جملاتی از کتاب 53 نفر بزرگ علوی
کتاب صوتی پنجاه و سه نفر اثر بزرگ علوی
کتاب صوتی پنجاه و سه نفر به قلم بزرگ علوی ،داستان پنجاه و سه شخص است که به طرز مشکوکی لو رفته و دستگیر شدند.
این اشخاص در زندانسیاسی و در شرایط سخت با زندانبانان و دیگر زندانیان روزگار را سپری کرده و پس از محاکمه، هریک به چند سال زندان محکوم شدند.
بعضی در زندان جان باختند و بعضی پس از چند سال آزاد شدند.
بزرگ علوی خالق ادبیات زندان، خود در میان این گروه بود و این واقعهی تاریخی را در قالب ادبیات استانی با ژانر داستانهای پلیسی به تحریر درآورده است.
همین موضوع علاوه بر جذابیت داستانی ما را با تاریخ سیاسی آن روزگار آشنا میکند.
معرفی و خلاصه کتاب صوتی پنجاه و سه نفر
کتاب صوتی پنجاه و سه نفر اثرمنحصر به فرد بزرگ علوی است که در سال 1330 انتشار یافت.
این کتاب ما را با دوران خفقان رضا شاه و شرایط سخت زندانیان در زندانهای سیاسی اوایل قرن 14 شمسی آشنا میکند.
کتاب صوتی پنجاه و سه نفر، با زبان ادبی و شیوا جذابیت زیادی داشته و مطالعهی آن راحت است.
این اثر برخلاف کتابهای مستند، روایتی خشک و مستقیم و مستند نگاری صرف نیست.
بزرگ علوی در رمان پنجاه و سه نفر، واقعیتهای تاریخی را از زمان بازداشتش در سال 1316 تا زمان آزادی در شهریور 1320 در قالب داستان روایت کردهاست.
علوی دربارهی هدف نوشتن کتاب پنجاه و سه نفر، مینویسد:
«در پنجاه و سه نفر من به کتاب خود بیشتر جنبه تاریخی میخواهم بدهم.»
علوی در کتاب صوتی پنجاه و سه نفر، از آوردن نام اشخاص حکومتی خودداری کرد و علت آنرا بی اهمیت بودن اشخاص و افراد میدانست:
«عدهای میگفتند که چرا من میرغضبها و دوستاق بانها را با نام و نشان اسم نبردم.
مردم میخواهند بدانند این شمر های دوره جدید که به لباس شهربانی و قاضی و وزیر در آمده بودند، چه کسانی هستند.
صرف نظر از اینکه در این اواخر روزنامهها به حد کافی این اشخاص را شناساندهاند، اساسا ذکر اسامی اینها چه تاثیری دارد؟»
همچنین علوی میگوید:
«به عقیده من این اشخاص تقصیری ندارند و اگر گناهی متوجه آنها میشد ناچیز است.
اینها محصول اوضاع و احوالی هستند که مجموعا دوره سیاه نامیده میشود.»
و در نهایت علوی هدف نهایی کتاب پنجاه و سه نفر، را گفتهی دکتر تقی ارانی قرار میدهد که مردم با خواندن این کتاب میتوانند با اوضاع اجتماعی دورهی سیاه آشنا شوند و از آن درس بگیرند.
«مقصود من از پنجاه و سه نفر همین است. من می خواهم پیچ و مهره اجتماع دوره سیاه را به طور بارز به خوانندگان خود نشان دهم.
بنابراین اگر من موفق شوم که حادثه پنجاه و سه نفر را به طوری که در حقیقت بوده و وقایعی را که اطراف آنها رخ داده، چنانکه شاید و باید، شرح دهم، گمان میکنم توانستهام اوضاع اجتماع ایران را در بیست ساله اخیر تشریح کنم.»
از دیباچه کتاب
پنجاه و سه نفر چه کسانی بودند؟
جمع پنجاه و سه نفر، گروهی از مخالفین حکومت در زمان رضا شاه بودند که در سال 1316 شمسی دستگیر شدند.
بیشتر این افراد تفکراتی مخالف شیوهی حکومت رضا شاه و نظام شاهنشاهی داشتند.
با اینکه بیشتر این افراد از طبقه بالای جامعه بودند اما برای دفاع از حقوق کارگران تلاش میکردند.
از جمله افراد مشهور در جمع پنجاه و سه نفر، میتوان به تقی ارانی، احسان طبری، رضا روستا (پدر هما روستا)، خلیل ملکی، انور خامهای، ایرج اسکندری و مرتضی یزدی اشاره کرد.
بسیاری از این افراد قبل از زندانی شدن یکدیگر را نمیشناختند.
اما به دلیل باوری که به مرام اشتراکی داشتند با یکدیگر همراه شدند و گروه پنجاه و سه نفر، را تشکیل دادند.
این گروه اهل شهرهای مختلفی مثل مازندران، آبادان، اصفهان و تهران بودند اما بیشتر آنها در تهران زندگی میکردند.
علاوه بر بزرگ علوی ، دکتر انور خامهای هم شرح حال آن روزها را در کتاب اول خاطرات سیاسیاش، به طور کامل توصیف کردهاست.
اثر دیگری که دربارهی جریان پنجاه و سه نفر، نوشتهشدهاست، کتاب خاطرات سیاسی دکتر خلیل ملکی است.
در این کتاب امانت و صداقت دربارهی رویدادها و اشخاص بهطور کامل رعایت شده است.
گرچه خاطرات به صورت پراکنده بیان میکند و گزارشی جامع و منسجم از یک واقعه تاریخی نیست.
کامبخش در کتاب نظری به جنبش کارگری در ایران، برخلاف این سه کتاب که با نگاهی مثبت نسبت به گروه پنجاه و سه نفر، نوشتهشدهاست،
سعی میکند جریان پنجاه و سه نفر، را بی اهمیت جلوه دهد و به جز چند سطر پراکنده به آن اشاره زیادی نکردهاست.
اسامی گروه 53 نفر
- تقی ارانی: فارغ التحصیل پزشکی- دکترای شیمی از آلمان
- بزرگ علوی: نویسنده معاصر ایرانی
- احسان طبری: فارغ التحصیل رشته فلسفه از روسیه-نویسنده، شاعر،
- خلیل ملکی: فارغ التحصیل مهندسی شیمی از آلمان- مهندس شرکت نفت
- عبدالصمد کامبخش: مهندسی هواپیما از شوروی- افسر ارتش
- انور خامه ای : دکترای رشته اقتصاد و علوم اجتماعی
- ایرج اسکندری: حقوقدان و معاون دادستان تهران
- مرتضی یزدی :از جراحان معروف تهران فارغ التحصیل آلمان-استاد دانشگاه تهران
- رضا رادمنش: دکترای فیزیک از فرانسه- استاد فیزیک دانشگاه تهران،
- اپریم اسحاق: استاد دانشگاه آکسفورد در رشته اقتصاد
- نورالدین الموتی : وزیر دادگستری ایران در دوران نخستوزیری علی امینی
- رضا روستا: مسئول کارگران حزب توده در خارج از کشور
- نصرتالله جهانشاهلو افشار: پزشک
- عباس نراقی
- تقی مکی
- محمدرضا قدوه
- علیاکبر شاندرمنی
- محمدِ پژوه
- محمد بهرامی
- محمد شورشیان
- علی صادقپور
- محمود بقراطی
- رحیم الموتی
- میرعماد الموتی
- محمدباقر فرجامی
- عباس آذری
- نصرتالله اغرازی
- اکبر افشان
- مجتبی سجادی
- حسن سجادی
- مهدی رسایی
- مرتضی رضوی
- سیفالله سیاح
- علینقی حکمی
- ابوالقاسم اشتری
- فضلالله گرگانی
- ولی خواجوی
- یوسف ثقفی
- عزتالله عتیقهچی
- شعبان زمانی
- حسین تربیت
- رجبعلی نسیمی
- بهمن شمالی
- مهدی لاله
- تقی شاهین
- مهدی دانشور
- حسن حبیبی
- آناقلیج خضربابا
- رضا ابراهیمزاده
- خلیل انقلاب آذر
- فریدون منو
- سیدجلال حسن نایبی
- حکیم الهی
درباره بزرگ علوی نویسنده کتاب پنجاه و سه نفر
بزرگ علوی، خالق ادبیات زندان، نویسنده، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی در سال 1282 در تهران متولد شد.
او در سال 1375 در برلین به خاک سپردهشد.
خانواده او از تجار و بازرگانان بودند و پدرش «سید ابولحسن علوی» که از فعالین سیاسی بود در برلین خودکشی کرد.
بزرگ علوی یکی از نویسندگان توانمندی است که ادبیات داستانی ایران را متحول کردهاست.
سبک او بر پایه واقع گرایی است و مضامین سیاسی و اجتماعی را در بستری عاشقانه روایت میکند.
یکی از ویژگیهای جذاب نثر علوی این است که معمولا ابتدای داستان، گرهای را مطرح میکند.
سپس داستان را پیش میبرد و اتفاقاتی را شرح میدهد که خواننده از رویدادن آن اتفاقات باخبر است.
علوی ادبیات سیاسی را با همین سبک قصهپردازیهای ژانر ادبیات پلیسی روایت میکند.
بزرگ علوی، مؤلف کتاب صوتی پنجاه و سه نفر، از دوستان صمیمی صادق هدایت بود.
غلامعلی فریور دوست مشترک هر دو و عاملی شد تا این دو نویسنده بزرگ با یکدیگر آشنا شوند.
با خواندن کتابِ پروین دختر ساسان از صادق هدایت، علوی به ادبیات صادق هدایت علاقهمند میشود و بعد از آن بود که از طریق فریور با صادق هدایت ارتباط برقرار کرد و دوستی آنها آغاز شد.
بعدها بزرگ علوی و صادق هدایت به همراه مسعود فرزاد و مجتبی مینویی گروه ربعه را شکل میدهند.
این گروه در واقع واکنشی در برابر گروه سبعه (حکمت، اقبال و سعید نفیسی برخی از اعضای آن بودند) بود.
اسم آن کنایهای به گروه سبعه داشت که در واقع تمام ادبیات ایران را در انحصار خود داشتند.
اعضای ربعه که به گفته «مینویی» مرکز آن هدایت بود ادبیات گروه سبعه را پوسیده و کهنه میدانستند.
با همین نگاه به نوشتن با سبکی نو و متفاوت روی آوردند که نتیجه آن چاپ چندین کتاب شد.
نثر هدایت و بزرگ علوی از لحاظ سبک شبیه یکدیگرند و تفاوت نوشتههای آنها در خلق شخصیت است.
شخصیتهای قصههای علوی در مقایسه با شخصیتهای هدایت از لحاظ اجتماعی فعالتر و پویاتر هستند.
از کتابهای شناخته شده بزرگ علوی میتوان به مجموعه داستان نامهها، چشم هایش و سالاری ها اشاره کرد.
محور اصلی مجموعه داستان نامهها اختلاف میان پدران و فرزندان است.
کتاب چشم هایش که مشهور ترین اثر اوست دربارهی رابطهی عاشقانه یک زن متمول از طبقه بالای جامعه با یک مبارز سیاسی است.
رمان سالاری ها شرح حال تحولات خانوادههای اشرافی است.
نکوداشت ها و انتقادات
دکتر انور خامهای از نخستین دانشجویان مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف و عضو گروه 53 نفر این کتاب را مهمترین اثر دربارهی بازداشت و دستگیری پنجاه و سه نفر، میداند ولی معتقد است در نوشتهی علوی ایرادهایی دیده میشود.
از جمله اینکه علوی در کتاب پنجاه و سه نفر، دربارهی پیدایش گروه، فعالیت و سازمان آن و علت دستگیری و در نهایت متلاشی شدن آن اطلاعی نمیدهد.
بیشتر کتاب توصیفی حماسی از واقعه است به منظور تبلیغات سیاسی برای حزب توده و نه چیز دیگر.
همچنین علوی ماهیت مارکسیستی گروه و پیوند آن را با شوروی را پنهان میکند تا واقعه را به یک جریان لیبرال و ضد استبدادی بدل کند.
دکتر نصرت الله جهانشاهلوی افشار برخلاف بزرگ علوی به انتقاد از حزب توده و پنجاه و سه نفر، میپردازد و از پیامدهای ناگواری که حزب توده برای ایران به بار آورده است انتقاد میکند:
« هممیهنان و به ویژه جوانان ما، که در آینده چه بسا سر راهشان چنین دامهایی گسترده خواهد شد، باید توجه کنند کارهای نادرست من و همکاران و همگامانم در برپایی حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان، پیآمدهای شومی برای میهنمان به بار آورد و چه نوجوانانی را، که سرمایه ارزنده و گران بهای میهن ما بودند، به کشتن داد و چه خانوادههایی را بی سر پرست و بی سر و سامان کرد.
ما که به گمان خود میخواستیم زندگی هم میهنان خود را بهبود بخشیم، دانسته یا ندانسته، آنها را به سوی پرتگاه نیستی راندیم.»
از خاطرات نصرتالله جهانشاهلو اولین رئیس دانشگاه تبریز و از اعضای گروه 53
جملاتی از کتاب پنجاه و سه نفر
چیزی که در زندان غیر قابل تحمل بود و اگر هر روز هم، هر ساعت هم تکرار میشد باز درد شدید در درون ما ایجاد میکرد، توهین بود. این رفتار آژانها با زندانیان یک علت مادی و اجتماعی نیز داشت.
چه کسانی در دوره سیاه آژان میشدند؟ آنهایی که در زندگی معمولی هیچ کار دیگری از دستشان بر نمیآمد، آنهایی که به کار تن نمیدادند.
اینها مردمان تو سری خورده ای بودند و فشار زندگانی روز به روز آنها را تو سری خورتر میکرد.
از این جهت نادانسته انتقامی در دل آنها از اجتماعی که بدین روزشان انداخته بود، ایجاد شده بود و چون قدرت نداشتند که از اجتماع انتقام بکشند، دق دلی خود را سر کسانی که اوضاع و احوال دوره سیاه زیر دست آنها کرده بود، در میآورند.