کتاب صوتی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی
مشخصات محصول
- زمان: 8 ساعت
- نویسنده: نظامی گنجوی
خوانش اشعار و فایل pdf کتاب صوتی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی - داستانی قدیمی و مشهورترین داستان عشقی کلاسیک ادبیات دورهٔ اسلامی
تهیه محصول
MP3-ZIP 195 مگابایت
کتاب صوتی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی ، داستانی قدیمی و مشهورترین داستان عشقی کلاسیک ادبیات دورهٔ اسلامی است
داستان به صورت کلی درباره ی شاعر بادیه نشین قرن هفتم قیس بن الملووه و بانویش لیی بنت مهدی (که بعدها به لیله العامریه معروف شد) است.
کتاب صوتی لیلی و مجنون شعر مشهوری است که داستان عشق آنها را از طریق شعر روایی که در سال 584ه.ق توسط نظامی گنجوی شاعر پارسیگوی سروده شد، به عنوان بخش سوم خمسه او ستایش میکند. .
دانلود فایل pdf و صوتی خوانش اشعار منظومه لیلی و مجنون به مدت 8 ساعت تقدیم دوستداران میگردد
خلاصه و شرح داستان کتاب صوتی لیلی و مجنون
کتاب صوتی لیلی و مجنون شامل 46 بخش است.
قیس و لیلی در جوانی عاشق یکدیگر شدند، اما وقتی بزرگ شدند، پدر لیلی اجازه نداد با هم باشند.
قیس به طور عجیبی شیفته ی لیلی شد.
قبیله ی او بنی عامر و بقیه ی جماعت به او لقب مجنون دادند.
مدتها قبل از اثر نظامی، این افسانه به شکلهای حکایتی سینه به سینهدر ایران میچرخید.
حکایات اولیه و گزارش های شفاهی مجنون در کتاب الغانی و الشعرا و الشعراء ابن قتیبه مستند اند.
این حکایات عمدتاً بسیار کوتاه هستند، به طور ضعیفی به هم متصل می شوند و پیشرفت کمی دارند یا اصلاً پیشرفت ندارند.
نظامی منابع مختلف مستند و افسانه ای را درباره ی مجنون جمع آوری کرد و تصویری زنده از این عاشق معروف را به تصویر کشید.
پس از آن، بسیاری دیگر از شاعران فارسی زبان از او تقلید کردند و نسخه های خود را از این داستان عاشقانه نوشتند.
تقلیدهای زیادی از آثار نظامی نگاشته شده است که تعدادی از آنها در نوع خود آثار ادبی اصیلی هستند.
از جمله مجنون و لیلی امیرخسرو دهلوی (تکمیل در 1299) و نسخه ی جامی که در سال 1484 به پایان رسیده است و بالغ بر 3860 دوبیتی است.
دیگر بازسازی های قابل توجه شامل مکتبی شیرازی، هاتفی (متوفی 1520) و فضولی (متوفی 1556) است که در ترکیه ی عثمانی و هند رواج یافتند.
سر ویلیام جونز عاشقانه ی هاتفی را در سال 1788 در کلکته منتشر کرد.
در دیوان ها تعداد و تنوع حکایات در مورد عاشقان و داستان های عاشقانه نیز از قرن دوازدهم به بعد افزایش چشمگیری یافت.
عرفا داستان های زیادی درباره ی مجنون برای نشان دادن مفاهیم فنی عرفانی مانند فنا، دیوانگی (عشق- جنون)، ایثار و غیره ساختند.
آثار نظامی تا به امروز به زبان های بسیاری ترجمه شده است.
اقتباس های عربی زبان از این داستان شامل نمایشنامه ی شوقی “عاشق دیوانه لیلی” است.
قیس بن الملاوه عاشق لیله العامریه شد.
او به زودی شروع به سرودن اشعاری در مورد عشق خود به او کرد و نام او را اغلب علنی ذکر می کرد.
تلاش وسواس آمیز او برای جلب نظر دختر باعث شد که برخی از اهالی او را «مجنون» خطاب کنند.
هنگامی که مجنون از او خواستگاری کرد، پدر لیلی امتناع کرد زیرا از نظر او ازدواج لیلا با فردی که از نظر روانی نامتعادل است، رسوایی محسوب می شد.
چندی بعد لیلی به زور با تاجر نجیب و ثروتمند دیگری از قبیله ثقیف در طائف ازدواج کرد.
او را مردی خوش تیپ توصیف می کنند که نامش وارد الثقفی بود.
اعراب او را وارد می نامیدند که در زبان عربی به معنای گل سرخ است و این اشاره به مو و چهره ی سرخ او داشت.
مجنون وقتی خبر ازدواج لیلی را شنید از اردوگاه قبیله گریخت و در صحرای اطراف سرگردان شد.
خانواده ی او در نهایت امید خود را برای بازگشت او از دست دادند و برای او در بیابان غذا می گذاشتند.
گاهی دیده می شد که برای خودش شعر می خواند یا با چوب روی شن می نویسد.
لیلی به طور کلی بهصورتی به تصویر کشیده میشود که به همراه همسرش به مکانی در شمال عربستان نقل مکان کرده است.
جایی که بیمار شد و در نهایت درگذشت.
در برخی نسخه ها، لیلی به دلیل ناتوانی در دیدن معشوقش از دل شکستگی می میرد.
جسد مجنون بعداً در سال 688 پس از میلاد در بیابان در نزدیکی قبر لیلی پیدا شد.
سه بیت شعر بر صخره ای نزدیک قبر حک شده بود که گفته می شود سه بیت آخر منسوب به اوست.
بسیاری از حوادث جزئی دیگر بین جنون و مرگ او اتفاق افتاد.
بیشتر شعرهای ضبط شده ی او قبل از هبوط او به جنون سروده شده است.
از کنار این شهر، شهر لیلی می گذرم و من این دیوار و آن دیوار را می بوسم
این عشق شهر نیست که قلبم را مجذوب خود کرده است
اما از آن کسی که در این شهر ساکن است
این یک داستان غم انگیز از عشق بی پایان است که بسیار شبیه رومئو و ژولیت romeo and juliet است.
این نوع عشق به «عشق باکره» معروف است، زیرا عاشقان هرگز با اشتیاق خود ازدواج نمی کنند و به وصال نمی رسند.
از دیگر داستانهای عاشقانه ی باکره معروف در عربستان میتوان به داستانهای قیس و لبنا، کوثیر و عزه، مروه و المجنون الفارانسی و عنطره و ابله اشاره کرد.
این موتیف ادبی در سراسر جهان، به ویژه در ادبیات مسلمانان جنوب آسیا رایج است.
نسب قیس و لیلی
قیس بسر عموی لیلی است.
قیس و لیلی هر دو از قبیله حوازین و قبیله بنی کعب هستند که به نسب مستقیم پیامبر اسلام نیز مربوط می شود.
بنابراین، آنها از نسل عدنان هستند که عرب اسماعیلی از نسل حضرت اسماعیل، پسر ابراهیم، است.
نسب آنها از روایات عربی چنین نقل شده است:
قیس : او عمیری (از نسل بنی امیر) حوازین است.
قیس در حدود سال 645 میلادی (24 هجری قمری) در نجد متولد شد و در حدود سال 688 میلادی (68 هجری قمری) در زمان سلطنت پنجمین خلیفه اموی عبدالملک بن مروان در قرن اول هجری در صحرای عربستان درگذشت.
(به نقل از زنی) قیس در سال 68 هجری قمری (مصادف با 688 میلادی) درگذشت، مرده ی او را در میان سنگهای محل دفن لیلی پیدا کردند و جسد او را نزد خانوادهاش بردند..
لیلی در حدود سال 648 میلادی (28 هجری قمری) در نجد به دنیا آمد و تاریخ وفات او دقیقا مشخص نیست.
او در زمان سلطنت پنجمین خلیفه اموی عبدالملک بن مروان در قرن اول هجری در صحرای عربستان درگذشت.
لیلی چهار سال پس از قیس در شهری به نام النجوع از قبیله بنی امیر به دنیا آمد.
این شهر امروزه به نام لیلی نامیده می شود و مرکز استان الافلج در منطقه ریاض است.
محل داستان
از روایات شفاهی بادیه نشینان ، اعتقاد بر این است که قیس و لیلی در استان فعلی الافلج در عربستان سعودی به دنیا آمدند.
جبل التوباد در شهر الافلج در 350 کیلومتری جنوب غربی شهر ریاض در عربستان سعودی قرار دارد.
جبار در نزدیکی روستای الغیل در مرکز وادی المغیال قرار دارد.
این تپه در سال 65 هجری قمری (685 میلادی) در زمان حکومت عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، شاهد داستان عشق قیس بن الملووه و عمو زاده اش لیلی العامریه بوده است.
ناصر خسرو شاعر ایرانی در قرن پنجم هجری قمری (1009 تا 1106 میلادی) از شهر لیلی دیدن کرد و این شهر را به همراه تپه جبل التوبد به طور دقیقی توصیف کرد و بدبختی هایی را که در آن جاری بود شرح داد.
نصر خسرو چند ماهی را آنجا گذراند.
به گفته ی او منطقه غرق در فقر، نزاع داخلی و ناامنی بود.
بخشی از اشعار کتاب صوتی لیلی و مجنون
بخش 12 – عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر
هر روز که صبح بردمیدی یوسف رخ مشرقی رسیدی
کردی فلک ترنج پیکر ریحانی او ترنجی از زر
لیلی ز سر ترنج بازی کردی ز زنخ ترنج سازی
زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج کف بریده
چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار میکفیدند
شد قیس به جلوهگاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش
برده ز دماغ دوستان رنج خوشبوئی آن ترنج و نارنج
چون یک چندی براین برآمد افغان ز دو نازنین برآمد
عشق آمد و کرد خانه خالی برداشته تیغ لاابالی
غم داد و دل از کنارشان برد وز دل شدگی قرارشان برد
زان دل که به یکدگر نهادند در معرض گفتگو فتادند
این پرده دریده شد ز هر سوی وان راز شنیده شد به هر کوی
زین قصه که محکم آیتی بود در هر دهنی حکایتی بود
کردند بسی به هم مدارا تا راز نگردد آشکارا
بند سر نافه گرچه خشک است بوی خوش او گوای مشک است
یاری که ز عاشقی خبر داشت برقع ز جمال خویش برداشت
کردند شکیب تا بکوشند وان عشق برهنه را بپوشند
در عشق شکیب کی کند سود خورشید به گل نشاید اندود
چشمی به هزار غمزه غماز در پرده نهفته چون بود راز
زلفی به هزار حلقه زنجیر جز شیفته دل شدن چه تدبیر
زان پس چو به عقل پیش دیدند دزدیده به روی خویش دیدند
تاریخ و تأثیر کتاب صوتی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی
اقتباس فارسی و ادبیات فارسی
داستان لیلی و مجنون در ایران از اوایل قرن نهم میلادی شناخته شده بود.
دو شاعر سرشناس پارسی گوی رودکی و بابا طاهر هر دو از این عاشق و معشوق یاد می کنند.
اگرچه این داستان در قرن پنجم در ادبیات عرب شناخته شده بود، این شاهکار فارسی نظامی گنجوی بود که آن را به طور چشمگیری در ادبیات فارسی رایج کرد.
نظامی منابع مستند و افسانه ای را درباره ی مجنون جمع آوری کرد و تصویری زنده از عاشقان معروف را به تصویر کشید.
پس از آن، بسیاری دیگر از شاعران فارسی زبان از او تقلید کردند و نسخه های خود را از این داستان عاشقانه نوشتند.
نظامی از شعر عاشقانه ی اودریت تأثیر گرفت، که با رها کردن بخش اروتیک و کشش به معشوق، اغلب به واسطه ی اشتیاقی تحقق ناپذیر مشخص می شود.
تأثیرات دیگر این اثر شامل تاثیر بر حماسههای قدیمی ایرانی، مانند وامیق و ادرا، نوشته شده در قرن یازدهم است که موضوعی مشابه عشق باکره و معشوق پرشور او را پوشش میدهد.
به گفته دکتر رودولف گلپکه، «بسیاری از شاعران متأخر آثار نظامی را تقلید کردهاند.
اگر چه به نظر من نتوانستهاند برابری کنند و یقیناً از آن پیشی نگرفتهاند.
ایرانیها، ترکها، هندیها آن هم اگر بخواهیم فقط مهمترین آنها را نام ببریم.
نزدیک به بیش از چهل نسخه ی فارسی و سیزده نسخه ی ترکی از لیلی و مجنون وجود دارد.»
به گفته وحید دستگردی، «اگر انسان در تمام کتابخانه های موجود جست و جو کند، احتمالاً بیش از 1000 نسخه لیلی و مجنون را می یابد».
حسن الفقاری در بررسی آماری خود از عاشقانههای معروف ایرانی، با 59 تقلید لیلی و مجنون را محبوبترین عاشقانه ی جهان ایرانی برمیشمارد و پس از آن خسرو و شیرین با 51 نسخه و یوسف و زلیخا با 22 نسخه وجود دارد.
اقتباس آذربایجانی و ادبیات آذربایجان
داستان لیلی و مجنون وارد ادبیات آذربایجان شد.
داستان اقتباسی به زبان آذربایجانی به همان نام لیلی و مجنون در قرن شانزدهم توسط فضولی و هاگیری تبریزی نوشته شده است.
آهنگساز سرشناس آذربایجانی اوزییر حاجی بی اف وام از نسخه ی فضولی الهام گرفت و برای ساخت اولین اپرای خاورمیانه از آن استفاده کرد.
این اپرا در 25 ژانویه 1908 در باکو به نمایش درآمد.
داستان لیلی و مجنون قبلاً در اواخر قرن نوزدهم به روی صحنه آمده بود، زمانی که احمد شوقی نمایشنامه ای شاعرانه درباره این تراژدی نوشت که اکنون یکی از بهترین ها در شعر مدرن عرب محسوب می شود.
صحنه ای از شعر بر پشت سکه های یادبود 100 و 50 مناتی آذربایجان ضرب شده.
تاثیر گذاری های دیگر
لیلی در بیابان مجنون را زیارت می کند.
محبوبیت ماندگار این افسانه بر ادبیات خاورمیانه، به ویژه نویسندگان صوفی تأثیر گذاشته است، که در ادبیات آنها نام لیلی به مفهوم معشوق آنها اشاره دارد.
اصل داستان در نوشته های عرفانی حضرت بهاءالله، هفت وادی، آمده است.
این شعر حماسی در اوایل قرن نوزدهم توسط ایزاک دیزرائیلی به انگلیسی ترجمه شد و به مخاطبان بیشتری اجازه داد تا آن را درک کنند.
همچنین از لیلی در بسیاری از آثار آلیستر کراولی در بسیاری از متون مذهبی او از جمله کتاب دروغ نام برده شده است.
در هند، اعتقاد بر این است که لیلی و مجنون قبل از مرگ در روستایی در راجستان پناه گرفتند.
گورهای لیلی و مجنون در روستای بیجنور در نزدیکی Anupgarh در ناحیه سری Ganganagar قرار دارند.
بر اساس روایات روستایی در آنجا ، لیلی و مجنون به این نواحی گریختند و در آنجا مردند.
صدها زوج تازه ازدواج کرده و عاشق از هند و پاکستان، علی رغم اینکه امکاناتی برای اقامت شبانه وجود ندارد، در نمایشگاه دو روزه ماه ژوئن لیلی و مجنون شرکت می کنند.
روایت دیگری از داستان لیلی و مجنون
روایت دیگری از این داستان حکایت از ملاقات لیلی و مجنون در مکتب دارد.
مجنون عاشق و اسیر لیلی شد.
استاد مکتب مجنون را به خاطر توجه به لیلی به جای تکالیف مکتب کتک می زند.
اما به سبب نوعی جادو، هرگاه مجنون را کتک می زدند، لیلی برای زخمش خون می ریخت.
خانواده ها از این جادوی عجیب باخبر شدند و شروع به دعوا کردند و لیلی و مجنون را از دیدن یکدیگر منع کردند.
آنها بعداً در جوانی دوباره ملاقات می کنند و مجنون می خواهد با لیلی ازدواج کند.
برادر لیلی، تبریز، به این ازدواج اجازه نمی دهد و معتقد است نام و اصالت خانوادگی آنها را شرمنده می کند.
تبریز و مجنون با هم نزاع کردند و مجنون که برای لیلی دیوانه شده بود، تبریز را کشت.
خبر به روستا رسید و مجنون دستگیر شد.
او توسط اهالی روستا به سنگسار محکوم شد.
لیلی طاقت نیاورد و حاضر شد به شرطی که مجنون در تبعید از آسیب در امان بماند با مرد دیگری ازدواج کند.
شرایط او پذیرفته شد و لیلی ازدواج کرد، اما دلش همچنان در حسرت مجنون بود.
شوهر لیلی با شنیدن این سخن، با افرادش به صحرا رفت تا مجنون را بیابد.
شوهر لیلی با یافتن او، مجنون را به مرگ دعوت کرد.
لحظه ای که شمشیر شوهرش قلب مجنون را سوراخ کرد، لیلی در خانه اش تلف شد.
لیلی و مجنون در حالی که شوهرش و پدرانشان برای آخرتشان دعا می کردند، در کنار یکدیگر دفن شدند.
افسانه این است که لیلی و مجنون دوباره در بهشت ملاقات کردند، جایی که برای همیشه در کنار هم ماندند.