کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن اثر بهزاد دانشگر
کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن؛ روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ اثری از بهزاد دانشگر است که در سال 1400 به انتشار رسیده است.این کتاب بر اساس مسیر و زندگی واقعی جناب نوید نجات است.
خلاصه کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن
کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن روایت داستان شخصی به نام نوید نجات بخش مدیر موفق و بسیار جوان شرکت دانش بنیان بهیار صنعت سپاهان است.
کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن حدودا 300 صفحه ای جمع آوری تعاملات و گفت و گو های بهزاد دانشگر و نوید نجات بخش در سال 1395 است.
بهزاد دانشگر این تعاملات را به صورت داستانی روان نقل کرده است
شخصیت اصلی، که نوید نجات بخش است، یک جوان کاملا معمولی با ثروت اندک می باشد.
نوید لیسانسش را با معدل متوسط میگیرد و روزی ” می خواهد ” که شرکت خودش را راه اندازی کند.
همه ی ما میدانیم که این خواستن با شرایط کسی مثل نوید آنچنان هم کار راحتی نیست، خصوصا که نوید عقاید مخصوص به خودش را هم دارد.
او در این مسیر از هرگونه کارخلاف و رشوه دوری می کند.
اطرافیان او هنگام شروع مانع او میشوند زیرا که معتقدند با ارثیه ی اندکی که او دارد نمی شود کاری را جلو برد.
علی رغم دلسردی اطرافیانش او با تکیه بر سخت کوشی و امید کارش را آغاز میکند.
قدم بعدی زمانی است که او وارد دنیای کار میشود.
اینجا مدیران شرکت های دیگر به نحوی مانع او میشوند.
آنها باور نمیکنند که جوانی با این ویژگی ها بتواند در این بازار جای خودش را باز کند.
اما نوید موفق می شود و شرکت خودش را تاسیس میکند و از قضا بسیار هم موفق می شود.
اکنون شرکت دانش بنیان بهیار صنعت سپاهان با بیش از بیست سال سابقه در زمینه تولید تجهیزات پزشکی با فناوری بالا در شهرک علمی و تحقیاتی اصفهان مشغول به فعالیت است.
و در این بیست سال نوید هم چنان به عقاید خود پایبند بوده و کار خود را تماما حلال و بر اساس اخلاقیات پیش برده است.
از متن کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن
چند وقت بعد بردندمان اردو. چهلپنجاه نفری بودیم. شب که شد، بچهها خواستند بخوابند. یکیدو نفر که بازیگوش و پرهیجانتر بودند، شروع کردند به بازیدرآوردن. یکیدو تایی پتو بیشتر برداشتند و به چند نفر پتو نرسید.
تا آمد خوابمان ببرد، یکهو همهجا لرزید. با سروصدای انفجار و رگبار تیر از خواب پریدیم.
همان معلم مهربان مدرسه را دیدم که حالا سر اسلحهاش را بالا گرفته بود و داشت تیر میزد. بعدها فهمیدم تیرهایش مشقی بوده و فقط سروصدا داشته. چنان میزد که حتی نشد کفشمان را بپوشیم و ریختمان بیرون.
بخش دیگری از کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن
گونیها را از خاک اره پر میکردیم تا با آن سنگر درست کنیم. اینطوری سبکتر بود و جابهجاییاش برای ما که جثههایمان کوچک بود، راحتتر بود.
بسیج آن روزها توی خیابان توحید بود. ما با چند تای دیگر از بچهها رفتیم توی یک نجاری و گونیها را پر کردیم. بعد آمدیم پایگاه بسیج که گونیها را خالی کنیم. درِ پایگاه را بستند و گفتند امشب همین جا بخوابید.
من تا آن روز، سابقه نداشت بعد از عصر برگردم خانه. یکی گیر داد که برای چه باید بمانیم؟ گفتند کار زیاد است و باید بمانید تا فردا اینجا را آماده کنید. کمی هم از شهدا مایه گذاشتند.
من خوشم نیامد که میخواهند به زور نگهمان دارند. حالا اگر قبلش گفته بودند، یک چیزی؛ اما اینطوری برایم گران تمام شد.
یکیدو ساعت بعد، کولیبازی راه انداختم تا گذاشتند بروم. حالا میفهمم که آن روز، با همهٔ بچگیام خوشم نیامده بوده ضعف مدیریتشان را با مایهگذاشتن از شهدا بپوشانند.
از همان موقعها برای خودم خط قرمزهایی داشتم. یکیاش همین بود که زیر بار حرف زور نروم.
در این نوشته تلاش کرده ایم که کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن را معرفی کنیم. در صورتیکه این کتاب را دوست دارید در کامنت بنویسید تا پس از گرفتن مجوز های لازم ، آنرا صوتی کنیم
گفتگو با نوید نجات بخش
کتاب صوتی تندتر از عقربه ها حرکت کن
برای خرید و دانلود کتاب صوتی ” تندتر از عقربه ها حرکت کن” به سایتتان مراجعه کردم. دریغ از لینکی مشخص برای خرید و دانلود! یا یک راهنمائی برای این که چه باید کرد!!
درود بر شما
از اینکه به سلام صدا بازدید کرده اید سپاسگزارم
در متن توضیح داده شده که این نوشته برای معرفی کتاب است و لینک دانلود ندارد.
با اینحال ، در صورت گرفتن مجوز از ناشر و نویسنده محترم ، تلاش خواهیم کرد که کتاب را صوتی کنیم