کتاب صوتی شبی عالی برای سفر به چین
مشخصات محصول
- نویسنده: دیوید گیلمور
کتاب صوتی شبی عالی برای سفر به چین روایت از هم پاشیده شدن تدریجی پدری است که کمکم با دنیای اطرافش بیگانه میشود و مفقود شدن پسرک او را به دنیایی دیگر پرتاب میکند
تهیه محصول
MP3-ZIP 60.781MB
کتاب صوتی شبی عالی برای سفر به چین
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی شبی عالی برای سفر به چین خوانشی جذاب از کتابی به همین نام اثر دیوید گیلمور
دیوید گیلمور David Gilmour در شبی عالی برای سفر به چین A Perfect Night to Go to China نشان میدهد هنوز مقاومتی در برابر کلیشههای حاکم در نوشتن داستانهایی از این دست وجود دارد. داستانهایی که خواننده را به یاد «بیگانه» و «مورسو»، شخصیت افسرده، متفرعن، تنها و سرد آن رمان میاندازد.
شخصیتی که یک ایراد کلی دارد «نمیتواند دروغ بگوید» و به همین دلیل جامعه طردش میکند.
«گیلمور» در این رمانش سعی کرده از کلیشه مرسوم این دست رمانها کمی فاصله بگیرد.
«سایمون» پسر «رومن»، راوی داستان، در اثر غلفت پدرش گم میشود و پدر، که راوی داستان هم هست، زیر بار این فاجعه ذره ذره متلاشی میشود و رو به نابودی میرود.
کتاب صوتی شبی عالی برای سفر به چین روایت از هم پاشیده شدن تدریجی پدری است که کمکم با دنیای اطرافش بیگانه میشود و مفقود شدن پسرک او را به دنیایی دیگر پرتاب میکند؛ دنیایی که در آن هنوز مادرش و پسرش زنده هستند و او میتواند آنها را ببیند، با آنها حرف بزند و حتی بویشان را حس کند.
دنیایی که انگار دنیای مردگان است و برای راوی از دنیای زندهها زیباتر و تو دلبروتر است.
رفت و برگشت خیالی راوی از دنیای واقعیت به دنیای خیال و برعکس آنقدر طبیعی است و در متن خوش نشسته که خواننده گهگاه نمیتواند – همراه با راوی – تشخیص دهد کدام یک از این دنیاها واقعی هستند.
«گیلمور» در همراه کردن خوانندهاش در توهمات و رویاهای زیبای راوی موفق بوده است.
«رومن»، راوی تنهای رمان، مجری موفق تلویزیون است؛ مردی با مشکلاتی معمولی خانوادگی.
او زندگی بیدلخوشی و سردی دارد و تنها دلخوشیاش فرزندش است که او را هم از دست میدهد و «رومن» به معنای واقعی کلمه نابود میشود؛ کارش را از دست میدهد و دوستانش را – که کمتر نقطه مشترکی با آنها دارد – یکییکی از دست میدهد هرچند اطرافیانش دغلکارانه سعی دارند در لحظات اول فاجعه کمکش کنند.
رسانهها و پلیس تا موضوع جدیدی پیدا نکردهاند به او توجه میکنند اما کمکم او میماند و تنهاییاش بیآنکه اطرافیانش باری از روی دوشش برداشته باشند.
حتی همسرش «رومن» را تنها میگذارد و… در میانههای کتاب «رومن» به همسرش میگوید:
«همیشه فکر میکردم عشق بزرگ زندگیام عشق به یک زن خواهد بود. اما اشتباه میکردم. سایمون عشق بزرگ زندگی من بود.»
کمکم که با راوی همراه میشویم شروع به درک کردنش میکنیم.
روابط تهوعآور اما طبیعی آدمهای اطرافش را میبینیم که سراسر فریب است و ادا.
همراه او پی شبی عالیای میگردیم برای سفری به تنهایی و برای تجربه کردن چیزهایی جدید، رنگهای جدید، زندگی جدید.
هرچند ما با فاجعهای در کتاب روبهرو هستیم اما این موضوع به هیچوجه موجب نشده فضای کتاب غبارآلود و خاکستری شود، بلکه فضای کتاب روشن و شاعرانه از کار درآمده و گهگداری هم طنزی تلخ در زیر لایههایش میبینیم.
اگرچه اوضاع «رومن» خوب نیست اما زندگی باز در متن جریان دارد.
هوا هنوز صاف است، ستارهها درخشان هستند و باد ملایمی هنوز میوزد و قایقها روی آب شناور هستند و… خب زندگی همین است.
سبک نوشتن «دیوید گیلمور» دقیق اما ساده است، دقتی همراه با توجه ویژه به جزئیاتی که در نهایت خواننده را با راوی داستان همراه و همدل میکند