این بازی گشوده نشود رای هند خواهد گفت که ایرانیان یک مرد دانا نیز ندارند و این برای موبدان شکستی بزرگ و زشت، و برای درگاه و تاج و تخت پادشاهی و هنی بزرگ است.

بیاورد شطرنج بوزرجمهر

پراندیشه بنشست و بگشاد چهر

همی‌جست بازی چپ و دست راست

همی‌راند تا جای هریک کجاست

به یک روز و یک شب چو بازیش یافت

از ایوان سوی شاه ایران شتافت

بدو گفت کای شاه پیروزبخت

نگه کردم این مهره و مشک و تخت

به خوبی همه بازی آمد به جای

به بخت بلند جهان کدخدای

فرستادهٔ شاه را پیش خواه

کسی را که دارند ما را نگاه

شهنشاه باید که بیند نخست

یکی رزمگاهست گویی درست

سپس از شاه درخواست کرد که فرستاده رای را نزد خویش بخواند تا راه و رسم بازی را ببیند چون فرستاده رای هند به مجلس شاه آمد بزرگمهر از او پرسید که شاه هند از این مهره ها با تو چه گفت؟

چنین داد پاسخ که فرخنده‌رای

چو از پیش او من برفتم ز جای

مرا گفت کین مهرهٔ ساج و عاج

ببر پیش تخت خداوند تاج

پس از آن باقی پیغام رای را به شرحی که پیش از این آمد تکرار کرد. بزرگمهر در برابر فرستاده رای تمام مهره های شطرنج و جایگاه و وظیفه هر یک را شرح داد:

یاراست دانا یکی رزمگاه

به قلب اندرون ساخته جای شاه

چپ و راست صف برکشیده سوار

پیاده به پیش اندرون نیزه دار

هشیوار دستور در پیش شاه

به رزم اندرونش نماینده راه

مبارز که اسب افگند بر دو روی

به دست چپش پیل پرخاشجوی

وزو برتر اسبان جنگی به پای

بدان تاکه آید به بالای رای

چو بوزرجمهر آن سپه را براند

همه انجمن درشگفتی بماند

چون توضیحات بزرگمهر درباره شطرنج و آداب و رسوم بازی آن به پایان آمد:

غمی شد فرستادهٔ هند سخت

بماند اندر آن کار هشیار بخت

شگفت اندرو مرد جادو بماند

دلش را به اندیشه اندر نشاند

که این تخت شطرنج هرگز ندید

نه از کاردانان هندی شنید

بزرگمهر و داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه

داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی
داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه فردوسی

چون بزرگمهر راز و شیوه بازی شطرنج هندیان را دریافت، انوشیروان او را بسیار تحسین کرد و جامی پر از گوهر شاهوار و یک بدره پر از دینار و اسبی با زین و برگ بدو داد

انوشیروان از بزرگمهر وزیر خواست که برای این پرسش رای هند پاسخی شایسته آماده کند.

بزرگمهر برفت و در تاریکی به گوشه ای نشست تا بتواند بهتر اندیشه خود را گرد آورد و دقیق تر و باریک تر بیندیشد.

درون آن تاریک جای در اندیشه روشن خویش به شطرنج هندوان در نگریست و ساعت ها رنج روان را بر خود هموار ساخت و :

خرد بادل روشن انباز کرد

به اندیشه بنهاد برتخت نرد

نخست دستور داد تا دو مهره مکتب شکل از عاج بسازند و نقطه های سیاه رنگ بر آن بنشانند و تلاش بسیار کرد تا روشی هوشمندانه برای تدوین کند و بدین گونه داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه به سرانجام رسید

فردوسی شرح جزئیات تخته نرد و مهره های آن و نیز آنچه را که امروز طاس می نامیم و نام اصلی آن کعبتین است و چون آن را در طاس کوچکی می انداخته و می ریخته اند کم کم نام ظرف به مظروف داده شده است، کعبتین به معنی دو مهره مكتب شکل است در داستان خود باز گفته و روش بازی را نیز آشکار کرده است.

شعر فردوسی سندی است معتبر و هزار ساله درباره داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه و روش آن که ارزش تاریخی فراوان دارد.

بیتی چند از آن را می آوریم:

به فرمان ایشان سپاه از دو روی

به تندی بیاراسته جنگجوی

یکی را چوتنها بگیرد دو تن

ز لشکر برین یک تن آید شکن

به هرجای پیش وپس اندر سپاه

گرازان دو شاه اندران رزمگاه

همی این بران آن برین برگذشت

گهی رزم کوه و گهی رزم دشت

برین گونه تا بر که بودی شکن

شدندی دو شاه و سپاه انجمن

بدین سان که گفتم بیاراست نرد

برشاه شد یک به یک یاد کرد

وقتی بزرگمهر نرد را به شاه بنمود و روش بازی آن را شرح داد، دل شاه از آن خیره ماند و او را بسیار بستود و بفرمود تا دو هزار ساربان اشتران نزد شهریار آوردند و کالاهای روم و چین و هیتال و مکران و ایران زمین را از گنج شاه بر آن ها بار کردند.

چون این کار ساخته شد، فرستاده رای را بخواند و نامه ای به رای هند نوشت که در آن پس از مقدمات عادی نامه های درباری گفته بود این موبد هوشمند را با دو هزار شتروار بارگران نزد شما فرستادیم و بر جای شطرنج نرد را بنهادیم تا چه کس تواند آن بازی را به جای آورد.

در مجلس رای برهمنان فراوانند و امید که به دانش خود این بازی را دریابند اما اگر نتوانستند:

شتروار باید که هم زین شمار

به پیمان کند رای قنوج بار

کند بار همراه با بار ما

چنینست پیمان و بازار ما

داستان اختراع تخته نرد در شاهنامه و نشان دادن آن به شاه هند

بزرگمهر روز دیگر با نامۀ شاه و بارهای کالا و تخته نرد به سوی هند رفت و به دربار رای هند رسید و نامه و پیام شاه و تخته نرد را بدو رسانید.

رای نیز هم بدان قرار هفت روز برای حل این بازی و یافتن راه آن مهلت خواست.

اما برهمنان هشت روز وقت گرفتند و سرانجام سر این بازی را گشودن نتوانستند.

روز نهم بزرگمهر به دربار رای هند آمد و گفت شاه ایران بیش از این ما را درنگ نفرموده است.

بر همنان ناگزیر به نادانی خویش اقرار کردند:

چو آن دید بنشست بوزرجمهر

همه موبدان برگشادند چهر

بگسترد پیش اندرون تخت نرد

همه گردش مهرها یاد کرد

سپهدار بنمود و جنگ سپاه

هم آرایش رزم و فرمان شاه

این مطلب را هم ببینید
معرفی حماسه های مشهور جهان

ازو خیره شد رای با رای‌زن

ز کشور بسی نامدار انجمن

همه مهتران آفرین خواندند

ورا موبد پاک دین خواندند

ز هر دانشی زو بپرسید رای

همه پاسخ آمد یکایک به جای

خروشی برآمد ز دانندگان

ز دانش پژوهان وخوانندگان

که اینت سخنگوی داننده مرد

نه از بهر شطرنج و بازی نرد

باقی داستان روشن است. رای همه موبدان برگشادند چهر همه گردش مهره ها یاد کرد هم آرایش رزم و فرمان شاه…. و را موبد پاک دین خواندند همه پاسخ آمد یکایک به جای زدانش پژوهان و خوانندگان نه از بهر بازی شطرنج و نرد.

هند آنچه را که خسرو انوشروان خواسته بود به همراه بزرگمهر به ایران فرستاد و ایرانیان در این نبرد دانش و خرد نیز پیروز شدند.

مضمون نامه ای که رای به شاه ایران مینویسد بسیار جالب توجه است:

که رای و بزرگان گوایی دهند

نه از بیم کزنیک رایی دهند

که چون شاه نوشین‌روان کس ندید

نه از موبد سالخورده شنید

نه کس دانشی تر ز دستور اوی

ز دانش سپهرست گنجور اوی

فرستاده شد باژ یک ساله پیش

اگر بیش باید فرستیم بیش

روش بازی بازی تخت نرد در دوران های گذشته

ظاهراً در روزگار گذشته وقتی دو … می آمد آن شماره را سه بار بازی میکردند

شیخ اجل سعدی در گلستان فرماید: یا مقامر سه شش میخواهد ولیکن سه یک می آید.

هیچ وقت نرد را با سه طاس بازی نکرده اند، پس مراد از سه شش و سه یک همین جفت شش امروزی است منتهی آن را به جای چهار بار ششt سه بار بازی میکرده اند

چهار بار بازی کردن طاس های جفت دست کم پس از نوشته شدن گلستان شیخ رواج یافته است.

تفسیر بازی تخته نرد

در تفسیر و توضیح بازی تخته نرد آورده اند که بزرگمهر این بازی را از گردش روزگار و سیر ماه و خورشید و گذشت زمان الهام گرفت و در آن کعبتین (طاس) کنایتی است از دو ستاره بزرگ آسمان ما

خورشید و ماه مهره های سیاه و سپید از یک سوی کنایه از شب و روزند و از سوی دیگر تعداد آن ها که بر روی هم سی مهره است اشاره به تعداد روزهای هر ماه دارد.

در برابر هر حریف، خانه های نرد دوازده است که اشاره است به دوازده ماه سال و سرانجام مهره ها در شش خانه جمع می آیند که آن نیز اشاره به شش جهت، یعنی جهان هستی است.

روش بازی نیز به خلاف شطرنج که تصادف و اتفاق در آن راه ندارد و تمام آن مربوط به میزان تفکر و توانایی بازیگر است در بازی نرد به دو عامل وابسته است، یکی نیک نشستن طاس و دیگری مهارت بازیگر.

در زندگی آدمی نیز وضع به همین منوال است. باید تقدیر و تدبیر با یکدیگر موافق افتند تا سعادتی نصیب آدمی شود.

زندگی بشر نیمی محصول تصادف و اتفاق و محیط طبیعی و اجتماعی و عوامل دیگری است که از حیطه اقتدار و اراده او بیرون است.

نیم دیگر آن نیز زائیده کاردانی و آینده نگری و گرفتن تصمیم های درست و عقل و تدبیر است.

متفکران ایران و جهان گاه به سویی و گاه به سوی دیگر متمایل شده و گاه نیز کوشیده اند تا سهم هر یک از این دو عامل را به درستی تعیین کنند و مسائل معروف و حل ناشدنی جبر و اختیار که در تمام دینها درباره آن کتاب های مبسوط نوشته شده ناظر بر همین گفتگوی است

برای مثال فقط دو بیت از شیخ اجل سعدی را، که در آن، بازی سرنوشت برتر از تدبیر آدمی دانسته شده است از گلستان وی نقل میکنیم

بخت و دولت به کاردانی نیست

جز به تأیید آسمانی نیست

کیمیاگر زغصه مرده و رنج

ابله اندر خرابه یافته گنج

تحولات بازی شطرنج و تخته نرد

بی فایده نیست که در همین مقام به اختصار نکته ای را در باب شطرنج و تحول آن نیز یاد کنیم در آغاز کار در هندوستان برای سرگرمی بر روی تخته ای شطرنجی ، با مشتی مهره و افکندن طاس بازی ای ساخته بودند که در آن ترکیبی از مهارت و بخت به کار می رفت.

در نخستین قرنهای میلادی یکی از انواع این بازی تحول و تکامل یافت و قدری پیچیده تر شد بازی بر روی تخته ای شطرنجی و دارای ٦٤ خانه صورت می گرفت

از مهره های آن یکی شاه خوانده میشد. باقی مهره ها نیز با اجزاء سپاه باستانی هند تطبیق میکرد یک فیل یک اسب، یک ارابه یا کشتی و چهار پیاده بازی اصلی و نخستین به وسیله چهار حریف بازی می شد و هر یک از آنان یک ضلع صفحه شطرنج را در اختیار داشتند. حرکت مهره ها نیز با ریختن طاس و به حکم آن صورت می گرفت.

چون این بازی با مظاهر و نمونه های اعضای سپاه و قوای نظامی و با توجه به استراتژی آن و به صورتی نظیر جنگ دو لشکر با یکدیگر صورت می گرفت آن را «چتورنگ» یا «چهار لشکر» خواندند.

در سده ششم میلادی ایرانیان این بازی را آموخته بودند و چون ایران به دست اعراب گشوده شد، این بازی نیز با نام شطرنج که صورت تحریف شده چتورنگ است در سراسر خاورمیانه رواج یافت

بازی در ایران به صورت فعلی ـ برای دو بازیگر درآمد و دو سپاه از چهار سپاه عرصه شطرنج به هر یک از آنان تعلق یافت.

از چهار «شاه» که در چهار لشکر وجود داشت دو تای آنها به صورت «وزیر» یا سپه سالار» شاه درآمدند و در عرصه باقی ماندند ریختن طاس برای بازی نیز متروک شد. به دقت روشن نیست که تحولات اخیر در هند صورت گرفت یا در ایران، اما احتمال قوی تر آن است که شطرنج در ایران تحول یافته باشد.

در دنباله این داستان استاد طوس داستانی دل پذیر نیز درباره پدید آمدن شطرنج می آورد. آن داستان که در شاه نامه به داستان گو و طلعند معروف است را میتوانید در سلام صدا بخوانید

مختصری درباره بزرگمهر مخترع بازی تخته نرد

در پایان این گفتار باید بگوییم که وزیر نامور انوشیروان بزرگمهر شخصیتی نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی است.

پاره ای محققان او را با برزویه طبیب پزشکی که کلیله و دمنه را از هند به ایران آورد یکی دانسته اند.

اما این حدس نیز صائب و محقق نیست بزرگمهر را در شاه نامه فردوسی داستانهای شگفت انگیز و شیرین است که بعدها دست مایه افسانه سازان شده است.

داستان شطرنج و نرد در شاه نامه قدیم ترین اطلاعاتی است که درباره این دو بازی در ادب فارسی وجود دارد.

اما قدمت داستان نه از روزگار فردوسی که از طلوع اسلام نیز فراتر می رود. اصل این داستان در آثار بازمانده از زبان پهلوی در رساله ای به نام ماتیکان شترنگ وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت که اصل داستان نیز اگر قدیم تر از عصر خسرو انوشروان نباشد جدیدتر از آن نیست.


  • تحت شطرنج به معنی تخته شطرنج است و مراد از آن همان صفحه ای است که دارای ٦٤ خانه سفید و سیاه است و بر روی آن شطرنج بازی می کنند. این کلمه بارها در این داستان تکرار می شود و همه جا به همین معنی آمده
  • ساج یا ساگ درختی است زیبا از تیره شاه پسند. چوب این درخت بسیار مرغوب و مقاوم است و در ساختمان کشتی ها به کار می رود.
6 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
4,17/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...

  1. داوود
    25 دی 1402

    حکایت جالبی بود ، متاسفانه از تاریخ مسائل عمومی ایران هم خبرنداریم، من تازه داستان مستند و معتبر تخته نرد را فهمیدم

پزشکی در شاهنامه

معرفی کتاب ویژه سردبیر

پزشکی در شاهنامه

پزشکی در شاهنامه| شاهنامه به عنوان ارزشمندترین سند هویت ملی ایرانیان، دربرگیرنده جنبه های مختلفی از تمدن و فرهنگ ایران همانند ارزشهای اجتماعی ،فلسفی، تاریخی، ادبی و حتی دربرگیرنده تاریخ علوم مهندسی و پزشکی در شاهنامه است نکته ای را که شاید کمتر مورد دقت و پژوهش قرار گرفته و اگر نیز تحقیقی شده بطور مجزا و انتزاعی انجام نیافته، توجه به پزشکی در شاهنامه است. تاریخ پزشکی آنقدر قدیمی است که علمای این فن معتقدند تاریخ پزشکی از هنگامی شروع شد که بشر درد را احساس …