ابوشکور بلخی
شاعران پارسی گو| ابوشکور بلخی بی تردید از شاعران بزرگ سده چهارم هـ.ق است و آنچه از و بازمانده نشان از مهارت او در شعر میدهد.
زندگی و روزگار ابوشکور بلخی
ابوشکور بلخی در سال 300 قمری (291 خورشیدی -912 میلادی) در بلخ زاده شده و در قالب قصیده، رباعی و قطعه شعر می سروده است
روزگار ابوشکور بلخی مصادف با اواخر دوره زندگی رودکی و اوایل دوران فردوسی است و به عبارت دیگر اواخر ایام حیات رودکی و اوایل عمر فردوسی را درک کرده و این معنی از مضمونهایی که بوشکور از رودکی گرفته و فردوسی از بوشکور اخذ کرده، بر می آید.
ابوشکور بلخی از موطن خود بلخ به بخارا مهاجرت کرده و دوران امیرنصر ابن احمد سامانی و پسرش نوح در بلخ زندگی میکرده است.
از آثار او ابیات پراگنده یی در دست است که بعضی از آنها بازمانده های قصاید اوست.
بنابر نوشته محمد عوفی در کتاب لباب الباب، اثر مهم ابوشکور آفرین نامه بوده که منظومه یی در بحر متقارب بوده و ابیات باقیمانده از آن نشان می دهد که گوینده آن به اندرز و بیان حکم و امثال در شعر خود توجهی خاص داشته و ازینروی آفرین نامه بیشتر جنبه شعر حکمی داشته است.
شعر بوشکور در آفرین نامه روان و خالی از صعوبت و اشکال بوده و اشتمال آنها بر نصایح و اندرزهای حکیمانه بدان جلایی خاص بخشیده است.
وی علاوه بر آفرین نامه دو مثنوی دیگر نیز داشته که از آنها هم ابیات پراگنده یی در دست داریم و غیر ازینها بازمانده هایی از قصاید و قطعات و رباعی او نیز موجود و همه گواه بر استادی و مهارت او در سخنوری است.
اشعاری از آفرین نامه ابوشکور بلخی
به دشمن برت استواری مباد که دشمن درختی است تلخ از نهاد
درختی که تلخش بود گوهرا اگر چرب و شیرین دهی مر ورا
همان میوه تلخت آرد پدید از او چرب و شیرین نخواهی مزید
ز دشمن گر ایدون که یابی شَکر گمان بر که زهر است هرگز مَخوَر
شعر مشهور ابوشکور بلخی
بدان کوش تا زود دانا شوی چو دانا شوی زود والا شوی
نه دانا تر آن کس که والاتر است که والاتر است آن که داناتر است
نبینی ز شاهان که بر تخت گاه ز دانندگان باز جویند راه ؟
اگر چه بمانند دیر و دراز به دانا بُوَد شان ؛ همیشه نیاز
نگهبان گنجی تو از دشمنان وُدانش نگهبان تو جاودان
به دانش شود مرد، پرهیزگار چنین گفت آن بِخرد هوشیار
که دانش ز تنگی پناه آورد چو بیراه گردی به راه آورد.
کد نوشته:
sadeh4 alfba-A shaeran-parsigoo ghazal ghasideh Robaee