کتاب صوتی ترس و لرز نوشته آملی نوتومب
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی ترس و لرز برنده جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه، برگرفته از زندگی و سرگذشت نویسنده خانم آملی نوتومب است که داستان زندگی تحقیرآمیزش را از بدو استخدام در یک شرکت ژاپنی روایت میکند که خانم شهلا حائری آنرا به زبان پارسی برگردانده و نشر قطره منتشر کرده است.
خانم آملی نوتومب Amélie Nothomb که از دوران کودکیش در ژاپن خاطرات شیرینی دارد، سالها بعد و پس از پایان تحصیلاتش در بلژیک به محل کودکیاش در ژاپن برمیگردد و در سال 1990 در یک شرکت بزرگ ژاپنی استخدام میشود و در بازگشت مجدد اینبار با مردمی روبهرو میشود که گویی هدفی جز تحقیر و خوار و خفیف کردنش ندارند و به ناچار با شرایط و قواعد کاری و رفتاری روبهرو میشود که کاملاً برایش غریب و غیرقابل درک است و همین سبب میشود که کتاب صوتی ترس و لرز را بنویسد.
راوی خیلی زود درمییابد که تمام آنچه به نظرش خصوصیات برجسته و محاسن او بود، در واقع در ژاپن معایب او محسوب میشود.
از او میخواهند که در شرکت به زبان ژاپنی حرف نزند، زیرا مشتریان مهم شرکت هنگامی که میبینند یک خارجی و غریبه کاملاً به زبان آنها مسلط است، دیگر احساس اعتماد نمیکنند و در اجرای قراردادها اخلال به وجود میآید.
همچنین درمییابد که بعضی واژهها و اصطلاحات روزمره رایج در غرب باعث رنجش و کدورت میشود و حتی اهانت محسوب میشود. به عنوان مثال گفتن این جملهی ساده این درست نیست اهانت به شنونده است.
نویسنده در این اثر با طنز و قلمی شیرین خاطراتش را بازگو میکند. خاطرات تلخی که با اغماض و طنز بیان میشوند. کوچکترین نفرت و اکراهی نسبت به ژاپن در این اثر دیده نمیشود. زنی که رئیس راوی است و بدترین جفاها را در موردش انجام میدهد، الههای از زیبایی و سلیقه است.
کتاب صوتی ترس و لرز برخورد دو فرهنگ است و نقدی است بر جامعهی ژاپن. در تمام طول رمان، راوی که زنی است تحصیل کرده و همنام نویسنده، به دلیل غربی بودنش آماج همهی حملهها قرار میگیرد تا جایی که علناً رئیسش او را عقب ماندهی ذهنی مینامد. این تقابل دو فرهنگ در تمامی جوانب زندگی روزمرهی آملی مشهود است: نحوهی نگاه کردنش، سخن گفتنش، کارکردنش و تمام وجودش معرف تکبر و انحطاط غرب است.
در هر مناسبتی غربی بودن پتکی است که بر سرش فرود میآید. غربی بودن یعنی بینزاکت بودن، فردگرا بودن، خودخواه بودن، منافع خود را بالاتر از منافع شرکت و جامعه قرار دادن، گستاخ بودن، خودرأی بودن، ابراز عقیده کردن… تا جایی که از او میپرسند آیا تمامی بلژیکیها مانند او احمقند؟
تمامی ضعفها و اشتباهات آملی تعمیم داده و به حساب غربی بودنش گذاشته میشود و در هر موقعیتی برتری ذهنی ژاپنی نسبت به غربی به رخ کشیده میشود.
درواقع قضاوت همکارها و رؤسایش تنها براساس ظاهر اروپایی اوست، زیرا آملی به خاطر علاقه به ژاپن و تأثیری که این فرهنگ از کودکی بر او داشته است، به ژاپن و این شرکت آمده است. عشق و علاقهای که در آثار نویسنده و حتی در شخصیت و رفتار او کاملاً پیداست.
ناتوانی راوی در برخورد یا تطبیق دادن خود با این جامعه خیلی زود آشکار میشود تا جایی که خواننده از خود میپرسد که چرا استعفا نمیدهد. راوی که دختر دیپلمات برجستهی بلژیکی است، تا آخرین روز کاری خود یعنی یک سال آزگار در این شرکت به سر میبرد، هفت ماه را به نظافت دستشوییها میگذراند و تمامی حقارتها را به جان میخرد.
پدرش که جامعهی ژاپن را به خوبی میشناسد، به او گفته است که استعفا در این جامعه بزدلی و بیغیرتی است. استعفا یعنی پذیرفتن شکست، زیرا در ژاپن:
استعفا یعنی قبول شکست و در نظر یک ژاپنی نظافت مستراح شغل شریفی نیست، ولی از شکست بهتر است
پس برای این که دوام بیاورد، ارزشهای ذهنیاش را عوض میکند
بلافاصله در ذهنم کثافت مبدل به تمیزی شد، شرم افتخار گشت، شکنجهگر قربانی و کراهت خندهدار.
راوی شرایط دردناک و تحقیرآمیز خود را به وضعیتی مضحک تبدیل میکند و حتی موقعیتها را به نفع خود تغییر میدهد. هنگامی که نظافت دستشویی مردانه را به عهده دارد و با رؤسای مردش برخورد میکند، آنها هستند که از دیدن او معذب و شرمنده میشوند. به طوری که کمکم مردها دیگر به دستشویی طبقهی چهارم نمیروند. در دستشویی جایی که دیگر رؤسا در اتاق کار و محل اعمال قدرتشان نیستند، در برابر آملی خود را آسیبپذیر و معمولی میبینند.
ژاپن جامعهای پدرسالار و طبقاتی است که تصمیمگیری و ابداع شخصی را محکوم میکند. در این جامعه، تازه از راه رسیدهها و جوانان جایی برای عرض اندام ندارند. باید در همه حال صد در صد تابع بزرگترها و پیشکسوتها بود، چه در اداره و چه در خانواده. حتی اگر تصمیمات راوی به نفع شرکت باشد، به دلیل اینکه خواسته است یک شبه راه صد ساله را بپیماید و از بالادستها اجازه نگرفتهاست، تنبیه میشود و به مقام آبدارچی تنزل میکند. ژاپن جامعهای است که تنزل کردن به مراتب راحتتر از ارتقا است چه برسد به این که زن باشی و غربی!
اما راوی با حربهی طنز و استهزا شرایط اسفبار و تحقیرآمیز خود را به وضعیتی برابر و خندهدار تبدیل میکند. پس از مدتی حتی کوششی برای نجات وجههی خود نمیکند تا جایی که به رئیسش اعلام میکند که عقبافتادهی ذهنی است. آملی نوتومب همانند راویاش با لحن سخرهآمیز و طنزآمیز ازاین تجربهی دردناک، روایتی مفرح و شاد میسازد و خواننده نیز لبخندی بر لب ماجراهای این دختر بلژیکی را در شرکت ژاپنی دنبال میکند. درواقع طنز حربه و زره آملی است. نویسنده ابداً به دنبال محکوم کردن جامعهی ژاپن و برشمردن و به رخ کشیدن مزایای غرب نیست، به خصوص که آملی نوتومب صریحاً اعلام میکند که ملیتی ندارد:
من ملیت ندارم. احتمالاً فرانسوی نیستم، بلژیکی هم نیستم. من احساس نمیکنم ملیتی دارم و این خیلی هم خوبه.
در تمام طول داستان، در نهایت خواری میتوان از ورای خطوط، علاقه و تحسین راوی را به این فرهنگ دید. او هم چنین در پی تحریک حس دلسوزی خواننده نیز نیست. سبک و قدرت بیان، قدرت طنز و سواد و تجزیه و تحلیل به آملی برتری میدهد که هیچکدام از این تحقیرها نمیتواند خدشه دارش کند. نوشتار به راوی این قدرت را میدهد که اختیار روایت، خواننده و سرگذشتش را به دست گیرد و هوش و ذکاوتش را آشکار کند.
آملی نوتومب در کتاب صوتی ترس و لرز تفاوتهای فرهنگی بینمللی و فرهنگها را تصویر میکند، اما نویسنده ادعای نوشتن رمان جامعه شناختی ندارد و تنها احساس و زیستهی خود را بازگو میکند. با این حال اشاره یا نقد جامعه شناختی در این کتاب کم نیست. به خصوص نگاه راوی در مورد زن ژاپنی و شرایط دشوار زندگی او بسیار شیرین و درضمن تلخ و سیاه است.
فوبوکی زنی که رئیس آملی و شکنجهگرش است و از زیبایی کمنظیری برخوردار است و توانسته علیرغم محدودیتها به مقامی در شرکت دست بیابد، خود نیز به عنوان زن و به عنوان زیردست سایرین نوعی قربانی است. فوبوکی بسیار دلربا و زیباست و راوی مسحور این زیبایی است، به خصوص که زیبایی که در برابر این همه موانع جسمی و روحی، اینهمه تکلیف، اینهمه خواری و خفت، ممنوعیتهای بیدلیل، تعصب، خفقان، یأس، مردمآزاری و توطئههای مختلف برای به سکوت واداشتن و تحقیر مقاومت کند، چنین زیباییای معجزهی تهور و شهامت است.
شاید بدین دلیل است که آملی از شکنجهگرش کینهای به دل ندارد و درصدد انتقام نیست و نگاهش همواره توأم با گذشت و اغماض است. در این رمان زشت و زیبای مطلق و دیو و فرشته وجود ندارد و در نهایت این فوبوکی رئیس و شکنجهگرش است که به نویسنده بابت نوشتن این رمان تبریک میگوید.
کارمندان و رؤسای مرد شرکت نیز تابع قوانین و مقررات نانوشتهای هستند که باید اطاعت کنند و راه گریزی ندارند. آنها قربانیان سیستمی هستند که در آن چارهای جز اطلاعات و تسلیم نیست. تنها کسی که توانست وضعیت قربانی بودن خود را تغییر دهد و به خصوص با نوشتن کتاب صوتی ترس و لرز قدرت را به دست گیرد، راوی است.
هرچند که رمان در شرکت ژاپنی اتفاق میافتد، دایرهی تفکر و نقد نویسنده فضایی بزرگتر از محیط کار را در بر میگیرد. زندگی روزمره ژاپن چه اجتماعی و چه فردی به خوبی نمایان است. اما درونمایهی اصلی آن تقابل فرهنگهاست و نویسنده بدون اینکه بخواهد فرهنگی را نفی کند یا از فرهنگ دیگری دفاع کند، تنها با تصویر کردن این دو، به سوءتفاهمهایی که ناشی از عدم درک دیگری است، میپردازد.
آملی نوتومب با نوشتن کتاب ترس و لرز پس از هشت سال توانست با حربهی طنز خاطرات تلخش را بزداید و از آن تحلیلی واقعگرا و ملموس از سنت و فرهنگ ژاپن ارائه بدهد. درواقع نویسنده با نوشتن این رمان خود را از بند خاطرات تلخش را آزاد میکند و با برگزیدن سبک مناسب، قدرت را به دست میگیرد و روایت را آنطور که میخواهد بیان میکند. آملی نوتومب در این رمان با قلمی شیرین و ساده ما را با خود به کشور آفتاب تابان میبرد تا زیسته و تجربیات خود را با قلمی شیرین با ما در میان بگذارد.