کتاب صوتی بازگشت به خوشبختی
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی بازگشت به خوشبختی رمانی عاشقانه و زیبا به قلم زنده یاد فهیمه رحیمی است
معرفی کتاب صوتی بازگشت به خوشبختی
رمان بازگشت به خوشبختی روایت داستان زندگی پسری کورد به نام بهرام است که برای تحصیل در دانشگاه به تهران آمده است.
بهرام یکی از اتاق های خانه قدیمی دوستش به نام سعید را اجاره کرده، در حالیکه سعید و خانواده اش هم در بخش دیگری از این خانه ساکن هستند.
از همین جا عشقی بین او و خواهر سعید به نام سعیده جوانه می زند و شکوفا می شود
سعیده کوچکترین دختر خانواده است که دو برادر و دو خواهر بزرگتر از خود دارد، خواهرانش ازدواج کرده اند اما برادرانش هنوز مجرد بوده و در خانه پدری زندگی میکنند.
کتاب صوتی بازگشت به خوشبختی به مدت 5:40 به علاقمندان رمان های عاشقانه تقدیم میگردد
از متن کتاب صوتی بازگشت به خوشبختی
جملات ابتدایی رمان بازگشت به خوشبختی
بسته سفارش برادرم را از روي میز برداشتم ، و در حالي كه بازويم از سنگینی آن به طرف پائین كشیده مي شد رو به مادر كردم و گفتم:
خیلی سنگین است.
لبخند كمرنگی بر لبش نقش بست و گفت : اگر فكر میكنی نمی توانی آن را حمل كنی بگذار تا خودش ببرد .
نفسی را كه در سینه حبس كرده بودم با كشیدن نفس عمیق تری خارج كردم و گفتم : حالا كه مسئولیت رساندن آن را قبول كرده ام می برم .
تا نزديک در به ياريم آمد و در را برای بیرون رفتنم گشود، و با دلسوزی مادرانه اش گفت : مواظب باش زمین نخوری بهتر است با تاكسی بروی .
پذيرفتم چون بسته براستی سنگین بود و برای من وزنه غیر قابل تحمل .
يک لحظه از بی فكری سعید و اين كه از من خواسته بود بسته كتاب های امانتی دوستش را برگردانم ، به خشم آمدم.
سعید و بهرام روز پیش از ما وارد شده بودند.
قسمت دیگری ازرمان بازگشت به خوشبختی
سعید از مسافرتش به كردستان راضی بود و مرتب از خانواده بهرام یاد می كرد.
من برق رضایت را در سیمای بهرام می خواندم.
هنگامی كه بسته سوغاتی را برابر مادر گذاشت با صورتی كه از شرم سرخ شده بود گفت: از طرف مادرم برای شماست.
به شوخی گفتم: شما به مادرتان نگفتید كه سعید خواهری هم دارد؟ پس سوغاتی من كو؟
بیشتر سرخ شد و گفت: سوغاتی شما را خودم تهیه كرده ام چون مادرم نمی دانست چه چیزی برای دختری به سن و سال شما مناسب است.
سپس برخاست و از اتاق خارج شد و وقتی بازگشت بسته ای را به من تعارف كرد.
سعید با تعجب گفت: بهرام این چه كاری است كه می كنی؟ این مال خود توست.
لبش را گزید و گفت: نه این متعلق به سعیده خانم است. سپس رو به من كرد و گفت: امیدوارم بپسندید.
بسته را باز كردم ضبط صوت نسبتا كوچكی بود. پرسیدم: شما مطمئنید این مال من است؟
_مسلم بدانید مال شماست.
سعید گفت: اما بهرام مگر تو این ضبط را برای دانشگاه نگرفتی؟
این بار نگاه غضب آلودش را به سعید دوخت و گفت: نه…
میان حرفش دویدم و گفت: من فقط می خواستم شوخی كرده باشم. شما بیشتر به آن احتیاج دارید.
بدون هیچ پاسخی اتاق را ترك كرد. از شوخی بی جای خود شرمنده شدم و از سعید خواستم آن را برگرداند….
درباره زنده یاد فهیمه رحیمی نویسنده کتاب
فهیمه رحیمی، رمان نویس معاصر در سال 1331 دیده به جهان گشود.
نخستین فعالیت ادبی جدی فهیمه رحیمی نوشتن قطعهای ادبی با عنوان دلم برای پروانه میسوزد در ۹ سالگی بود و اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی در سال ۱۳۶۹ منتشر کرد.
فهیمه رحیمی نویسنده صاحب سبک در خلق داستانهای عامه پسند در سالهای دهه شصت و هفتاد ایران بود که با انتشار رمان «بازگشت به خوشبختى» در سال 1368 به شهرت رسید.
خانم رحیمى را مىتوان به جرات صاحب سبک دانست چرا که اقبال بسیارى از رمانهایش، دیگران را واداشت از آثار او دنبالهروى کنند.
اتوبوس، عشق و خرافات، کوچه باغ یادها، برجى در مه، خلوت شبهاى تنهایى، روزهاى سرد برفى، خیال تو، عالیه، رز کبود، شیدایى، بانوى جنگل، حرم دل، آریانا، پنجره، بازگشت به خوشبختى، تاوان عشق، پاییز را فراموش کن، ماندانا، زخمخوردگان تقدیر، هنگامه، ابلیس کوچک، اشک ستاره و… از جمله آثار فهیمه رحیمى هستند.
بسیاری از منتقدان ایرانی نوشتههاى فهیمه رحیمى را با آثار «دانیل استیل» برابر مىدانند اما او دوست داشت خودش باشد و برابری با دیگران را هیچگاه مایه افتخار خود نمیدانست.
وی در یکی از آخرین گفتگوهای مطبوعاتی خود اظهار داشته بود عاشق نوشتن است و افزوده بود: «هر وقت پرنده کلمه دور سرم پرواز کند، مىدانم باید دست به قلم بنشینم و وارد دنیاى تازهاى شوم.»
برای آشنایی با زندگی و آثار خانم رحیمی مطلب این مطلب را مطالعه فرمایید