کتاب صوتی مرگ و پرگار اثر خورخه لوئیس بورخس
مشخصات محصول
- زمان: 5 ساعت
- گوینده: صنم اوشلی
- نویسنده: خورخه لوئیس بورخس
- مترجم: احمد میرعلایی
- ناشر صوتی: سلام صدا
- ناشر متنی: فاریاب
کتاب صوتی مرگ و پرگار مجموعه هفت داستان کوتاه از نویسنده و شاعر شهیر آرژانتینی خورخه لوئیس بورخس است.
تهیه محصول
MP3-ZIP 137 مگابایت
قبل از خرید بخش هایی از کتاب را بشنوید
کتاب صوتی مرگ و پرگار اثر خورخه لوئیس بورخس
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی مرگ و پرگار داستان کوتاهی اثر نویسنده و شاعر آرژانتینی خورخه لوئیس بورخس (1899–1986) است.
این کتاب در مه 1942 با عنوان La muerte y la brújula منتشر شد و اولین بار در فصلنامه نیومکزیکو در پاییز 1954 به انگلیسی ترجمه شد.
کتاب صوتی مرگ و پرگار مجموعه هفت داستان کوتاه بدین شرح است
- معجزه ی پنهان
- مضمون خائن و قهرمان
- بخت آزمایی بابل
- مرگ و پرگار
- باغ گذرگاههای هزارپیچ
- جنوب
- گزارشی از زندگی
یکی از داستان های این مجموعه داستان مرگ و پرگار است که در آن یک کارآگاه به نام اریک لونروت Erik Lönnrot، تلاش می کند تا یک سری قتل مرموز را که به نظر از یک الگوی کابالیستی پیروی می کند، حل کند. با این حال، ظواهر گمراه کننده است.
با دنبال کردن چیزهایی که به نظر سرنخ میرسند، کارآگاه قربانی اعتقادش به تفکری انتزاعی و مردی میشود که او را مغز متفکر جنایتکار فرض میکند.
هارولد بلوم Harold Bloom منتقد ادبی مرگ و پـرگار را داستان مورد علاقه خود از بورخس نامید.
خلاصه داستان مرگ و پـرگار را می توانید در پایان همین نوشته مطالعه بفرمایید (حاوی اسپیول است)
کتاب صوتی مرگ و پرگار به مدت 5 ساعت در یک فایل زیپ به حجم 137 مگابایت آماده دانلود است.
درباره ی خورخه لوئیس بورخس خالق کتاب صوتی مرگ و پرگار :
خورخه لوئیس بورخس Jorge Francisco Isidoro Luis Borges Acevedo نویسنده، مقالهنویس، شاعر و مترجم آرژانتینی و یکی از چهرههای کلیدی در ادبیات اسپانیایی زبان و بینالمللی بود.
بورخس در ۲۴ اوت ۱۸۹۹ چشم به جهان گشود و در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶ چشم از جهان فرو بست.
شهرت خورخه لوئیس بورخس بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است.
شناختهشدهترین کتابهای او Ficciones (داستانها) و El Aleph (الف) هستند در دهه 1940 منتشر شدند.
آنها مجموعهای از داستانهای کوتاه هستند که با مضامین مشترکی از جمله رویاها، هزارتوها، فیلسوفان، کتابخانهها، آیینهها و اسطورهشناسی mythology به هم مرتبط هستند.
آثار خورخه لوئیس بورخس برای ادبیات فلسفی و ژانر فانتزی fantasy کمک کننده بوده و بر جنبش رئالیست جادویی در ادبیات آمریکای لاتین قرن بیستم تأثیر بسزایی گذاشته است.
اشعار متأخر بورخس با شخصیتهای فرهنگی مانند اسپینوزا، کاموئس و ویرژیل گفتگو میکند.
خورخه لوئیس بورخس در بوئنوس آیرس به دنیا آمد و بعد در سال 1914 با خانواده اش برای درمان مشکل بینایی پدرش به سوئیس مهاجرت کردند و در همانجا وارد کالج شد.
این خانواده به طور گسترده در اروپا از جمله اسپانیا سفر کردند.
در بازگشت به آرژانتین در سال 1921، خورخه لوئیس بورخس شروع به انتشار اشعار و مقالات خود در مجلات ادبی سوررئالیستی کرد. او همچنین به عنوان یک کتابدار و مدرس دانشگاه کار کرد.
بورخس در سال 1955 به عنوان مدیر کتابخانه عمومی ملی و استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد.
وی در زمان تصدی پست ریاست کتابخانهٔ ملی آرژانتین، تقریباً نابینا بود و در سن 55 سالگی کاملاً نابینا شد.
محققان در نظر گرفته اند که نابینایی پیشرونده خورخه لوئیس بورخس به او کمک کرده تا نمادهای ادبی را از طریق تخیل ایجاد کند و از بند دید عادی رها شود.
در دهه 1960، آثار او به طور گسترده در ایالات متحده و اروپا ترجمه و منتشر شد. خود خورخه لوئیس بورخس به چندین زبان مسلط بود.
در سال 1961 با دریافت اولین جایزه Forementor که با ساموئل بکت مشترک بود مورد توجه بین المللی قرار گرفت.
در سال 1971 برنده جایزه Jerusalem شد و شهرت بین المللی او در دهه 1960 به تثبیت رسید.
خورخه لوئیس بورخس آخرین اثر خود The Conspirators را به شهر ژنو سوئیس تقدیم کرد.
وی هیچ رمانی ننوشت. داستان کوتاههای وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد.
بعدها منتقدین از خورخه لوئیس بورخس به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند.
بورخس با اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد هیچگاه برنده آن نشد. با این وجود جایزهٔ ملی ادبیات آرژانتین را از آن خود کرد.
خلاصه کتاب صوتی مرگ و پرگار (حاوی اسپویل)
لونروت Lönnrot یک کارآگاه معروف در یک شهر بی نام است که ممکن است بوئنوس آیرس باشد یا نباشد.
هنگامی که یک حاخام در اتاق هتل خود در سوم دسامبر کشته می شود، لونروت به پرونده منصوب می شود.
کارآگاه بر اساس پیام رمزآمیزی که روی ماشین تحریر حاخام به جا مانده است – “حرف Y ” – تشخیص می دهد که قتل تصادفی نبوده است.
او این را با تتراگراماتون – نامی مذهبی و اسم علم برای خدا در زبان عبری است و معمولاً با چهار حرف لاتین YHHW نوشته می شود – و دشمن جنایتکارش رد شارلاک Red Scharlach مرتبط میکند.
درست یک ماه بعد، در سوم ژانویه، قتل دومی با پیغام «حرف دوم تتراگراماتون H » در محل جرم، رخ می دهد.
در روز سوم فوریه نیز همین اتفاق رخ می دهد، با پیامی مشمول «حرف آخر تتراگراماتون W».
با این حال، لونروت متقاعد نشده است که ولگردی و قانونی شکنی مجرم در پایان است، زیرا تتراگرامتون شامل چهار حرف است – که یک حرف آن (H) دوبار تکرار شده است.
علاوه بر این، او حدس میزند که این قتلها ممکن است در واقع در چهارم دسامبر، ژانویه و فوریه رخ داده باشند و نه سوم، زیرا در تقویم یهودی ها یک روز جدید در واقع از غروب خورشید آغاز میشود و قتلها همگی در شب انجام شدهاند.
کاراگاه پیش بینی می کند که ماه آینده شاهد یک قتل نهایی خواهیم بود.
در این بین، لورنوت یک راهنمایی ناشناس برای مشاهده مکان قتل ها بر روی نقشه دریافت می کند که نشان می دهد هر یک از آنها بر یک نقطه از یک راس مثلث متساوی الاضلاع منطبق هستند.
لونروت با درک این موضوع که انتهای جنوبی شهر هنوز وحشت زده نشده است، بیان میکند که الگوی کامل یک لوزی ایجاد میکند (جنوب اغلب در نوشتههای بورخس به عنوان کنایه از مرز آرژانتین ظاهر میشود، و در نتیجه، به عنوان نمادی از تنهایی و بی قانونی).
او یک روز قبل خودش را به محل می رساند و آماده غافلگیری قاتلان میشود. او در تاریکی توسط دو شخص گرفته می شود و شارلاک از سایه ها بیرون می آید.
شارلاک فاش میکند که لونروت برادرش را دستگیر کرده – که سپس در زندان درگذشته – و شارلاک قسم خورده است که انتقام مرگ او را بگیرد.
کشتن خاخام تصادفی بوده، اما شارلاک از تمایل و کنجکاوی لنروت استفاده کرده (گزارش پلیس در روزنامه به این موضوع که لونروت از یک الگوی کابالیستی برای ردیابی جنایتکاران پیروی می کند اشاره کرده) تا او را به این مکان بکشاند.
لونروت در مواجهه با مرگش آرام می شود و اعلام می کند که شارلاک مسئله را بیش از حد پیچیده کرده است.
به جای یک لوزی چهار طرفه، باید فقط یک خط قتل وجود داشته باشد که هر قتل بعدی در نیمه راه اتفاق بیوفتد (الف 8 کیلومتر از ب ، ج 4 کیلومتر از هر کدام، د 2 کیلومتر از الف و ب ).
مکالمه ی آنها به صورت جذابی ادامه می یابد و شارلاک قسم میخورد که در این هزارتوی ظاهرا ساده تر به دام می اندازد و می کشد.
عالی بود
شنیدم خیلی خوب بود هرچند داستان های بورخس خیلی سختند و مجبور شدم دو سه بار بشنوم 😊
خانم کرمی خدا قوت، من از کاربران همیشگی سلام صدا هستم و برای اینکار بزرگ بهتان تبریک میگم