کتاب صوتی گل سرخی برای امیلی نوشتهی ویلیام فاکنر ترجمه نجف دریا بندری
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی گل سرخی برای امیلی نوشتهی ویلیام فاکنر رماننویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات و ترجمه استاد نجف دریا بندری
ویلیام فاکنر William Faulkner یکی از بزرگترین و پر آوازه ترین نویسندگان امریکا است. نویسنده ای که با قلم بینظیرش همواره حماسه انسانهای معمولی ولی شگفت انگیز امریکا را روایت می کند.
او همزمان صاحب حماسه هومر،شیوایی تولستوی و قدرت هوگو است تا با خلق اثری چون خشم و هیاهو با سبک روایت نو و تازهاش خواننده را مسحور میکند و در مشهورترین دانشگاههای دنیا به عنوان یکی از بهترین نمونههای رمان مدرن قرن بیستم تدریس شود.
خشم و هیاهو به تنهایی برای تمام عمر یک نویسنده کافی است اما فاکنر آثار بسیار دیگری با همان قدرت پدید آورده است.
ویلیام فاکنر در ۱۹۵۰ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و بعد از آن نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود.
📌موضوع کتاب صوتی گل سرخی برای امیلی از این قرار است:
ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی می گوید: آنهایی که همه چیز را می خواهند، نمی توانند عاشق شوند.
در کتاب صوتی گل سرخی برای امیلی ، این مطلب نمودی عینی پیدا می کند. امیلی از یک طرف خواهان حفظ اصالت خانوادگی خود است و از طرفی دیگر با فردی از طبقه پایین آشنا می شود و این که او یکی را بر دیگری ترجیح نمی دهد، این نکته را در ذهن متبلور می کند که امیلی قدرت عاشق شدن ندارد. اگر هومر را می خواهد، برای این است که رخوت و تنهایی خود را از یاد ببرد نه چیز دیگر.
داستان گل سرخی برای امیلی مانند سایر داستان هایی که فالکنر نوشته است ، درسرزمین خیالی وکناپاتافا Yoknapatawpha County می گذرد؛ سرزمینی که فالکنر آن را کشف کرده و زیر نقشه آن نوشته است : “منحصرا متعلق است به ویلیام فالکنر”.
در واقع می توان گفت فاکنر با کشف چنین سرزمینی ، به کشف جهان داستانی بکر و تازه ای دست زده است تا مفاهیم خود را به وسیله آن به خواننده القاء کند.سبک نگارش داستان ، ادامه سبک منحصر به فرد فالکنر است .
سرزمین خیالی وکناپاتافا Yoknapatawpha County
او داستان خود را از زمان حال شروع می کند و خواننده خود را به گذشته ارجاع می دهد و پس از سیر و سیاحتی چند در گذشته – که وقایع داستان در آن شکل گرفته است – دوباره او را به زمان حال برمی گرداند؛ چیزی که در داستان کوتاه ” گل سرخی برای امیلی” نیز نمود یافته است.
می توان حرکت از حال به گذشته و برگشت دوباره به زمان حال را به تعبیر ادوارد مورگان فورستر به پرواز پرنده ای شبیه دانست که از شاخه ای می پرد و پس از گشت و گذار فراوان ، باز روی همان شاخه می نشیند.
بدیهی است که فاکنر خواننده خود را با خود به وقایعی که در گذشته رخ داده است ، می کشاند؛ اما این بازگشت به گذشته ، چنان نیست که وقایع را براساس توالی زمانی یک به یک بیان کند؛ بلکه خواننده در زمان های مختلف گذشته گم می شود و خود را در زمان تودرتویی می بیند که همه گذشته قهرمان در آن جاخوش کرده است.