کتاب صوتی ننه سرما نوشته ماندا معینی مودب پور

مشاهده نقد و بررسی این کتاب

کتاب صوتی ننه سرما نوشته (ماندانا) ماندا معینی مودب پور روایت زندگی دختری سی ساله است که مدتها از پدرش نگهداری می‌کرده است

پدری که همیشه نگران و دلواپس دخترش بوده و هر کس به او چپ چپ نگاه می‌کرده، او را مواخذه می‌کرد، اما حالا دختر  پدرش را از دست داده و او از دنیا رفته است

او  فکر می‌کند حالا که دیگر پدرش نیست همه چیز درست خواهد شد اما…..  با تنهایی و تجرد خود مشکل دارد و احساس خسران می‌کند. او با این احساس به یادآوری خاطرات خواستگاران گذشته‌اش می‌پردازد

قسمتی از متن کتاب صوتی ننه سرما

از اداره اومدم بیرون، حوصله خونه رفتن رو نداشتم. پیاده شروع کردم به قدم زدن! هجوم افکار! صد تا فکر با هم! اون‌قدر بهم فشرده که فقط می‌تونستم تو ذهنم بهشون نگاه کنم! جالبه! نگاه کردن به فکر!

تا حالا متوجه این موضوع نشده بودم که آدم می‌تونه به افکارش نگاه کنه!

اما چرا این افکار وقتی پدرم زنده بود به سراغم نمی‌اومدن؟!

شاید می‌اومدن و من بهشون توجه نداشتم! همیشه این وقتا، یعنی این وقت صبح به چی فکر می‌کردم؟! کجا بودم؟! چیکار می‌کردم؟!

اکثرا خونه بودم در حال غذا درست کردن! اما به چی فکر می‌کردم؟!

چقدر سخت یادم می‌آد! شایدم نمی‌خوام یادم بیاد! اما یادم می‌آد! به گذشته فکر می‌کردم! یعنی بستگی به زمان داشت!

در هر زمان و هر سنی به یه چیزی فکر می‌کردم! اینو بهش می‌گن دروغ! دروغی که آدم به خودش می‌گه تا وجدان و اعصابش راحت بشه! بعدشم بهش فکر نمی‌کنه که وجدانش راحت بمونه!

من به چند چیز بیشتر فکر نمی‌کردم! در هر زمان فقط به چند چیز! یعنی زندگی هر کی در چند مرحله از سن و سال خلاصه شده! و در هر مرحله یه جور به زندگی نگاه می‌کنه و با هر نگاه یه جور می‌بینه!

یکی از چیزایی که همیشه بهش فکر کردم اولین خواستگارم بود! اولین کسی که به خواستگاریم اومد! الآنم بهش فکر می‌کنم!

نویسنده کتاب صوتی ننه سرما خانم ماندا معینی همسر نویسنده ی مشهور  آقای منوچهر مؤدب پور (م.مودب پور) است .

 

مشاهده نقد و بررسی این کتاب