خلاصه کتاب حرمسرای قذافی
کتاب صوتی حرمسرای قذافی اثر آنیک کوژان
کتاب صوتی حرمسرای قذافی اثر آنیک کوژان است که اولین بار در سال 2013 به انتشار رسید.
عنوان اصلی کتاب : Gaddafi’s Harem: The Story of a Young Woman and the Abuses of Power in Libya
این کتاب داستان ثریا را تعریف میکند، داستانی که اولین مورد از نمونههای مشابهای است که به تدریج در حال شنیده شدن هستند.
روایتی تلخ و باورنکردنی از دختری 15 ساله به نام ثریا که به دست ماموران حکومت قذافی ربوده شده و به مدت پنج سال در زیرزمین قلعه دیکتاتور بزرگ لیبی زندانی میشود.
او داستانهایی شوکهکننده از اعمال خشونتآمیز و تجاوزهای قذافی به دختران و پسران را افشا میکند.
معرفی و خلاصه کتاب صوتی حرمسرای قذافی
ثریا، دختری دانش آموز در شهر ساحلی سرت، تنها پانزده سال داشت که افتخاراین را پیدا کرد تا دسته گلی را به سرهنگ قذافی، پیشوای کشور، به هنگام بازدید او از مدرسه تقدیم کند.
همین ملاقات، زندگی ثریا را برای همیشه تغییر داد.
او خیلی زود به باب العزیزیه، عمارت مجلل قذافی در نزدیکی شهر طرابلس احضار شد.
ثریا در آنجا به زنان جوانی پیوست که توسط قذافی به شکلی خشونتآمیز مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند.
ثریا اولین زنی است که ماجراهای ناگفتنی حکومت دیکتاتور لیبی قذافی را برای یک خبرنگار فرانسوی بازگو میکند.
او تنها یکی از دهها دختر قربانی به شمار میرود که به اسارت حاکم منحرف و بیمار لیبی درآمد و اکنون روایتگر اسرار پشت پردهی حرمسرای اوست.
در زمان بازدید، قذافی شیفتهی زیبایی ثریا شد و بعد از گرفتن دستهگل، دستش را به روی شانهی ثریا و پس از آن روی سرش کشید.
دستی که بر سر ثریا کشیده شد، زندگی او را برای همیشه از این رو به آن رو کرد.
محافظان قذافی زمانی که او دستش را بر سر ثریا کشید، متوجه علامت شدند و فردا به سراغ او رفتند.
محتوای کتاب حرمسرای قذافی
کتاب حرمسرای قذافی به دو بخش تقسیم شده است:
- قسمت اول به سرگذشت ثریا میپردازد.
یکی از دخترانی که از سن نوجوانی ظالمانه مورد خشونت و سوءاستفاده جنسی و روحی معمر قذافی قرار گرفت و تا چندین سال بعد هم هویت و زندگیاش همچنان تحت تأثیر این اتفاق بود.
- قسمت دوم به روایت زندگی قربانیهای دیگر قذافی و سرنوشت ثریا در کنار دخترانی همچون خدیجه و لیلا پرداخته میشود.
داستان ثریا دلیرانه است و باید به عنوان یک مدرک تاریخی و یک گواهی خوانده شود.
آنیک کوژان این داستان را همان طور که ثریا به وی دیکته کرد به رشتهی تحریر درآورد.
او سخنور است، حافظهی بسیار عالی دارد و نمیتواند تفکر توطئهآمیز سکوت را تحمل کند.
بدون شک هیچ دادگاه جنایی نخواهد بود که عدالت را برای او به ارمغان بیاورد، شاید لیبی هرگز رنجی که قربانی معمر قذافی به دوش کشید را نفهمد.
معمر قذافی 42 سال بر لیبی حکومت کرد و در این دوران جنایات وحشتناکی مرتکب شد.
اما نکتهای هولناک دربارهی دیکتاتور لیبی وجود دارد که در تصاویر تلویزیونی که از سقوطش پخش شد پنهان ماند.
کتاب صوتی حرمسرای قذافی روایت غمباری است که پرده از هیولای درون قائد اعظم برمیدارد. افشای راز قذافی کار آسانی نبود.
بسیاری از مردم لیبی حتی پس از سرنگونی دیکتاتور پلیدشان دلشان نمیخواهد از این راز حرف بزنند.
دختران محافظ قذافی که همواره در عکس ها اطراف او دیده میشدند و سوژهی بسیاری از عکاسان سراسر دنیا بودند همواره چهرهی مردی حامی حقوق زنان به حاکم مسلمان لیبی میبخشیدند.
اما کسی نمیدانست پشت دیوارهای باب العزیزیه چه خبر است.
باب العزیزیه محل دفن آرزوی دختران لیبیایی زیادی شد جایی که در قرن 21 خشونت، تجاوز و آزار جنسی به شکلی جنون آمیز جریان داشت.
معمر قذافی در تاریخ 28 مهر1390 و پس از ماهها درگیری و فرار از دست شورشیان و انقلابیون لیبی در شهر محل زادگاه خود یعنی «سرت»، دستگیر و اندکی بعد به دست انقلابیون کشته شد.
در آن روز با به کنترل درآوردن شهر سرت توسط نیروهای انقلابی لیبی، قذافی و چند تن از محافظان شخصی و فرمانده ارتشش در حالی که داشتند از شهر فرار میکردند، توسط نیروهای ناتو هدف قرار گرفتند و بعد در یک کانال فاضلاب پنهان شدند.
بنا به گزارشها، قذافی پس از بیرون آمدن از سوراخ در حالی که پا و کمرش زخمی شده بود، خود را تسلیم نیروهای انقلابی کرد.
پس از آن در حالی که قذافی تکرار میکرد چه شده؟ چه شده؟ چه خبر است؟ به من شلیک نکنید.
انقلابیون او را سوار یک ماشین کردند تا به مصراته منتقل شود.
قذافی در واپسین لحظات حیاتش دو هفتتیر که رنگ یکی از آنها طلایی بود، یک رادیوی افام و یک ساعت مچی داشت.او همچنین لباس نظامی بر تن کرده بود.
البته بنا به ادعای محمود جبریل، ماشین حامل قذافی در درگیری میان نیروهای وفادار به او و انقلابیون هدف گلوله قرار میگیرد و قذافی در این میان کشته میشود.
منابعی هم هستند که میگویند قذافی بر اثر اختلاف نیروهای انقلابی بر سر اینکه به کدام شهر برده شود، توسط جوانی به نام سند الصادق العریبی که او را اسیر کرده بود، به ضرب گلوله کشته شد.
این کتاب قرار است به بخش پنهانی زندگی معمر قذافی بپردازد.
یعنی حرمسرای قذافی؛ جایی که زنهای زیادی قربانی هوسرانی او شدند.
حرمسرای قذافی پر بوده است از دخترانی که بیسر و صدا، رازها و قصههای پررنجشان را در سینههایشان دفن کردند.
قربانیان تجاوز جنسی قذافی به خاطر ترس از کشتهشدن به دست خانوادهها و بستگان خود، از آنها بریده بودند و علاوه بر این میخواستند شرافت خانوادههایشان لکهدار نشود.
یکی از قربانیان حرمسرا دختر جوانی به نام ثریا است؛ دختری که در ۱۵ سالگی ربوده و به مدت ۵ سال در زیرزمین دژ قذافی بیرون از طرابلس نگهداری شد.
او میگوید که روزانه با خشونت تمام مورد تجاوز، ضرب و شتم قرار گرفته و شاهد آزار جنسی دختران و پسران دیگر هم بوده است.
ثریا معتقد است:
قذافی بازیگر ماهری بود.
هرگز قذافی را در حال نماز ندیدم. هرگز.
به جز یکبار در آفریقا که در یک اجلاس مهم عمومی در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد نماز بخواند.
فهمیدم قذافی مطلقا هیچ احترامی برای هیچ چیزی قائل نیست.
حتی برای خداوند. او تکتک فرامین الهی را نقض میکرد. حتی دشمن خدا بود.
سفیه همسر قذافی در ساختمانی مجزا زندگی میکرده و این دو فقط در برخی مراسم عمومی کنار یکدیگر ظاهر میشدند.
قذافی اغلب کاری به کار همسرش نداشت و همیشه وانمود میکرد که مخالف سرسخت چند همسری است.
تیم حفاظت و بادیگاردهای قذافی را زنان زیبا و بلند قامت تشکیل میدادند؛ زنانی که هر روز خروارها غم را با خود به دوش میکشیدند.
جملاتی از کتاب حرمسرای قذافی
من در شانزدهم فوریه، شاید تحت تاثیر انقلاب در حال شکوفایی لیبی، خانه را ترک کردم. این انقلاب شخصی کوچکم بود. آیا با این کارم باعث میشدم اعضای خانوادهام به من همچون زنی هرزه نگاه کنند؟
به خودم گفتم، باشد بگذار این طوری نگاهم کنند.حالا میتوانستند راحت هرچه که دلشان بخواهد دربارهام بگویند.
میخواستم با حشام نامزد غیر رسمیام ازدواج کنم.
درست است که من هنوز همسرش نشده بودم و رابطهام با او خلاف موجود در لیبی بود، اما من کسی بودم که همه حقوق قانونیاش به بیرحمانهترین شکل ممکن توسط کسی نقض شده بود که خودش نماد و تجسم قانون در لیبی بود: معمر قذافی.
به خودم میگفتم چرا من باید قانون را محترم بشمرم در حالیکه قانون هرگز مرا محترم نشمرده بود؟
آیا اصلا آنها جرئت داشتند مرا به خاطر تمایلم برای زندگی با مردی که دوستش میداشتم محکوم کنند در حالی که مرد قدرت لیبی برای سالیان سال مرا به بند کشیده و مورد تعرض قرار داده بود؟
من و حشام صیغه ازدواج خواندیم و به خانه ییلاقی کوچکی که او برای خودش در حومه طرابلس ساخته بود رفتیم.
او برای یک ماهیگیر کار میکرد و برای صید هشتپا به ته دریا میرفت.منتظرش میماندم و برایش غذا درست میکردم.هیچ چیز دیگری نمیخواستم.
دوست داشتم در تظاهرات عظیم هفدهم فوریه در طرابلس شرکت کنم، اما امکانش فراهم نشد، چون فاصلهام با شهر خیلی زیاد بود.
بنابراین پای تلویزیون نشستم و از شبکه الجزیره تصاویر زنده شورشهای مردمی علیه قذافی را دیدم.
درباره آنیک کوژان نویسنده کتاب حرمسرای قذافی
آنیک کوژان خبرنگار فرانسوی متولد 1957 است. او از سال 1981 در روزنامه لوموند، از مشهورترین روزنامههای فرانسوی فعالیت میکند.
او با افراد معروف بسیاری از جمله پرنسس دایانا مصاحبه کردهاست و مقالات مورد توجه زیادی دارد که به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند.
خانم کوژان سال 1996 برندهی جایزهی «آلبرت لوندرز» ارزشمندترین جایزهی روزنامه نگاری فرانسه شدهاست.
آنیک کوژان خبرنگار جنگ، که سال 2011 برای بررسی نقش زنان در انقلاب لیبی به «طرابلس» رفتهبود، در پایان سفرش با ثریا آشنا شد و داستان او را شنید.
او پس از بازگشت به پاریس داستان ثریا را بدون اشاره به هویت او در قالب مقالهای درلوموند منتشر کرد.این مقاله سر و صدای زیادی به پا کرد.
خبرنگارهای زیادی دنبال ثریا گشتند و مقاله به زبانهای مختلف ترجمه شد.بعد از آن داستانهای زیادی به دست آنیک کوجین رسید که صحت ادعای ثریا را ثابت میکرد.
او کم کم متوجه شد با یک جنایت سازمان یافته روبهرو است، جنایتی که در تمام ارکان حکومت قذافی رسوخ کرده بود.
آنیک کوژان به لیبی برگشت تا تحقیقاتش را کامل کند، به گفته خودش در این راه با تهدیدهای زیادی مواجه شد.
اما در نهایت کتاب حرمسرای قذافی در دوبخش منتشر شدو آنیک کوژین را به شهرت رساند.
او برای این کتاب برندهی جوایزی هم شدهاست که مهمترین آنها جایزهی بزرگ باشگاه بین المللی مطبوعات است.
خانم کوژان همچنان به عنون خبرنگار جنگ فعالیت میکند و گزارشهایی هم دربارهی جنگ اخیر سوریه نوشتهاست.
فهرست مطالب کتاب حرمسرای قذافی
بخش اول: داستان ثریا
- کودکی
- زندانی
- باب العزیزیه
- رمضان
- حرم
- آفریقا
- هشام
- گریز
- پاریس
- آزادی
بخش دوم: تجسس
- در تعقیب ثریا
- خدیجه، لیلا، و بسیاری دیگر
- آمازونها
- غارتگر
- رئیس دنیا
- همدستان و تأمینکنندگان
- سلاح نظامی