کتاب صوتی جنس دوم اثر سیمون دوبووار
مشخصات محصول
- زمان: 43 ساعت
- نویسنده: سیمون دوبووار
کتاب صوتی جنس دوم (دو جلد به مدت 43 ساعت به همراه فایل PDF ) مشهورترین اثر سیمون دوبووار است که با انتشار آن جریانی نو در فلسفه و به نفع حقوق زنان آغاز شد
تهیه محصول
MP3-ZIP 600MB
قبل از خرید بخش هایی از کتاب را بشنوید
کتاب صوتی جنس دوم اثر سیمون دوبووار
کتاب صوتی جنس دوم شناخته شده ترین اثر فیلسوف اگزیستانسیالیست زن فرانسوی، سیمون دوبووار، است که در ژوئن 1949 منتشر شد.
درباره کتاب صوتی جنس دوم
کتاب جنس دوم اولین بار سال 1949 در فرانسه منتشر شد و سیمون دوبووار در این کتاب بیانی متکی بر اگزیستانسیالیسمی فمینیستی دارد.
بووار بهعنوان یک فیلسوف اگزیستانسیالیست معتقد بود که بودن مقدم بر ماهیت است.
نقل قول معروفی از او :”یک انسان زن زاده نمیشود، بلکه تبدیل به زن میشود” زیرا که دختران کودکی، نقشهای فرهنگی معینی را میپذیرند.
کتاب صوتی جنس دوم شامل دو جلد است
جلد اول از در سه قسمت اصلی نوشته شده است:
- سرنوشت
- تاریخ
- اسطوره
جلد دوم کتاب صوتی جنس دوم نیز شامل چهار قسمت اصلی است
- شکل گیری
- موقعیت
- توجیه ها
- به سوی رهایی
در کتاب صوتی جنس دوم ، سیمون دوبووار افسانه ها و تاریخ روند تدریجی سرکوب زنان را را روایت کرده و نشان میدهد که چطور عوامل مختلف نهایتا باعث محدود شدن زنان و برخورداری آنها از جایگاه پایین تری در جامعه نسبت به مردان شده است.
نگاه دوبوواردر این رساله (کتاب-مقاله) فقط تاریخی محض نیست و از منظر زیست شناسی ، روانشناسی ، اجتماعی و فلسفی نیز به مسئله چگونگی کهتر شدن مقام زن از مرد پرداخته است..
این که چرا از ابتدای تاریخ مرد عنان برتری به دست گرفت و زن به عنوان جنس دوم نقش خود را پذیرفت
بووار در کتاب بیان میکند که تاریخ فرهنگی مانعی برای درک آزادی زنان توسط خودشان شده است و اینکه مادامی که زنان به مردان و سنت ها و نُرم های فرهنگی اجازه بدهند که چیستی و نقش آنهارا تعریف کنند هرگز از آزادی و جایگاه اصلی خود برخوردار نخواهند شد.
سیمون ذکر میکند که زنان همیشه در طول تاریخ به عنوان یک انحراف یا نا بهنجاری به حساب آمده اند. حتی مری ولستونکرفت مردها را بهعنوان ایدهآلی که زنها آرزوی رسیدن به آن را دارند بهحساب میآورد.
در کتاب جنس دوم بووار میگوید که این طرز فکر با ادعای اینکه زنان در برابر مردان، «نابهنجار» در مقابل «هنجار» و «منحرف» در مقابل «طبیعی» هستند، جلوی پیشروی زنان را گرفته است.
به عقیدهٔ وی برای آنکه فمینیسم بتواند به جلو حرکت کند این برداشت باید از بین برود. در اینصورت زنان درست بهاندازهٔ مردان قادر به پیشرفت هستند.
بووار هم چنین استنباط میکند که زنان هویت درونی خودشان را وابسته به مردان تصور میکنند، گویی خود را دیگری مرد به حساب می آورند در نتیجه همواره زن کنش پذیر و مرد کنش گرا است.
کتاب صوتی جنس دوم اثر سیمون دوبووار در دو جلد و مجموعا به مدت 43 ساعت تقدیم علاقمندان آثار فلسفی و روانشانسی و کلا علاقمندان به حقوق انسان تقدیم میگردد
سیمون دوبووار فیلسوف اگزیستانسیالیست و فمینیست
سیمون دوبووار با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دو بووار Simone Lucie Ernestine Marie Bertrand de Beauvoir ، سال 1908 در پاریس و در خانواده ی بوژوای کاتولیک چشم به جهان گشود.
سیمون دوبووار نویسنده، روشنفکر، فیلسوف اگزیستانسیالیست، فعال سیاسی، فمینیست و نظریه پرداز اجتماعی بود. اگرچه او خود را فیلسوف نمی دانست اما در اگزیستانسیالیسم و نظریه ی فمینیستی تأثیر بسزایی داشت.
والدین سیمون، جرج برتراند دو بووار، دبیر حقوقی که زمانی آرزو داشت بازیگر شود و فرانسوا بووآر دختر بانك داری ثروتمند و كاتولیك متدین بودند.
خواهر سیمون، هلن ، دو سال بعد از او به دنیا آمد. این خانواده پس از دست دادن بسیاری از ثروت خود کمی پس از جنگ جهانی اول ، برای حفظ وضعیت بورژوازی خود تلاش کردند و فرانسوا اصرار داشت که این دو دختر به یک مدرسه معتبر صومعه فرستاده شوند.
زندگی و آثار سیمون دوبوار را بخوانید
سیمون دوبووار در یک خانواده سختگیر کاتولیکی بزرگ شد. او را از همان دوران نوجوانی به مدارس صومعه فرستاده بودند.
او از کودکی بسیار مذهبی بود و در یک برهه قصد راهبه شدن داشت.
در 14 سالگی ، سیمون ایمان خود را زیر سوال برد زیرا پس از مشاهده ی فجایع در طول زندگی خود تغییرات زیادی را در جهان مشاهده کرد. او اعتقاد خود را در اوایل نوجوانی رها کرد و تا آخر عمر بی دین ماند.
سیمون در این رابطه نقل می کند:
“ایمان اجازه می دهد تا شخص از دشواری هایی که آتئیست صادقانه با آن روبرو می شود طفره برود. و در سنجش و مقایسه ، فرد معنقد بخاطر همین نامردی و ترسویی احساس برتری نسبت به دیگران می کند.
بووار بلوغ فکری زودرسی داشت و پدرش با تشویق کردنش به آن دامن میزد. گفته می شود که او مفتخرانه میگفته ، “سیمون مانند یک مرد فکر می کند!”
به دلیل شرایط سخت خانواده ، سیمون دوبووار نمی توانست جهیزیه ی قابل توجهی تهیه کند و از آنجا که این موضوع در آن زمان از اهمیت برخوردار بود فرصت های ازدواج او مانند دیگر دختران از طبقه ی متوسط در معرض خطر قرار گرفت.
سیمون از این شرایط استفاده کرد و در جهت تأمین هزینه های زندگی خود گام برداشت.
پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنتمارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت.
وی اگر چه دانشجوی رسمی مدرسه ی اکول نرمال پاریس نبود اما در حلقه ی فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت.
با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه میپرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمون رقابتی ای که به این منظور گذراند، با سارتر آشنا شد.
بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبه ی اول و بووار رتبه ی دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوانترین پذیرفتهشده ی این آزمون تا آن زمان شد
سیمون دوبووار به عنوان مادر فمینیسمِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته میشود.
معروفترین اثر وی کتاب جنس دوم است که به تجزیه و تحلیل ستم و سرکوبی که در طول تاریخ به جنس زن شده و هم چنین فمینیسم معاصر میپردازد.
جملاتی از متن کتاب صوتی جنس دوم
زن ؟ هواداران فرمولهای ساده میگویند که زن چیزی بسیار ساده است: رحم، تخمدان؛
موجودی ماده: همین کلمه برای تعریفش کافی است.
صفت ماده در دهان مرد، طنینی دشنامگونه دارد؛ ولی مرد از ویژگی حیوانی خود شرمناک نیست، حتی به عکس، اگر دربارهاش گفته شود که «او نر است!» احساس غرور میکند.
کلمه «ماده» معنایی نامساعد دارد، اما نه از آن رو که زن را ریشهوار در دل طبیعت مینشاند، بلکه به این سبب که او را در جنسیت خود محدود میکند.
گفته شده که زنان به معنای واقع فاقد احساس عدالت هستند و بیشتر از احساسشان فرمان میبرند تا از وجدانشان… اما نه طبیعت آنان، بلکه آموزش و زندگی اجتماعی است که این تفاوت را سبب میشود.
در حقیقت زنها هرگز ارزشهای زنانه را در برابر ارزشهای مردانه علم نکردهاند:
بلکه مردها هستند که با تمایل به حفظ امتیازهای مردانه، به ابداع این تقسیم پرداختهاند؛ مردها قصد خلق قلمروی زنانه – سلطه زندگی و حالیت – را نداشتهاند مگر برای این که زن را در آن بند بدارند.
در رفتار مردهای امروزی فریبی وجود دارد که در زن دو پارگی دردناکی ایجاد میکند؛
مردها تا حدود نسبتا زیادی میپذیرند که زن فردی مشابه و برابر باشد؛ ولی باز هم توقع دارند که زن به صورت غیر اصلی باقی بماند؛
این دو سرنوشت برای زن ناسازگارند؛ زن بین این دو مردد میماند و دقیقا با هیچ یک از این دو تطبیق نمییابد، و عدم تعادل او هم ناشی از همین است.
دختر، تقدیری را که طبیعت و جامعه برایش تعیین میکنند نمیپذیرد، اما آن را به طور قطعی ترک نمیکند:
از نظر درونی بیش از آن تقسیم شده است که با دنیا وارد نبرد شود؛ به همین اکتفا میکند که از واقعیت بگریزد تا به طور نمادین به اعتراض بپردازد.
سرنوشتی که جامعه سنتی به زن عرضه میکند، ازدواج است. اغلب زنان، امروزه نیز، شوهر کردهاند، شوهر کرده بودهاند، آماده ازدواج میشوند یا از این که ازدواج نکردهاند رنج میبرند.
زن مجرد، خواه محروممانده از پیوند، خواه طغیان کرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، براساس ازدواج تعریف میشود.