بابک خرمدین سردار بزرگ ایرانی
بابک خرمدین سردار بزرگ ایرانی |پس از حمله اعراب به ایران و فروپاشی پادشاهی ساسانی، ایران زمین دو قرن تحت سلطه حاکمان عرب و از جمله خلفای عباسی بود.
در باره دوران بابک خرمدین
در اوخر سده دوم هجری قیام های مردمی به صورت پراکنده از جانب کسانی مانند سندباد و ابومسلم آغاز شدند.
یکی از قیام های بزرگی که تاثیر زیادی بر قیام های بعدی در ایران گذاشت، جنبش خرمدینان به رهبری بابک خرمدین Babak Khorramdin بود که پس از مرگ ابومسلم در آذربایجان بر خلافت عباسی شوریدند.
عصری که بابک در آن میزیست، از دوره های پر تلاطم تاریخ ایران و آکنده از حیله، کینه و ستم بود و حاکمیت ستمگرانه خلفای عباسی در بغداد از یک سو و ستم اشراف و خوانین محلی، از سوی دیگر ؛ تودههای مردم ایران را به ستوه آورده بود.
ناامیدی تمام اقوام فلات ایران را دربر گرفته بود شدت ظلم و تبعیض حاکم بر جامعه به حدی بود که دهقانان و پیشهوران در تنگنا قرار داشتند و در چنین شرایط اسفباری بود که مردم نواحی شمال غرب ایران که بیش از پیش در معرض ظلم و تعدی مأمون و معتصم این دو خلیفه دزدمنش عباسی قرار داشتند، به اطراف آتشی گرد آمدند که جاویدان فرزند شهرک، آن را بر فراز کوهستانهای «اردبیل» (اورتابئل) برافروخته بود و این سببی شد که بابک خرمدین نیز به حلقه این مبارزان بپیوندد .
بابک پس از مرگ “جاویدان” در سال 200 هجری قمری جانشین وی شد و این نقطه عطفی در تاریخ ایران و خاورمیانه بود چون مورخان اعتقاد دارند که همین آغاز پیشوایی «بابک خرمدین» بر پیروان «جاویدان» تاریخ منطقه را در مسیری دیگر قرار داد.
عظمت اندیشه، مردانگی بی بدیل، صداقت بیان، قدرت اراده و نیرومندی جسم او پیروان «جاوید» را به گونهای متحول کرد که بیشتر اقوام ساکن نواحی شمال و غرب و سایر اقوام ساکن در فلات ایران و حتی قفقاز و سرزمین روم به این جنبش آزادیخواهی پیوستند و اتحاد این گروهها باعث شد به مدت چند دهه خواب راحت را از چشم خلفای ستمکار عباسی سلب کرده و آسایش را از کاخ های آنان بگیرد و زمینه سقوط عباسیان را فراهم آورد و تاثیر چنین تحولاتی در تاریخ منطقه خاورمیانه بخوبی روشن است
خرمدینیان در آذربایجان ، گیلان و طبرستان به مدت بیست سال در برابر تازیان مقاومت کردند و در جنگ های زیادی با سپاهیان مامون و معتصم رودرو شده و آنان شکست دادند.
آوازه دلیری های و رشادت های بابک و یارانش فراتر از منطقه رفت و سب شد ماجرای قیام خرمدینان در قالب افسانههایی سحرانگیز از شبه قاره هند تا قلمرو رومیان و از جزیره العرب تا سرزمین اسلاوها نیز گسترش یابد.
هر چند فرجام بابک بدلیل خیانت عده ای چون افشین بسیار تکان دهنده و تلخ بوده است اما باید بخاطر آورد که وی در اوج شرف و مردانگی ، جان خود را همچون همرزمان دیگر خود برای اعتلاء و شرف ایران فدا کرد .
شخصیت بابک خرمدین
جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است.
طبری میگوید هیچیک از خرمدینها جرئت این را نداشتند که امان نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند
گفته شدهاست که در گیرودار نبردی که به تصرف بذ انجامید، بابک با افشین دیدار و از خلیفه تقاضای امان کرد. اما با توجه به روحیهای که بابک بعدها (هنگام اعدام شدن) از خود نشان داد، میتوان حدس زد که از جانب او حیلهای در کار بودهاست.
بعد از اعدام بابک، سرش را به خراسان فرستادند که خود نشانهای بر وجود هوادارانی از او در آن منطقهاست.
وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان:
«ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شدهام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم».
این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان میدهد.
اما بهرامیان معتقد است که بابک در سودای پادشاهی بودهاست.
همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواستهای دارد یا نه. بابک جواب داد که میخواهد شهرش را ببیند.
افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است.
قلعه بابک خرمدین
قلعه بابک که بهنامهای «قلعه بابک»، «دژ بابک»، «بذ و قلعه جمهور» هم معروف است، دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرمدین بودهاست.
این قلعه در نزدیکی شهر کلیبر در شمال شرق استان آذربایجان شرقی قرار دارد.
بنای قلعه در پنجاه کیلومتری شمال شهرستان اهر و از ارتفاعات غربی شعبه ای از رود بزرگ قره سو و در سه کیلومتری جنوب غربی کلیبر واقع است.
بنای جمهور مرکب از قلعه و قصر است بر فراز قله کوهستانی با نام جمهور در ارتفاع بیش از ۲۳۰۰ تا ۲۶۰۰ متر از سطح دریا.
اطراف این قله را از هر طرف دره هایی به عمق ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر فرا گرفته است و تنها یک راه به اصطلاح (بز رو) دارد.
از کلیبر تا قلعه بذ ۳ کیلومتر راه صعب العبور را باید طی نمود ولی بعد از صعود به قله و ورود در قلعه رنج راه به کلی از بین می رود.
ابن دحیه کلبی متولد 544 قمری، ادیب، زبان شناس، محدث، مورخ و اسلام شناس عرب زبان اسپانیایی است که در قرن 6 هجری در والنسیا متولد شده است. ابن دحیه در شهر دنیا ( آلیکانته اسپانیا ) به کار قضاوت می پرداخت. او به شهرها و کشورهای مختلفی چون تونس، مصر، عربستان، بغداد، ایران سفر کرده است. او پس از هشتاد و نه سال تحصیل و سیر و سیاحت در قاهره مصر دار فانی را وداع گفت. از معروفترین کتابهای وی در حوزه شعر و ادب می توان به کتاب ” المطرب من أشعار أهل المغرب” و در حوزه تاریخ به کتاب “النبراس فی تاریخ خلفاء بنی عباس” اشاره کرد.
اهمیت کتاب تاریخی “النبراس فی تاریخ خلفاء بنی عباس” اشاره به رخدادهای دوره عباسی به ویژه بابک الترکی است. ابن دحیه در صفحه هشتاد و هشت کتاب حین توصیف رخدادهای عصر محمد بن واثق معروف به “المهتدی” (سال های 255 و 256 قمری) ، فرزند معتصم عباسی، در مورد بابک الترکی (به گفته تاریخ طبری بایکباک، بایکباک طبری و بابک ابن دحیه مترادف هستند. بایک از ریشه بی، بیگ، بایگ ترکی به معنای فرمانروا و امیر است) می نویسد:
“انی استحیی من الله ان لایکون فی بنی العباس مثل عمر بن عبدالعزیز فی بنی امیه ، فتبرم به بابک الترکی و کان ظلوما غشوما. فامر بقتله المهتدی. و لما قتل هاجت الاتراک و وقع الحرب بینهم و بین المغاربه، فقتل من الفریقین اربعه آلاف، و خرج المهتدی و المصحف فی عنقه و هو یدعو الناس الی نصرته و المغاربه معه و بعض العامه ، فحمل علیهم طیبغا اخو بابک فهزمهم. و مضی المهتدی منهزما و السیف فی یده و قد جرح جرحین حتی دخل دار محمد بن رداد فجمعت الاتراک و هجموا علیه واخذوه اسیرا، و حمله احمد بن خاقان علی دابه فاردف خلفه سائسا بیده خنجر…”
همانا من از پیشگاه خدا شرم دارم که در میان بنی عباس کسی چون عمر بن عبدالعزیز اموی وجود ندارد و بابک الترکی (به گفته تاریخ طبری بایکباک) از او (محمد بن واثق یا المهتدی پسر معتصم عباسی) شکوه داشت و همانا او ظالم بود. خلیفه المهتدی دستور به قتل بابک داد. وقتی بابک کشته شد، تورک ها برانگیخته شدند و بین المهتدی و ترکان جنگ در گرفت و از هر طرف چهار هزار نفر کشته شد. المهتدی خارج شد و قرآن بر گردن داشت و از مردم یاری و نصرت میخواست. مردم مغرب و سایرین همراه خلیفه المهتدی بودند. طیبغا برادر بابک (به گفته تاریخ طبری طغوتیا)بر آنها یورش برد