رضا علیزاده
خلاصه کتاب:
در اين داستان، “هنري پولينگ” رييس بازنشستهي بانک در مراسم تششيع جنازهي مادرش بعد از پنجاه و اندي سال به خالهي هفتاد-هشتاد سالهاش بر ميخورد.
پس از اين ديدار، طولي نميکشد که او هنري را ترغيب به ترک سوتوود، گلهاي کوکب و همسايههايش ميکند تا در سفر به برايتون، پاريس، استانبول، پاراگوئه… همسفرش شود.
هنري در جريان اين سفرها با هيپيها، جنايتکاران جنگي، جاسوسان سيا… معاشرت ميکند و زندگي کسالتبار حومهي شهرش دستخوش تحول ميشود.
رضا علیزاده