کتاب صوتی زندگی در پیش رو اثر رومن گاری
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی زندگی در پیش رو اثر رومن گاری نویسنده فرانسوی است که آن را با نام مستعار «امیل آژار» نوشته است.
دلیل استفاده ی او از نام مستعار این بوده مه بتواند برای دومین بار جایزه ی گنکور را از آن خود کند.
این کتاب ابتدا به زبان انگلیسی با نام مومو با ترجمه رالف مانهایم Ralph Manheim منتشر شد، سپس در سال 1986 با عنوان زندگی در پیش رو دوباره منتشر شد.
این کتاب در سال 1975 برنده جایزه گنکور Prix Goncourt شد.
زندگی در پیش رو به موضوعات مختلفی از جمله اتانازی، فحشا، اثرات هولوکاست، مهاجرت و پیری می پردازد.
بخش هایی از کتاب زندگی در پیش رو اثر رومن گاری :
- زندگی میتواند زیبا باشد، اما هنوز کسی آن را زیبا ندیده و فعلا باید سعی کنیم که خوب زندگی کنیم.
- چیزی که همیشه برایم عجیب بوده این است که اصولا اشک در برنامهی خلقت پیش بینی شده. یعنی آدم بناست گریه کند. باید پیش بینی شده باشد. واقعاً که هیچ سازندهی محترمی همچه کاری نمیکند.
- پلیسها قویترین چیز دنیا هستند. بچهیی که پدرش پلیس باشد مثل این است که دو برابر بقیه پدر داشته باشد.
- هیچچیز سفید سفید یا سیاه سیاه نیست و گاهی سفید همان سیاهیست که خودش را جور دیگری نشان میدهد و سیاه هم گاهی سفیدی است که سرش کلاه رفته.
- توی دنیا آنقدر بیتوجهی زیاد است که مجبور به انتخاب هستیم. آدم مجبور است بین بیتوجهیهای دنیا آنهایی را که بیشتر میپسندد انتخاب کند.
- این گناهکارانند که راحت میخوابند، چون چیزی حالیشان نیست و بر عکس، بیگناهان نمی توانند حتی یک لحظه چشم روی هم بگذارند، چون نگرانِ همه چیز هستند. اگر غیر از این بود بیگناه نمیشدند.
کتاب زندگی در پیش رو را از ایران کتاب خریداری فرمایید
خلاصه کتاب صوتی زندگی در پیش رو اثر رومن گاری :
محمد (مومو)، یک پسر یتیم عرب-فرانسوی مسلمان است که حدود 10 سال سن دارد.
او تحت مراقبت پیرزنی یهودی به نام مادام رزا Madame Rosa زندگی می کند که زندانی آشویتس بوده و بعداً در پاریس یک فاحشه شده.
مادام رزا با بالا رفتن سن کار سابقش را کنار گذاشته و به جایش در ازای دریافت مبلغی از بچه های فاحشه ها مراقبت میکند و اساسا اساسا پرستار بچههای فاحشه ها محسوب میشود.
مادر بیولوژیکی مومو او را با مادام رزا تنها گذاشته و رها کرده است.
مادر مومو دیگر هزینه ای برای مراقبت از او پرداخت نکرد اما با این حال مادام رزا مومو را پیش خود نگه داشته بود.
آنها در طبقه هفتم یک آپارتمان در بلویل Belleville، منطقه ای از پاریس زندگی می کنند.
ساکنین این آپارتمان افرادی درست مثل مومو هستند که مادام رزا از آنها مراقبت میکند. در واقع این ساختمان حکم یک یتیم خانه را دارد.
مادام رزا در ساختمانشان مخفیگاه کوچکی در یک سرداب ساخته که در آن آثار باستانی میراث یهودی خود را نگهداری می کند.
پسر جوان داستان زندگی خود را در یتیم خانه و رابطه خود با مادام رزا، تنها شخص مهم و باارزش زندگی اش،ررا تعریف می کند.
کتاب به صورت اول شخص و از زبان محمد (مومو) است.
مادام دچار بیماری مزمنی می شود و در نهایت میمیرد.
او تمایل خود را برای نمردن در بیمارستان تحت حمایت بیمه ابراز میکند و میگوید که هیچ علاقه ای ندارد در چنین بیمارستانی به زور مجبور به زنده ماندن بشود.
مومو در این کتاب تمام تلاش خود را برای بهبودی مادام رزا میکند، این زن قلب مهربان داشت و همین نشان میدهد که انسان خوب در هر قشری وجود دارد.
درباره ی رومن گاری خالق کتاب صوتی زندگی در پیش رو :
رومن گاری 21 مه 1914 در لیتوانی چشم به جهان گشود و 2 دسامبر 1980 در پاریس فوت شد.
نام اصلی او رومن کاتسف بوده که بعد ها آن را به رومن گاری تغییر میدهد.
رومن گاری نویسنده، دیپلمات، کارگردان سینما و خلبان جنگ جهانی دوم فرانسوی بود.
او تنها نویسنده ای است که برنده جایزه گنکور با دو نام شده است.
او را نویسنده اصلی ادبیات فرانسه در نیمه دوم قرن بیستم می دانند.
گاری ابتدا با لزلی بلانش ازدواج کرده و بعد از چندین سال زندگی مشترک از هم جدا شده و با جین سیبرگ آشنا میشود و باهم ازدواج می کنند.
رومن گاری از میان تقریباً 300 دانشجوی کلاس خود، و علیرغم گذراندن تمام بخش های دوره خود با موفقیت، تنها فردی بود که به عنوان افسر منصوب نشد.
او معتقد بود که نهادهای نظامی نسبت به آنچه که به عنوان یک خارجی و یک یهودی می دیدند، بی اعتماد بودند.
با آموزش هواپیماهای Potez 25 و Goëland Léo-20 و با 250 ساعت پرواز، پس از سه ماه تاخیر در 1 فوریه 1940 گروهبان شد.
در 13 ژوئن 1940 در یک هواپیمای Bloch MB.210 به صورت جزئی مجروح شد.
با اعلام آتش بس پس از شنیدن درخواست رادیویی ژنرال دوگل، تصمیم گرفت به انگلستان برود.
پس از تلاش های پی در پی ، او با یک هواپیمای Poetz از جنوب فرانسه به الجزایر پرواز کرد.
او با پیوستن به نیرو های آزاد فرانسه و خدمت در بریستول بلنهیم (نوعی جنگنده) آجودان شد، شاهد اقداماتی در سراسر آفریقا بود و به درجه ستوان دوم ارتقا یافت.
او به انگلستان بازگشت تا در Boston IIIs تمرین کند.
در 25 ژانویه 1944، خلبان او کور شد، البته به طور موقت، و گاری صرفا به کمک صحبت کردن او را به منطقه ی بمب گذاری هدایت کرده و به خانه بازگشت، فرود سوم موفقیت آمیز بود.
جدا از این مسائل مصاحبه بیبیسی و مقاله روزنامه Evening Standard بخش مهمی از زندگی حرفهای او به حساب می آیند.
او جنگ را به عنوان کاپیتان در دفاتر نیروی هوایی فرانسه آزاد در لندن به پایان رساند.
به عنوان یک ناظر بمب افکن در گروه بمباران لورن Groupe de bombardement Lorraine (No. 342 Squadron RAF)، او در بیش از 25 پرواز موفق شرکت کرد، که بیش از 65 ساعت زمان برد.
او به دلیل شجاعت خود در جنگ، مدال ها و افتخارات بسیاری از جمله Compagnon de la Libération و فرمانده لژیون d’honneur دریافت کرد.
در سال 1945 اولین رمان خود را با عنوان تربیت اروپایی منتشر کرد.
او بلافاصله پس از خدمت در جنگ، در دستگاه دیپلماسی فرانسه در بلغارستان و سوئیس مشغول به کار شد.
در سال 1952 به عنوان سخنگوی هیئت نمایندگان فرانسوی در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد.
در سال 1956در لس آنجلس سرکنسول شد و با هالیوود آشنا شد.
غیرقابل فروش
مشاهده نقد و بررسی این کتاب