زندگی و آثار هوشنگ مرادی کرمانی
هوشنگ مرادی کرمانی خالق قصه های مجید
هوشنگ مرادی کرمانی خالق قصه های مجید از برجستهترین نویسندگان معاصر ایران است که در سینما و تلویزیون بیشترین اقتباس ادبی از آثارش صورت گرفته است.
هوشنگ مرادی کرمانی خالق قصه های مجید در سال ۱۳۲۳ در روستای سیوچ از توابع بخش شهداد کرمان متولد شد و تا کلاس پنجم ابتدایی در آن روستا درس خواند سپس به کرمان رفت.
و همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرد. مادرش از دنیا رفته بود و پدرش را در سی و پنج سالگی از دست داد. وی از همان سنین کودکی به خواندن علاقه خاص داشت و عموی جوانش که معلم روستا بود در این علاقه بی تاثیر نبود.
هوشنگ دوره دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای شهرستان کرمان گذراند و سپس وارد دانشگاه شد. وی پس از مهاجرت به تهران دوره دانشکده هنرهای دراماتیک را در این شهر گذراند و در همین مدت در رشته ترجمه زبان انگلیسی نیز لیسانس گرفت.
وی فعالیتهای هنری خود را از سال ۱٣٤٠ با رادیو کرمان آغاز کرد و بعد این فعالیت را در تهران ادامه داد.
نویسندگی را از سال 1347 با مجله خوشه آغاز کرد سپس قصه های مجید را برای برنامه خانواده رادیو ایران نوشت. همین قصه ها، جایزه مخصوص «کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴» را نصیب وی ساخت.
از هوشنگ مرادی کرمانی تا کنون نه کتاب داستان انتشار یافته است که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ، فرانسوی ، اسپانیایی ، هلندی ، عربی ، ارمنی ترجمه شده و هم چنین هجده فیلم تلویزیونی و سینمایی بر اساس داستانهای او به تصویر درآمده است.
آثار ترجمه شده وی جوایزی را از مؤسسات فرهنگی و هنری خارج از کشور به دست آورده است.
جوایز هوشنگ مرادی کرمانی
- جایزه دفتر بین المللی کتابهای نسل جوان (۱٩٩٢) International Board on Books for Young People IBBY
- کاندید جایزه جهانی اندرسن – سال ۱۹۸۶ میلادی
- کاندید جایزه جهانی اندرسن – سال ۲۰۱۴ میلادی
- جایزه کتاب سال ۱۹۹۴ کودکان و نوجوانان اتریش
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۳۷۲)
- جایزه مهرگان ادب
- عنوان نویسنده برگزیده کشور کاستاریکا
- جایزه خوزه مارتینی (نویسنده و قهرمان ملی آمریکای لاتین) – سال ۱۹۹۵ میلادی
- برگزیده پنجمین دوره چهرههای ماندگار- ۱۳۸۴ خورشیدی
علاوه بر ۹ قسمت مجموعه تلویزیونی فوق، ۲ فیلم هم از قصههای مجید به نامهای شرم و صبح روز بعد به وسیله کیومرث پوراحمد ساخته شد.
در سال ۱۳۷۲ خورشیدی کیومرث پوراحمد فیلم دیگری به نام نان و شعر بر اساس داستانی از قصههای مجید ساخت.
آثار هوشنگ مرادی کرمانی
داستان
- قصههای مجید (۱۳۵۸)
- بچههای قالیباف خانه (۱۳۵۹)
- نخل (کتاب) (۱۳۶۱)
- چکمه (کتاب) (۱۳۶۱)
- خمره (۱۳۶۸)
- مشت بر پوست (۱۳۷۱)
- تنور (کتاب) (۱۳۷۳)
- مربای شیرین (۱۳۷۷)
- لبخند انار (۱۳۷۸)
- مهمان مامان (۱۳۸۰)
- نه تر و نه خشک (۱۳۸۲)
- شما که غریبه نیستید (۱۳۸۴)
- پلوخورش (۱۳۸۶)
- مثل ماه شب چهارده (۱۳۸۶)
- نازبالش (۱۳۸۸)
- هوشنگ دوم (۱۳۸۸)
- آبانبار (۱۳۹۱)
- ته خیار (۱۳۹۳)
- معصومه
- من غزال ترسیدهای هستم
- قاشق چای خوری (۱۳۹۷)
فیلمنامه
- طغیانگر
- کاکلی (فیلم)
- تیک تاک (فیلم)
- کیسهٔ برنج (فیلم)
- مهمان مامان
نمایشنامهها
- کبوتر توی کوزه (۱۳۷۶)
- پهلوان و جراح
- مأموریت (تلویزیونی)
اقتباس سینمایی از آثار هوشنگ مرادی کرمانی
- داستان صنوبر (بیگانه)، به کارگردانی صدیق برمک محصول افغانستان
- قصههای مجید (چهارده داستان) یازده فیلم تلویزیونی و سه فیلم سینمایی، کارگردان کیومرث پوراحمد
- خمره (فیلم) کارگردان: ابراهیم فروزش
- چکمه (فیلم) کارگردان: محمد علی طالبی
- مهمان مامان (فیلم) کارگردان: داریوش مهرجویی
- تیک تاک (فیلم) کارگردان: محمد علی طالبی
- تنور (فیلم) کارگردان: فرهنگ خاتمی
- مثل ماه شب چهارده، ۱۱ قسمت سریال تلویزیونی، یک فیلم سینمایی (کارگردان: محمد علی طالبی)
- مربای شیرین، اقتباس فیلمنامه: فرهاد توحیدی – کارگردان: مرضیه برومند
بررسی آثار هوشنگ مرادی کرمانی
قصههای مجید
یکی از آثار مهم و طـنزآمیز ایـن نـویسنده قصههای مجید است؛ این اثر مجموعه داستانهای به ظاهر جداگانهای است که به ویـژه مـیان نخستین و آخرین آنها پیوند معنیداری دیده میشود که توجه خواننده را از طنز داستانی و حـوادث زنـدگی یـک پسر بچه نیمه روستایی به ابعاد گستردهتری سوق میدهد که یکی از آنها اشاره بـه زنـدگی خود نویسنده و تلاقی شخصیت او با مجید دارد.
به سخن دیگر، خاطرات مجید و نـویسنده درهـم تـنیده شده است. قصههای مجید، دربرگیرنده ۹۳ داستان است و هرکدام از آنها موضوعی مشخص را دنبال میکند.
شـخصیت اصـلی داستانها یعنی مجید، پسرک بازیگوش، لاغر، عاشق کتاب و گریزان از ریاضی است که بـه هـمراه بـیبی، مادربرزگ مهربانش زندگی میکند و همیشه با خرابکاریهایش جان او را به لب میرساند.
بعدها یک مجموعهٔ تلویزیونی از روی آن کتاب ساخته شد که محیط قصه را به اصفهان منتقل کرد و در دهه هفتاد خورشیدی در برنامهٔ کودک و نوجوان از صدا و سیمای ایران پخش شد. کاراکترهای اصلی این کتاب و مجموعه مجید و بیبی هستند.
کتاب قصههای مجید جایزهٔ کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴ را به خود اختصاص داده و تا سال ۱۳۷۳، دوازده بار تجدید چاپ شدهاست.
کتاب خمره
دانلود کتاب صوتی خمره
خمره اثـر طـنزآمیز هوشنگ مرادی است؛ این داستان جوایز ملی و بـین المـللی فراوانی را از آن خود کرده است
در داستان خمره ماجرای معلمی روایت میشود که برای تأمین آب آشـامیدنی دانـشآموزانش در یک روستا با مشکل روبـهرو شـده است و آنچه داسـتان را بـه پیش میبرد، خمره(ها) یی اسـت کـه به شکلی اغراقآمیز و شبیه یک موجود جاندار و هوشیار آب را در خود نگه نمیدارند و بـا مـشکلاتی که برای آن(ها) پیش میآید، طـرح داستان شکل میگیرد.
طـنز و مـطایبه در این اثر به ۲ شکل دیـده مـیشود؛ یکی در شوخیها و جملههای خندهداری است که اشخاص داستان به کار میبرند
برای نـمونه در بـخشی از داستان که قرار است بـچهها بـرای چـسباندن خمره شکسته و بـرای کـار دستی تخممرغ ببرند، پدر یـکی از بـچهها به او میگوید:
این دیگر از آن حرفهاست که بابت بردن تخممرغ نمره بدهند! اگر قرار اسـت بـرای تخممرغ نمره بدهند باید مرغ نـمرهی ۲۰ بـگیرد که آنچنان تـخمی کـرده نه تو و دیـگری
طنز موجود در ساختار و کلیت داستان است که گویی لجاجت خمره(ها) در خراب شدن و نگه نـداشتن آب زمـینهای فراهم میآورد تا رفتارهای خرافی و بـاورهای نـادرست مـردم یـک روسـتا نقد شود.
داستان مـهمان مـامان
مـهمان مـامان نیز از آثار طنزآمیز مرادی کرمانی به شمار می آید؛ این اثر حکایت محرومیتها و کمبودهاست که با زبانی نـسبتا طـنزآمیز پرداخـت شده است. مخاطب رد پای کمبودها و کم داشـتنها را در جـایجای زنـدگی آنها احـساس مـیکند و همچنین نقش سنتها را در پنهان کردن این کمبودها از دیگران به ویژه مهمان.
در این اثر، شوخیها، جملهها، موقعیتها و اغراقهای خندهآور موجود در قصههای مجید و خمره دیده نمیشود و طنز و مـطایبه چندان آشکار نیست و در لایههای پنهانتر آن دیده میشود؛ به گونهای که این طنز را میتوان در تضاد میان کنشها و رفتارهای پدر و مادر خانواده با مهمانانشان دید.
پدر در این داستان با مهمان بیش از اندازه خودمانی و راحـت اسـت و مادر برعکس او بیش از اندازه مبادی آداب و تعارفی و حساس است و همین موضوع زمینه طنزی پنهان را در ساختار اثر پدید میآورد.
از روی این کتاب فیلمی هم به همین نام (مهمان مامان) و با کارگردانی داریوش مهرجویی در ۱۳۸۲ خورشیدی ساخته شدهاست که در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت ۱۰ سیمرغ بلورین شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد.
داستان مربای شیرین
مرادی کرمانی پس از مهمان مامان و یک بار دیگر در داستان مربای شیرین فـاصله گـرفتن از فضای روستایی و نیمه روستایی آثارش را تکرار میکند. وی در این داستان موضوع بسیار سادهای مانند باز نشدن در شیشه مربا را با استفاده از تکنیک بزرگنمایی و بیانی طـنزآمیز موضوع داستانی برای مخاطب نـوجوان قـرار داده است.
از آنجا که در داستانهای این نویسنده شاهد حضور چندین عنصر ثابت مانند فضای روستایی یا نیمه روستایی، تک فرزندی، یتیم بودن شخصیتها یا زنـدگی بـا یکی از والدین به جـای هـر دو، فقر و تنگدستی و طنز هستیم، در مقایسه با آثار دیگر، نویسنده در این اثر دست به نوعی هنجارگریزی میزند.
نخستین موضوع همانگونه که گفته شد، آفریدن داستان در فضایی شهری با مشکلات آن است.
مـطلب دیـگر این هنجارگریزی در شخصیت اصلی داستان است؛ اگر مریم کودک دیروز، در برابر انتقاد و تمسخر زنهای روستایی از نان پختن یک مرد(پدرش) مجبور به تسلیم شد و خود، در سن و سالی نامناسب برای بستن دهـان دیـگران به تـجربه خطرناکی دست زد، اگر مجید، کودک سادهی دیروز در پی چند و چون به کرسی نشاندن حرف خود نبود و با نـگاهی هراسان به تسبیح معلم خیره میماند و جوابهای جدول ضرب روی زبانش یـخ مـیزد، جـلال امروز از اینگونه نیست.
جلال شخصیت اصلی داستان با شخصیتهای داستانی دیگر این نویسنده متفاوت به نظر می رسد؛ چـون مـرادی کرمانی این شخصیت را نزیسته و تجربه نکرده اما محیط و مکانی روستایی و افراد روسـتانشین جـزیی از زنـدگی او هستند.
داستان با طنزی امروزی و صحنههای مبالغهآمیز در حال حرکت است. راوی نویسنده است و چون دیگر آثـار او، زبانی تصویری و متمایل به فیلمنامه دارد.
تکنیک غالب بر این اثر بزرگنمایی، مبالغه و اغـراق و استفاده از عبارتهایی است کـه مـوقعیتهایی طنزآمیز میآفریند.
البته در کنار این شگردها که در روساخت اثر جریان دارد، آنچه اجزای این اثر را به هم پیوند میدهد و در لایههای پنهانتر اثر دیده میشود، انتقاد از رفتارها و کنشهای شکلگرفته ناپسند در جامعه است
یـکی به رسمیت نشناختن دیدگاه و نظر کودکان و نوجوانان است و به نظر میرسد درونمایه این اثر به رسمیت شناختن حق اعتراض و گرفتن حق برای همه افراد به ویژه برای کودکان و نوجوانان باشد کـه در آغـاز افراد بزرگسال آنان را جدی نمیگیرند و دیگری انتقاد از یک کلاغ چهل کلاغ کردن، شایعهسازی، تهمتزدنهای بیدلیل به یکدیگر، رعایت نکردن حقوق دیگران و … باشد.
جابهجایی ارکان جمله(تقدیم یا تکرار فعل)، کـاربرد مـحاوره لغات و افعال، حذف حرف اضافه برای تأکید بر واژه، جناس و تکرار فعل برای ایجاد اطناب طنزآمیز از جمله صنعتهای رایج در این اثر هستند.
از روی این کتاب فیلمنامه ای هم به همین نام (مربای شیرین) به وسیله فرهاد توحیدی نوشته شده و فیلم آن با کارگردانی مرضیه برومند در ۱۳۸۰ خورشیدی ساخته شده است.
مجموعه داستانی لبخند انار
لبخند انار از دیگر آثار طنزآمیز این نویسنده اسـت؛ در ایـن اثر که مجموعهای از چند داستان محسوب می شود، طنزآمیزترین داستان لبخند انار است.
آنچه این داستان را خواندنی ساخته، اغراق شخصیتها در مطلوب پنداشتن کتک و فلک در دوران تحصیل است، به گونهای که هریک از آنـان در ایـن باره بـر دیگری سبقت میجویند و میکوشند، چـنین وانـمود کـنند که تنها دلیل رشد و ترقی آنان کتکها و فلکهای مدیر مرحومشان، آقای دباغ است اما در پایان پس از اجرای پانتومیم یکی از شاگردان قدیم تـا حـدی ایـن موضوع دگرگون میشود و سخنان همسر مدیر و فرزند او تـناقضهای آشـکاری را روشن میسازد.
یکی از مسائلی که بیشتر به جنبههای طنز داستان کمک میکند، گفتههای یکی از شاگردان است که میگوید:
جـوری شـده بـود که هر که بیشتر کتک میخورد، محبوبتر و به اصطلاح قهرمانتر از دیـگران بود.
حتی دبستانیها هم دیگر از کتک نمیترسیدند و بچههایی که کتک میخوردند، احساس افتخار و قدرت بیشتری میکردند.
هـمین فرد که دانشآموز درسخوانی است و تاکنون از دست مدیر کتک نخورده، بـه عـمد کاری میکند تا فلک شود و رفتار او پس از فلک شدن چنین است، سرم را بالا گرفتم و مثل قـلیپور قـهرمانانه از جـلوی چشم بچهها رد شدم و رفتم توی صف، انگار دنیا را فتح کرده بودم.
البـته اغـراق بیش از اندازه در شوق فراوان این شاگردان دیروز که حالا همه بیش از ۵۴ سال دارند، در پایـان داسـتان نـیز تمامی ندارد و پس از اعلام مجری برای اینکه قرار است یک نفر خاطی به دلیل یـادآوری خـاطره آن سالها فلک شود، همه اعلام آمادگی میکنند و اصرار دارند که حتما فلک شـوند. هـرچند ایـن اغراق به طنز موجود در اثر کمک میکند اما تا حدی آن را سطحی میکند.
مجموعه داستان تـنور
در مجموعه داسـتان تـنور این نویسنده به ویژه در داستانهای سنگ اول، شیر، رضایتنامه، نقاشی، بوی پلو و تـنور می توان بـرخی تـکنیکهای طنز مانند بزرگنمایی و اغراق و مبالغه و طنز موقعیت را دید.
نویسنده در این کتاب از اتفاقات روستا و کودکانش مینویسد. از ویژگی داستانهای این مجموعه مانند تمام آثار هوشنگ مرادی کرمانی، میتوان به فضای ساده و صمیمانه روایت داستان اشاره کرد.
تنور یک مجموعه داستان کوتاه به شمار می آید که در ۱۳۹۲ خورشیدی برای نخستین بار چاپ شده و تا ۱۳۹۷ خورشیدی به چاپ نوزدهم رسید.
آنچه میتوان با بررسی آثار طنزآمیز مرادی کرمانی برآن تـأکید کـرد ایـن است که به نظر میرسد میان طنز کودک و بزرگسال تفاوتهایی دیده میشود؛ اگر در طـنز بـزرگسال مخاطب در پسزمینه طنز انتقاد را میبیند در گستره طنز کودک و نوجوان نباید در پی وجود انـتقاد بـود، چـون در طنز کودک چه بسا همینکه کنش رفتاری، عبارت و کلامی یا موقعیتی خنده را بر لب مـخاطب نـشاند، بس است و مخاطب از این خنده احساس لذت میکند.
البته این موضوع به هیچ وجـه بـه مـعنای نبود انتقاد در طنز کودک نیست و همانگونه که در آثار مرادی کرمانی نیز نشان داده شد، در بسیاری از مـواقع نـویسنده توانسته افزون بر ایجاد شادی و خنده در مخاطب او را به درنگ نیز وادارد و انتقادی را مـطرح سـازد.
هـمچنین با درنگ در آثار و گستره کار طنزپردازی مرادی کرمانی، به این نکته پی میبریم که طنز وی طـنزی گـزنده، تـند، عصبی و همراه با نفرت و کینهجویی نیست، بلکه طنزی ملایم و نسبتا تلخ اسـت و رونـد بهرهگیری مرادی کرمانی از طنز برای تحقیر و تمسخر دیگران نیست؛ بلکه خنده ناشی از طنز کرمانی در اثر تـرحم و دلسـوزی مخاطب نسبت به شخصیت داستان است. میخنداند اما نه خندهای از سر بـیدردی و تـفریح بلکه خندهای همراه با تفکر، عبرت و درنـگ.
او با داسـتانهایش راه را طی کرده و تـصمیم را بـه مـخاطب واگـذاشته است تا درباره واقعیت موجود تصمیمگیری کند. تکنیکهای طنزی که کرمانی به کار میبرد تا از یکنواختی آثارش جلوگیری کند، فراواناند اما او از چندین تکنیک بیشتر کمک میگیرد.
بزرگنمایی(مـبالغه و اغراق)، کوچکنمایی، موقعیتهای طنزآمیز، دیالوگ و لحن طنزآمیز شخصیتها، مقایسه و تشبیه، انواع بازیهای زبانی-بیانی از جمله عوامل طنزساز در آثار مرادی کرمانی به حساب می آید.
شما که غریبه نیستید (زندگینامه خود نوشت هوشنگ مرادی کرمانی)
شما که غریبه نیستید عنوان زندگینامهٔ هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی به ترتیب زمان به وسیله خود ایشان نوشته شدهاست.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی راوی پیش میآید سخت و تأثیر گذار است و سختتر از آنها ضربههای عاطفی است که به او وارد میشود. اما راوی در آن فضایی که فقر مادی و فقر فرهنگی به هم آمیختهاست به روشهای گوناگون سهم خودش را از زندگی میگیرد.
با شیطنتها و بازیهایی که گاه آزار دهنده اند به زندگی سخت و محیط یکنواخت و خسته کنندهٔ خود تنوع میبخشد. گاه نیز در دنیای خیال خود را ارضا میکند.
خواندن و نوشتن بهترین سرگرمی اوست. او در سیرچ، کرمان، یتیم خانه و … راه و رسم زندگی را میآموزد و تسلیم شرایط نمیشود و در هر حالتی به فکر هدف خویش است.
نوجوانان در همانند سازی با این نویسندهٔ مشهور کشورمان میآموزند که بایستی با ناملایمات زندگی خلاقانه و فعال کنار آمد.
خواندن این زندگینامه الگویی در اختیار نوجوانان میگذارد که با همهٔ رنجها و ضربههای عاطفی راه خود را طی میکند و به موفقیت میرسد و اعتبار اجتماعی دلخواه خود را بدست میآورد و به آنان فرصت همانند سازی با شخصیتی را میدهد که هدفی والا دارد و در راه آن همه سختیها را تحمل میکند.
شما که غریبه نیستید در سال ۱۳۸۴ برگزیده شورای کتاب کودک و در ۲۰۰۶ در کاتولوگ کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی کودکان معرفی شدهاست.
اولین چاپ این کتاب که داستانهای سالهای کودکی این نویسنده را شامل میشود، سال ۸۴ به بازار آمد و تا پاییز سال ۹۴ به چاپ بیستم رسید.
همچنین، تابستان سال ۹۵ بود که چاپ بیستوسوم و همچنین تابستان سال گذشته بود که چاپ بیستوهفتم این کتاب به بازار آمد.