نقد رمان زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس

علاقه مندی
ارسال به...
2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
نقد رمان زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس

نقد رمان زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس: قصه کتاب در مورد جوان روشنفکریست که جستجوگر حقیقت است و این حقیقت را درون کتاب هایی که خوانده جستجو می کند طوری که دوستانش به او لقب کرم کتاب داده اند و جدیدا هم در مورد زندگی بودا تحقیق میکند

این جوان پیشنهاد دوستش را در مورد رفتن به قفقاز رد میکند و تصمیم میگیرد برای مدتی سبک زندگی خود را عوض کند. او به دنبال کسب تجربه های تازه به فکر استخراج زغال سنگ در جزیره کرت است.

هنگامی که روای داستان، برای سفر به کرت به بندر میرود که تصادفی با الکسیس زوربا آشنا می شود و قصه اصلی داستان همینجا شکل میگیرد و زوربا به او نشان میدهد که زندگی کردن نه در درون کتاب است نه اندیشه، فقط لذت بردن و شادکامیست و فارغ از دردها…


شخصیت های رمان زوربای یونانی

نقد رمان زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس
نقد رمان زوربای یونانی- سمت راست راوی ، چپ زوربا

راوی داستان

داستان زوربا و ماجراهای کرت توسط راوی روایت می‌شود که در طول داستان بی‌نام می‌ماند. او مردی جوان، نویسنده و دانشجوی ادبیات معنوی به ویژه بودیسم است.

راوی که به کرت می رود تا با سرمایه گذاری در معدن ذغال سنگ، جهان را تجربه کند، اما تمام کتاب هایش را هم با خود می برد.

او به طور اتفاقی با زوربا آشنا می شود و این آغاز یک دوستی و همکاری بین آنهاست.

زوربا توسط راوی استخدام می شود تا به مدیریت پروژه معدن زغال سنگ در جزیره کرت کمک کند و با ادامه داستان زوربا نه تنها به عنوان یک شریک تجاری، بلکه به یک دوست محرم و صمیمی برای راوی تبدیل می شود.

در حالی که زوربا کار می کند، راوی وقت دارد از منظره جزیره لذت ببرد و در کتاب هایش گم شود.

در بیشتر داستان، راوی در حال کار بر روی دستنوشته ای طولانی درباره زندگی بودا است، تا اینکه در لحظه ای از زندگی، تاثیر حزن آلود چنین فلسفه های برای او آشکار می شود

راوی از طریق دوستی عمیقش با زوربا و راهنمایی و تشویق او، متحول می شود

او یاد می گیرد که چگونه برقصد، شراب بنوشد و زیبایی های طبیعت را ستایش کند.

وقتی که راوی با بیوه ای زیبا و جوان آشنا می شود، دلبسته او می شود، اما این زورباست که باید او را تشویق کند تا رابطه را دنبال کند.

با این حال پس از جدایی از زوربا، او دوباره به فعالیت های علمی خود باز می گردد و در پایان رمان معلوم نیست که راوی واقعاً به این تغییر فلسفی متعهد می ماند یا نه؟

مادام هورتنس

شخصیت های رمان زوربای یونانی
شخصیت های رمان زوربای یونانی: مادام هورتنس

مادام هورتنس زن مسنی است که صاحب هتلی در کرت است و وقتی زوربا و راوی به آنجا می‌رسند، در آنجا اقامت می کنند.

مادام زنی فرانسوی است که به عنوان خواننده کاباره از معشوقگی بسیاری از مردان، تجربیات رنگارنگی دارد. اکنون در سنین پیری، بیشتر با یادآوری گذشته خود آرامش می یابد.

شخصیت مادام هورتنس مضامین زیادی از مرگ را به نمایش می گذارد، زیرا دائماً از ترس از پیری و از دست دادن زیبایی( که به او احساس هویت می داده) صحبت می کند.

این چسبیدن به دوران جوانی‌اش در آرایش غلیظ و لباس‌های پر زرق و برق‌ او و همچنین تعقیب عاشقانه‌اش برای زوربا به‌عنوان یک شوهر آشکارتر است. زوربا نام محبت آمیز «بوبولینا» (نام حیوان خانگی) را به مادام می دهد.

در نهایت می بینیم که چگونه زندگی مادام هورتنز به عنوان معشوقه ای زیبا خوشبختی واقعی برای او به ارمغان نیاورده است، بلکه همواره از اینکه بدون احترام به جایگاه انسانی اش، به عنوان یک نماد جنسی دیده می شده در رنج است.

فقط شور اشتیاق مسری زندگی با زوربا است که شور و شوق زندگی او را شعله ور می کند و به او اجازه می دهد با لبخندی بر لبانش بمیرد.

بیوه جوان

شخصیت های رمان زوربای یونانی
نقد رمان زوربای یونانی

بیوه که زیباست و همه مردان جزیره به دنبالش هستند، به عنوان زنی دل شکسته تصویر می شود، زیرا در نهایت همه خواستگارانش را رد می کندو اینکار به طور طبیعی منجر به خصومت نسبت به او شده است.

او پس از اینکه دست رد به سینه مردی به نام پاولی زده و از نظر مردم موجب مرگ او شده، به عنوان موجودی شیطانی تنها و منزوی می شود.

با فشار زوربا، راوی، بیوه را برای یک شبانه روز تعقیب می کند. اما پس از این، بیوه جوان به طرز ظالمانه ای توسط گروهی از مردان محله دستگیر شده و کشته می شود.

اگرچه او بسیاری از رویدادهای اصلی داستان را هدایت می کند، اما شخصیت او در ابهام می ماند و بیشتر به عنوان یک کهن الگوی اغواگری باقی می ماند و بازتاب دهنده دیدگاه کلی کتاب درباره زنان به عنوان نیروهای بی چهره است.

استاوریدکی

استاوریداکی دوست قدیمی راوی است که بیشتر از طریق رد و بدل نامه آنها با او آشنا می شویم. در حالی که راوی در کرت است، استاوریداکی در قفقاز روسیه است تا به پناهندگان یونانی که تحت آزار و اذیت هستند کمک کند.

این مطلب را هم ببینید
زندگینامه بابا طاهر عریان همدانی

به این ترتیب، به ما نشان داده می شود که استاوریداکی مردی آرمانگرا و سخت کوش است که می خواهد در دنیا کارهای خوب انجام دهد.

اظهار نظر استاوریدکی به راوی که او را کرم کتاب خطاب می‌کند،بر او تأثیر زیادی گذاشته و نیروی محرکه‌ای برای راوی در مورد سفر به کرت و شروع یک سرمایه‌گذاری تجاری می شود.

پدر زهاریا

زهاریا راهبی است که راوی و زوربا در صومعه کوهستانی با او ملاقات می کنند. او شکاف مذهبی خیر و شر را از طریق شخصیت عجیب و طنزآمیز خود مجسم می کند.

عمو آناگنوستی

آناگنوستی یکی از بزرگان روستایی است که راوی و زوربا در طول اقامت خود در کرت مدتی را با او می گذرانند. او نمایشی از شیوه زندگی سنتی و شهری کوچک است که به همان نسبت جذاب و نفرت انگیز است.

او از تحقیر زنان و خرافات مذهبی خود ابایی ندارد راوی و زوربا از طریق گفتگو با او به بیهودگی تلاش برای تغییر افکار مردم پی می برند.

ماوراندونی

ماوراندونی یکی دیگر از بزرگان روستا است که پسرش پاولی پس از شکستن قلبش توسط بیوه جان خود را از داده است. در نتیجه ماوراندونی انتقام می گیرد و بیوه را به طرز وحشیانه ای به قتل می رساند.

کارایانیس

کارایانیس دوست و شاگرد سابق راوی است. او در شمال آفریقا زندگی می کند و هویت یونانی خود را رد کرده است. او نامه‌ای به راوی می‌نویسد و از او می‌خواهد که در آفریقا به دیدارش برود

میمیکو

میمیکو مرد جوان و مجردی است که در روستا زندگی می کند و به عنوان “ساده لوح روستا” شناخته می شود. او دور بیوه زن می چرخد ​​و بسیاری از کارهای او را انجام می دهد.

او اغلب به عنوان یک پیام رسان در جزیره خدمت می کند و دیگران را از موقعیت های فوری آگاه می کند

تحلیل فلسفی رمان زوربای یونانی

تحلیل فلسفی رمان زوربای یونانی
تحلیل فلسفی رمان زوربای یونانی

زوربای یونانی رمانی است در عشقِ به زندگی، دوری جستن از غم ها و ساخت یک وضع طبیعی از زندگی

راوی اصلی داستان غرق در انبوهی از پرسش به دنبال تفکری در درون سنگواره های بی نهایت ساحلی و سنگستان های رودخانه ای و دریایی خشمگین و گل آلود خیام وار با مسائل خاص رو در رو می شود و مهمترین کار او چیزی نیست جز لذت بردن از زندگی.

او از تجربه کردن ، سفر ، دل به دریا زدن و خطر کردن هیچ باکی ندارد.

زوربا تمام زندگی را با عشقِ در هستی بودن با همه بی نیازی ها می خواهد

بنیاد اصلی کتاب زوربای یونانی بر شجاعت، زندگی سبک سرانه، تفکر و اندیشه است؛ شاید هم بحث اصلی کتاب درباره معنای زندگی باشد!

دیدگاه یک انسان نسبت به زندگی وجسور بودن و بی پروایی در آن، که هر انسانی درکنش های خاص با آن رو برو میشود، عده ای بی اعتنا هستند، عده ای در پی پاسخ و عده ای در پی هم پرسش و هم پاسخ

ماجرای اصلی داستان از این قرار است که زوربا آدمی است با لجاجتی خاص که در همه امور آنرا به خرج می دهد و همواره در پی سئوالات خاصی در باره زندگی و درکنار آن هم در پی کسب لذت بردن و برجستن از غم و غمزدگی است

زندگی از دید او فقط تجربه است، ولی برعکسِ او، اربابش جوانی روشنفکر است و در جستجوی آگاهی بوده و اعتقاد دارد که هرکس به آگاهی زنده است

..اما زندگی زوربا یا هوس است یا شکم یا زن، اما هنگامی که در مقابل زن تسلیم می شود آنها را موجوداتی عجیب می داند و اعتقاد دارد باید از زن استفاده فیزیکی کرد.

زوربا زن را در لذت می بیند در آغوش کشیدن و کارهای دیگر و با اینکه لاابالی و بی سواد است اما مردیست توانا،

به زندگی عشق می ورزد و شور و شوق خاصی برای پیدا کردن آن دارد… مسیری بی پایان در آن می بیند و برای اعتقادات خود اهمیت خاصی قائل است..

اگر چه به هیچ مذهبی وابسته نیست، اما در زندگی خود بدنبال مرزی میگردد و تا جایی که بتواند آن را گسترش می دهد. مرز بین واقعیت و خیال! او میکوشد تا از هر دو اینها بگذرد

و حتی به روشنفکران و کسانی که ادعای کتاب خوانی دارند می آموزد که زندگی آن است که که او میخواهد.

برداشت هایی از رمان زوربای یونانی

نقد رمان زوربای یونانی
نقد رمان زوربای یونانی

کتاب از چند منظر برداشت های خاصی را در بر میگیرد.

نگاه خیام واربه زندگی، و گرفتار بودن های خاص و رنج هایی که با آن روبرو میشود؛ رنجِ بودن، رنجِ زیستن که زوربا بدنبال آنهاست، جهان و انسان را میفهمد اما آگاهی روشنی از آن ندارد

در عین حال نگاه زوربا به جهان نگاهی بدون ترس است، نه ترس از بودن نه ترس از خدا و نه ترس از شیطان

ایمان در درون کتاب و قلب او هیچ جایی ندارد. مسئله ایمان برای او مسئله طنز و خنده داری است که همراه با نیش و کنایه و تمسخرکردن مذاهب و کشیشان است.

رمان زوربای یونانی یک برداشت سلبی دارد و یک برداشت ایجابی

موضوع سلبی آن این است که کازانتزاکیس میخواهد فرهنگ عقب افتادی را نشان دهد که در یونان باستان و حتی قرون وسطا در آن مرد سالاری همواره جریان داشته است

انسانهایی که همواره مطیع و تحت سلطه خرافات بودند و اغلب مردم توانایی و درک آن را نداشتند و یا حتی جرات فکر کردن بدانها

این مطلب را هم ببینید
نقد و بررسی کتاب سیر عشق نوشته آلن دوباتن

اما موضوع ایجابی داستان برداشت های روشنگری است که راوی داستان آرام آرام در پی دست یافتن به آن است و از تخیل دور میشود وبه واقعیت گام می نهد.مبارزه هر انسانی برای دست یافتن به استقلال، استقلال اجتماعی یا استقلال فکری

کازانتزاکیس اصول اخلاقی کهن و قدیمی یونان که در زوربا معرفی میشود را خطرناک تعریف میکند.

قانونِ بر اساسِ استانداردهای اجتماعی را با جدیت تشریح میکند، انسانی که ژرف اندیش باشند خود به این موضوع پی میبرد که استقلال را دریابد و خود پایه گذار و قانونگذار باشد نه مطیع کشیش و یا مذهب

کازانتزاکیس در رمان زوربای یونانی نگاه بدبینانه ای نسبت به انسانها دارد؛ زن، کشیش، روسپی و یا انسان هایی که پلیشتی درونشان همواره بیشتر و بیشتر میشود

گاهی آنها را پست و سقوط کرده توصیف میکند .انسانهایی که نماد شیطان هستند رذل و دریده! برداشتی گزنده و انسان ستیز!

البته تا حدودی میتوان با کازانتزاکیس موافق بود انسانهایی که حدودی برای شخصیت، تفکر، اندیشیدن و آداب و رسوم قائل نیستند؛ همواره مورد هجوم قرار خواهند گرفت

آخر این آدمیزاد کی آدم خواهد شد؟

شلوار به پا می کند، یقه و کراوات می زند، کلاه برسر می گذارد، ولی باز هم قاطر است! گرگ است! روباه است! خوک است !

ما آدمها بنظر خودمان تصویری از خدا هستیم، چه دروغ احمقانه ای!

دسته بندی انسانها در رمان زوربای یونانی

از محتوا و مفهوم و کارکرد شخصیت های رمان زوربا می توان برداشت کرد که کازانتزاکیس انسان ها را به چند دسته تقسیم میکند که دارای مراحل خاصی در زندگی شان هستند

  1. آنهایی که فقط کارشان خوردن و نوشیدن و لاابالی بودن هستند و بیشترشان در پی هوا و هوس.
  1. کسانی که هدفشان درزندگی تحقق دادن است. صعود به سمت مهمترین هدف زندگیشان .اخلاق مداری و شرافتمندی
  1. بی پروایی و جسور بودن عده ای خاص در تقابل با پدیده های خاص زندگی… رفتن پی جریان های مبهم و پیچیده و شجاعتی که اینگونه افراد دارند..

رفتن پی مرگ. انسانهایی که هیچ هراسی از مرگ ندارند و حتی آنرا به مبارزه می طلبند و بالاتر از آن انسان هایی که مقابل خدا طغیان میکنند وطوق خدا را به گردن نمی اندازند

  1. سیرو سلوک و حرکت روحی انسانهایی که با نشان معنویت و ملکوت درونی خود در پی جذب آنند؛ یکی با عقل خود و دیگری با راه دل..

رمان زوربای یونانی و حیات

رمان زوربای یونانی درگیری همه جانبه ای با مقوله حیات دارد، راحت و بدون دغدغه زیستن..

حرف بر سر شکست یا پیروزی انسان در هستی است. عشق زوربا به جهان و زیستن عشق بودایی است؛ جهانی در خود که میشود نوعی بازیگری

و جهان بیرون از خود؛ هم زوربا و هم ارباب هردو در چنین جهانی ادغام شده هستند

زوربا به جهان بی اعتناست و در حال رقصیدن ست و جدی نگرفتن این دنیا، کامجویی از دنیا، روگرداندن از مذاهب، نقدها و مخالفت های که به آیین های خاص دارد

و آن طرف ارباب که به دنبال او میدود تا ببینید جهان زوربا با جهان او که به نحوی اندیشه ای مشروع دارد هم چه رابطه ای دارند؛ گرچه بازی به سود زوربا تمام میشود و او برنده این سفر است

گفتیم که مسئله اصلی در رمان زوربای یونانی مسئله زندگی است.تلاش برای زندگی در کنار آن نیرومندی و دوندگی، زیاده خواهی و نیازمندی که انسان در هر مورد آن چاره ای جز شناسایی خود ندارد.

زوربا این امکان را به خود نمیدهد که از خود چه ساخته چون پیش نیازی به آن ندارد. معیاری برای خود به وجود میآورد شادی، هوس، لاابالی و آزاد بودن در این دنیا.

او این موارد را برتر از هرچیز در دنیا میداند. اساس زندگی او رهایی از غم است و بهبودی زندگی خود را داشتن روح سبکبال برای یافتن آزادی می داند.

آزادی در رمان زوربای یونانی

پارادوکس مهم کتاب مسئله آزادی است.آزادی فردی یک انسان در جهان. به باور او انسانی که آزاد نباشد مانند یک حیوان در دست انسانی دیگر اسیر است…

آزادی در هر موردی که خود انسان باید کاشف آن باشد. آزادی برای یافتن خدای خود، آزادی برای یافتن شیطان، آزادی برای یافتن زنان طناز ، آزادی برای کسب نان، آزادی برای داشتن اعتقادات و هویت شخصی

فلسفه زندگی در رمان زوربای یونانی

رمان سرشار از پرسش و پاسخ و دیالوگ های خاص فلسفی است و خواننده درهر لحظه غرق در در دریای ادراک است… گرچه کازانتزاکیس لقمه آماده به کسی نمیدهد

کازانتزاکیس در رمان زوربای یونانی موضوعات مهمی که مطرح میکند:

آرمان های مهم انسان در زندگی چیست؟ از نگاه زوربا آرمان حقیقی خوش بودن در زندگی ست

اما از دید ارباب انسان بایستی جوینده خرد باشد، به تعبیر او خردمند کسی است که هر چیزی موجب شگفتی و آگاهی او شود…

کازانتزاکیس دو مسئله مهم دیگر را نیز بیان میکند

  • انسان در هستی چه موجودیست؟ به اعتقاد زوربا موجودی نکبت و پلیشت.
  • چه اندیشه ای دارد و هدفش چیست؟ به تعبیر زوربا هوا و هوس.

کازانتزاکیس با خود انسان ها کار دارد، دیدگاه او این است که انسان ها در زندگی در یک مسیر دشوار حرکت میکند. خیلی ها زود منحرف میشوند اما خیلی ها با جرات بیشتر این مسیر را طی میکنند

میتوان این نتیجه را گرفت که جهان هرکسی جهان اندیشه اوست هرکس جهان را چنان میفهمد که به اعماق آن سفر کرده باشد.

هر کسی جهان را چنان میشناسد که درباره آن دانایی به دست آورده است. یعنی جهان هرکسی حاصل جهان مفهومی و جهان معنایی اوست.

2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...