فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق

علاقه مندی
ارسال به...
1 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق
hiword.ir 848بازدید , , 28 آبان 1402 1

سهروردی، شهاب الدین یحیی (حدود ٥٤٩ -٥٨٧ هجری قمری)، فیلسوف مسلمان ایرانی؛ متولد سهرورد.

زندگی سهروردی شیخ اشراق

شهاب الدین سهروردی در سال 1154میلادی در دهکده سهرورد زنجان متولد شد

در آغاز جوانی در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی (استادِ فخر رازی) به کسب دانش پرداخت و آن گاه به محضر ظهیرالدین قاری در اصفهان رفت و در همانجا بود که با سنت زنده و پاینده فلسفه ابن سینا مواجه گردید.

از آن پس مدتی در جنوب شرقی آسیای صغیر به سیر و سیاحت پرداخت و مورد استقبال و اقبال امرای سلجوقی قرار گرفت. عاقبت به قصد دربار ملک ظاهر امیر حلب رهسپار حلب گشت.

در حلب مورد تعصب و اتهام فقهای قشری و مورد ایضا و آزار آنان قرار گرفت و در نتیجه بدگویی و سعایت آنان، سرانجام، با وجود مخالفت ملك ظاهر امیر حلب، به امر صلاح الدین ایوبی سلطان مصر و شام (و پدرِ ملك ظاهر) adoشیخ اشراق را به زندان افکندند، که مانجا درگذشت

بنابر اقوالی، سهروردی را در زندان به قتل رساندند

شهاب الدین هنگام مرگ، فقط سی و هشت سال داشت و پس از مرگ در حلب به خاک سپرده شد و امروز آرامگاه او در مسجد اموی دمشق است

روزگار و دوران سهروردی

سهروردی در پایان دوره سلجوقیان و زنگیان و شروع حکومت ایوبیان به امیری صلاح الدین ایوبی زندگی میکرد.

صلاح الدین ایوبی پس از تصرف الجزایر، مصر، حجاز، یمن و ایران در جنگ هایی سپاهیان صلیبی را شکست داده و اورشلیم، بیت المقدس، بیروت، دمشق و بخشی از اروپا را تصرف کرد.

از بزرگان ادبیات ایران شمس تبریزی با سهروردی هم عصر بوده است

آثار شیخ اشراق سهروردی

فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق
فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق

شهاب الدین یحیی با آنکه عمرش کوتاه بود آثار و مصنفات بسیار از خود باقی گذاشت.

  • حكمة الاشراق
  • تلويحات
  • المشارع و المطارحات، در منطق، طبیعیات، الهیات.
  • اللمحات، کتاب مختصر در سه حکمت (طبیعیات، الهیات و منطق)
  • هياكل النور
  • كلمة التصوف
  • بستان القلوب
  • شرح الاشارات (پارسی)
  • کشف الغطاء لاخوان الصفا
  • رسالةالابراج

تصنيف عمده و اساسی سهروردی که در آن مشرب فلسفی خاص خود را مدون ساخته همانا كتاب حكمة الاشراق است.

فلسفه سهروردی

سهروردی مَشرب خاص خود را صریحاً این طور بیان میکند:

من خواستم مشرب و مذهبِ حکمای باستان ایران را در باب نور و ظلمت در آثارم، حیات جدید عطا کنم و بار دیگر زنده سازم

این مَشرب خاص سهروردی را به سوی ایجاد تحول و انقلابی در عالم معنویت ایران هدایت نمود و آن ابداع حکمت نوریه یا فلسفه اشراقی است.

به نظر سهروردی فلسفه ای که در آن سیر و سلوك روحانی وماوراء الطبيعه باهم در نیامیزد و خلسه و جذبه به هم نپیوندد، فلسفه نیست.

به همین مناسبت شیخ اشراق مباحث اصولی فلسفه مشاء را که روح وجوهره اش با این تعالیم موافقت نداشت، رها ساخت و خود فلسفه جدیدی به جهانیان عرضه داشت که عناصر سازای آن به عوض وجود و عدم، نور و ظلمت بود .

بنیاد فلسفه سهروردی بر دوگانگی است. وی از همان آغاز با بخش کردن چیزها به «نور» و «ظلمت» فلسفه خود را از ارسطوئیان که فلسفه شان برپایه سه مفهوم «واجب» ، «ممتنع»، و «ممکن» نهاده شده است، جدا میسازد.

در نظر او دو عالم وجود دارد : عالم نور و عالم ظلمت؛ عالم نور جایگاه عقول، ارباب انواع و نفوس است و عالم ظلمت جایگاه جسمها و اجرام مادی و عرضها.

استدلال سهروردی در این تقسیم چنین است که شی از دو حال بیرون نیست یا ذات و گوهر خود را ادراک میکند، یا اینکه از هستی خود غافل است.

این مطلب را هم ببینید
هرمان هسه

اگر شی از هستی خود آگاه باشد یعنی ذات خود را ادراك كند و قائم به ذات باشد آن را نور مجرد می گویند.

مانند باریتعالی و عقول عشرة ارسطو و عقول عرضية افلاطون که عبارت از ارباب انواع باشد و مانند جانهای آدمیان اگر شی آگاه از ذات قائم به غیر باشد و برای وجود یافتن نیازمند وجود دیگری باشد، آن را نور عرضی خوانند، مانند انوار موجود در ستارگان و آتش وغيره ..

اگر بعکس شیء آگاه از ذات خود نباشد، ولی در هستی خارج پاینده به خود باشد آن را غسق می گویند مانند همه اجسام اعم از جسم طبیعی یا جسم تعلیمی

واگر شی غافل و بی خبر از خود قائم به غیر باشد نام آن هیئت خواهد بود، مانند رنگها و بوها وطعم ها.

سهروردی برای هر نوعی از چیزهای جهان ظلمانی رب النوعی در جهان «نور» قائل است.

رب النوع هر چیز همیشه همان است و دگرگون نمیشود. اوست که نگهبان چیزهاست و هر کمالی را میان آنها بخش میکند.

اما باید دانست که رب النوع هر چیز با مفهوم کلی آن یکی نیست. مفهوم کلی بیرون از ما نیست و گرنه باید ویژگیهایی داشته باشد که آن را از دیگر چیزها جدا کند و بدین سان آن مفهوم مشخص وجزئي میشود و مشترك نخواهد بود و حال آنکه ما آن را کلی و عمومی فرض کرده بودیم و این غیر ممکن است.

دیدگاه سهروردی در باره نفس یا روان

نظر سهروردی درباره نفس یا روان روشن نیست.

  • گاه می گوید که نفس قبل از جسم وجود داشته است.

در رساله عقل سرخ بر طریق تمثیل میگوید:

«در ابتدا حالت مرا در صورت بازی آفرید و در آن ولایت که من بودم دیگر بازان بودند. ما با یکدیگر سخن گفتیم و شنیدیم و سخن یکدیگر فهم میکردیم. روزی صیادان قضا و قدر دام تقدیر گسترانیدند و دانه ارادت در آنجا تعبیه کردند و مرا بدین سان اسیر گردانیدند»

  • و گاه مینویسد که: روان پیش از تن نیست و همراه با تن پدید می آید

در نظر سهروردی انسان همواره ذات خودرا در می یابد و برای دریافتن آن به چیزی جز خود آن نیازمند نیست. به همین علت وجود نفس یا روح برای او روشن و هویداست:

ذات تو پنهان نیست و برای دریافتن آن به چیزی جز ذات خود نیازمند نیستی …

شیخ اشراق معتقد است که:

روح پس از جدا شدن از تن از میان نمی رود، زیرا که نور مجرد است اقتضای از میان رفتن خود را نمی کند وگرنه هستی نمی یافت.

نیز از آنجا که نفس از عقل برخاسته است، اگر تغییر کند، باید عقل نیز تغییر یابد – زیرا نفس لازم ذات عقل است و تغییر عقل تغيير نور الانوار را لازم دارد زیرا عقل نیز به نوبه خود از نور الانوار برخاسته است و لازم ذات اوست و این غیر ممکن است نفوس پرتوهای عقول هستند و از آنها جدا نمیشوند. پس عقل نمیتواند پرتو خود را از میان ببرد.

هنگامی که نفس از جهان ظلمت رهایی یافت از میان نمیرود، زیرا نفس به علت نامیرنده بودن عقل، که علت آن است، نامیرنده است.

در نظر شیخ اشراق روح چون بازی که اسیر شده است پیوسته کوشش دارد که رهایی یابد و به سوی جهان بالا اوج گیرد:

هرگز بود که بال من گشوده شود ، چنانکه لحظه ای در هوا طیران کنم و از قید فارغ شوم؟

روح وقتی که آلایش های جسمانی برا و چیره نشده باشد به سوی عالم نور شوق دارد. هر بار که نور افزون شود عشق او به عقول و ارباب انواع زیادتر شود، وقتی تن از میان رفت روح به سوی چشمه های نور کشیده میشود، و در جهان نور محض به پرواز در می آید.

این مطلب را هم ببینید
زندگی و آثار اسماعیل فصیح

اما این اوج گرفتن روح به نیروی عشق برای رسیدن به برترین مقام انسانی جز از راه تربیت میسر نمیشود.

اگر روان ذات خود و جهان روشنی و ترتیب هستی را دریابد و اخلاق نيك به دست آورد به سوی جهان روشنی اوج گیرد و شوقش هر لحظه افزون گردد.

مراد از اخلاق نيك، عفت، شجاعت و عدالت است، و مراد از دریافتن ترتیب هستی دانایی است.

دانایی از نظر سهروردی

فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق
فیلسوفان ایرانی: سهروردی شیخ اشراق

دانایی در نظر سهروردی یعنی دانستن به وضوح و پیوستگی با ارباب انواع بنابراین تربیت از نظر فیلسوف ما عبارت است از به دست آوردن چهار هنر اصلی؛ یعنی دانایی، جرئت، خویشتن داری و دادگری.

به عقیده سهروردی کمال انسان در این است که عقل نظری و عقل عملی او تا آنجا که ممکن است پرورش یابد. چنین کسی فیلسوفی است که هم در فلسفه ذوقی و هم در فلسفه جدلی سرآمد است.

چنین فیلسوفی خداوند روی زمین است و ریاست از آن اوست. مراد از ریاست چیره شدن بردیگران و سلطه ظاهری سیاسی نیست، بلکه مراد آن است که پیشوایی فقط فیلسوف را شایسته است.

اگر پیشوای فیلسوف ریاست ظاهری را هم به دست آورده باشد، در این صورت زمان دوره «نور» و روشنی است، زیرا او دانش و فلسفه و دادگری و دیگر هنرهای اخلاق پسندیده را ترویج خواهد کرد. در غیر این صورت دوره ظلمت است .

فلسفه هستی شناسانه سهروردی

در فلسفه سهروردی پدید آمدن جهان از پرتوافکنی نور الانوار است که در فوق سلسلة وجود قرار دارد نورالانوار نور غنى بالذات و قیوم مطلقی است که وجود هر موجودی اتم و اكمل و ظهور هر ظاهری به ظهور اعلى و اشرف و حضور هر حاضری به حضور اشد و اقهر اوست.

نخستین موجود فائض از سرچشمه فیض نور الانوار نور قاهر است که آن را نور اقرب یا «بهمن» میخواند.

از آنجا که میان این نور نخستین و نور الانوار، نظر به تجرد نام آن از شوائب مادی، حجابی نیست، نور اقرب یا نخستین عظمت و جلال نورالانوار را مشاهده و نور الانوار بر او اشراق میکند.

از این مشاهده واشراق نور دیگری به نام نور قاهر دوم پدید می آید. همچنین از تکرار این مشاهده و اشراق میان نوردوم و نوراول نور دیگری پیدا میشود که نور قاهر سوم خوانده میشود .

به همین ترتیب نورهای دیگری در طول یکدیگر به نحوی که باهم رابطه علیت و معلولیت دارند پیدا می شود.

نسبت میان نور عالی و نور سافل مثل نسبت میان معشوق است و عاشق: نور عالی را نسبت به نور سافل قهر و تسلط و ناز است و نور سافل را نسبت به نور عالی عشق و اطاعت و نیاز.

از هريك از انوار قاهر عالی، به واسطه و بدون واسطه ، بر نور قاهر سافل متضاعفاً اشراق وانعكاس انوار میشود و این از مناسبات مختلف و متکثر میان مشاهدات واشراقات و انعكاسات متراید سلسله طولی انوار قاهره است که عوالم دیگر مثالی و نفسانی و جسمانی که آحاد هر يك از آنها، برخلاف آحاد سلسله طولی، نسبت به هم دارای ترتب علت و معلول نیستند، بلکه متکافی و در عرض هم میباشند، پدید می آیند

در نظر سهروردی از آنجا که نورالانوار از میان نمیرود و پرتو آن همیشه بوده و خواهد بود پس جهان نیز قدیم است و به جاودانی نورالانوار پایدار است.

جهان از لحاظ زمانی قدیم، ولی از لحاظ ذات حادث است

سهروردی میگوید چون نورالانوار (یعنی خداوند) کمال زیبایی است، عاشق ذات خود است و لازمه این زیبایی و عشق اشراق است.

عقول نیز از جهت عشقی که به مراتب بالاتر خود دارند پرتو می افکنند و رابطه ای که در صبح ازل آفرینش میان نورالانوار و نور نخستین برقرار شد، مهر و قهر بود و همین رابطه تمامی موجودات عالم را با یکدیگر پیوند میدهد

1 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...

  1. گرگانی
    30 آبان 1402

    خیلی عالی و مفید بود ممنون