کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری نوشته فریبا فاتحی نیکو

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری

مشخصات محصول

خلاصه کتاب

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری رمان عاشقانه ای از فریبا فاتحی نیکو به مدت 40 ساعت و با دو خوانش متفاوت تقدیم علاقمندان رمان های بلند ایرانی میگردد

تهیه محصول

خرید محصول مجازی
MP3-ZIP 558 و 488 مگابایت
25,000 تومان
پس از خرید محصول فایل برای شما ارسال خواهد شد

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری نوشته فریبا فاتحی نیکو

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری رمان عاشقانه ای از فریبا فاتحی نیکو

خانم فریبا فاتحی نیکو نویسنده کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری درباره‌ی این رمان عاشقانه می‌گوید:

مکان این رمان در سه فضای مختلف در کرمانشاه، اهواز و تهران رخ می‌دهد و داستان، زندگی فردی را از کودکی تا جوانی دنبال می‌کند.

در این کتاب که به صورت زندگینامه نوشته شده است، به مسایلی چون مشکلات و دغدغه‌های زنان و کودکان در روستاها و فقر و کمبودهایی که در این فضا وجود دارد پرداخته‌ام.

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری نوشته فریبا فاتحی نیکو

ماجرای اصلی داستان شرحی است از یک زندگی ناموفق که در آن راوی گذشته خانواده خود را چنین بیان می‌کند :

زندگی مادرم خود حکایتی است دور و دراز, حکایتی از عشقی کورکورانه و تب‌آلود .عشق یک دختر ساده دل روستایی به جوان خوش قد و قامت و شیک‌پوش شهری…

اما پدرم دلال بود .به این ده و آن ده می‌رفت و محصول را قبل از درو می‌خرید و در شهر به فروش می‌رساند .

روزی وقتی برای خرید محصول به آبادی می‌آید, کنار چشمه مادر را می‌بیند و به قول مادرم هر دو دل‌باخته یکدیگر می‌شوند و حالا من و علی و سارا ثمره این عشق سوزان بودیم.

عشق و ازدواجی که نظر بیشتر مردم آبادی را نسبت به مادرم و خانواده‌اش برگردانده بود…ما مطرودترین خانواده آبادی بودیم .کمتر پیش می‌آمد کسی به خانه ما رفت و آمد کند

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری با دو خوانش متفاوت

در بخشی از داستان کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری می شنویم که :

می گفتم شب بود.چراغ گردسوز با سوسویی سرکش روی کرسی می سوخت.پنجره مثل پرده ای سیاه به دیوار چسبیده بود و دیگر هیچ چیز در پشت آن دیده نمی شد.

مادرم کنار من دراز کشید.سرش را به کف دست گرفت و با دست دیگرش موهایم را که خیس از عرق متکای بلند پنبه ای پریشان شده بود، نوازش کرد و دوباره با صدای گرمش برایم قصه گفت :

یکی بود یکی نبود.آن بالاها، روی یه ابر سفید، شاهزاده خانومی خانه داشت.

شاهزاده خانم نگو گل نرگس، گل سرخ، لپ ها گلی، عین آلاله .صورت سفید،مثل گل یاس.چشماش مست، مثل گل نرگس.اما طفلکی تنهای تنها بود.

تک و تنها میان قصر ابری می نشس و ستاره ها را تماشا می کرد.دلش فقط به ستاره ها خوش بود .

آرزو داشت یه روز قصر ابری را پر کنه از ستاره های قشنگ و پر نور.

ولی فقط شاهزاده خانوم نبود که ستاره ها را دوست داشت،آن پایین ها ، آنجا که اسمش زمین بود، یه پسر کاکل به سری هم بود که وسط خاک و خاشاک می نشس و وقتی ستاره ها به حریر سیاه آسمان سنجاق می شدن، با حسرت به آن ها که خیلی دور بودن، نگاه می کرد و تو دلش آرزو می کرد که روزی مالک یکی از آن ستاره ها بشه..

رمان عشق و سایه‌های خاکستری داستان رنج انسان است. رنج انسان به دست انسان.

کتاب صوتی عشق و سایه‌های خاکستری  به مدت 40 ساعت و با دو اجرای مختلف تقدیم میگردد


ده رمان عاشقانه معروف جهان

ده رمان عاشقانه معروف جهان

 خریداران این کتاب دیگر چه خریدند

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...