کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک می تواند الگوهای مناسبی برای زنانی که ماهیت زنانه خودشان را برای رضایت دیگران از دست دادهاند را بیان کند تا دوباره زنان به صدای درون خود گوش دهند.
خلاصه کتاب صوتی ژرفای زن بودن
مورین مورداک در کتاب صوتی ژرفای زن بودن سعی براین دارد که با الگو قرار دادن زندگی زنان، سفر زندگی آنها را مورد نمایش قرار بدهد.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن به جستجوی زن معاصر به دنبال کمال در جامعه ای می پردازد که در آن زنان با توجه به ارزش های مردانه تعریف شدهاند.
مورین مورداک نویسندهی کتاب صوتی ژرفای زن بودن با تکیه بر اسطورههای فرهنگی و افسانهها، سمبلها و الهههای باستانی و رویاهای زنان معاصر، نیاز و ارزشهای زنانه ی امروز در فرهنگ غربی را نشان می دهد.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن خوانندگان را از طریق سفر قهرمانان، راهنمایی می کند.
ژرفای زن بودن تلاشی است برای بهبودی زخمهای عمیق طبیعت زنانه در سطح شخصی، فرهنگی و معنوی.
در هر فصل از کتاب صوتی ژرفای زن بودن تجربیات شخصی و همچنین اسطورهها یا افسانهای برای توصیف مرحلهای از سفر بازگو می شود.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، نقشهای از روند بهبودی زنانه را ارائه میدهد.
مورین مورداک با صدای واضح و دلسوزانهای مینویسد که از تجربیات خود به عنوان یک مادر، هنرمند و درمانگر و از خرد جمعی جامعهی زنان در مسیر حرکت الهام میگیرد.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، در مورد هر زنی صحبت میکند که آرزو دارد یک شخصیت زنانه و روحانی زنده داشتهباشد.
شخصی که به طور فعال درگیر جهان است و این اصل مردانه را به عنوان آینهای از خود پذیرفتهاست.
مورین مورداک در کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، پوشش داستان زندگی خود را به گواه توانمند سازی برای خودش و برای زنان دیگر تبدیل میکند و به این شیوه خوانندگان را راهنمایی میکند.
سفر با جست وجوی زن قهرمان برای هویت آغاز می شود.
این دعوت به هیچ سن مشخصی اختصاص ندارد بلکه موقعی رخ می دهد که خویشتن قدیمی دیگر مناسب آن دوره زندگی نباشد.
این زمان ممکن است موقعی باشد که زن خانه خود را برای تحصیل در دانشگاه، اشتغال، سفر یا اقدام برای ازدواج ترک میکند.
در کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، سفر قهرمانی زن در اثر جدایی از زنانگی آغاز می شود و با ادغام مردانگی و زنانگی پایان میابد.
گاهی زن در میان سالی طلاق می گیرد یا به سرکار و دانشگاه برمی گردد.
تغییر شغل می دهد یا خانه ای خالی حاصل از فوت عزیزان یا استقلال فرزندان روبه رو می شود.
یا صرفا زن ناگهان میفهمد هیچ حسی از وجود خود ندارد که بتواند شخصا مالک آن باشد.
اغلب اوقات در نخستین مرحله سفر، زنانگی مانند خصوصیت منفعل، دسیسه گر و غیرمفید ترد می شود.
در بیشتر موارد زنان در جامعه به صورت انسان های بی تمرکز و بی ثباتی تصویر شدهاند.
که عواطف و احساسات به آن ها اجازه نمی دهد تا کاری را با موفقیت به انجام برسانند.
این عدم ثبات و ناپایداری آشکار در زنان نه تنها توسط فرهنگ حاکم بر جامعه، بلکه توسط بسیاری از خود زنان نیز به عنوان ضعف، حقارت و وابستگی تعریف و پذیرفته شدهاست.
اغلب زنانی که در دنیای کسب وکار مردانه در جست وجوی موفقیت هستند سعی می کنند ثابت کنند که ذهن تیز و روشنی دارند. اینکه می توانند کارها را تا به آخر دنبال کنند و ازنظر مالی و عاطفی مستقل باشند.
مسائل خود را با پدر و خویشاوندان خود در میان می گذارند.
آن ها الگوها و مربیانی را انتخاب می کنند که یا مرد هستند یا زنانی هستند که با مردان هم ذات پنداری می کنند.
برای هوش، هدفمندی و بلندپروازی ارزش قائل هستند و به آن ها احساس امنیت جهت و موفقیت می بخشند.
برای این گونه زنان همه چیز به انجام دادن کار، بالا رفتن از نردبان تحصیلی یا شغلی، مقام، برابری مالی و احساس قدرت در دنیا ختم می شود.
در جامعه امروز هر چیزی کمتر از انجام دادن کار مهم در دنیا، فاقد ارزش ذاتی است.
قهرمان زن زره خود را می پوشد، شمشیرش را برمی دارد، سریع ترین اسب خود را انتخاب می کند و راهی میدان نبرد می شود.
سپس گنج خود را پیدا می کند: مدرکی پیش رفته، مقامی در شرکت، پول، اعتبار و اقتدار.
مردان لبخند میزنند، از وی استقبال می کنند و به عضویت او در باشگاه خود خوشامد می گویند.
مورین مورداک ،روانشناس مشهور و فعال در حوزه روان درمانی در کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، به این پرسش پاسخ میدهد که چرا زنان با وجود موفقیتهای اجتماعی فراوان احساس رضایت نمیکنند؟
کارل گوستاو یونگ روانتحلیلگری بود که ابتدا به شدت به روان کاوی فروید علاقمند و از آن دفاع میکرد ولی بعدها انتقادهای او به فروید منجر به جدایی آنها شد.
یونگ گرچه نسبت به نگاه فروید که همه چیز را جنسی میدانست معترض بود، اما بیش از هر نظریهپرداز دیگری بر اهمیت و نقش فرایندهای ناهشیار و کهن الگوها بر رفتار انسان تأکید داشت.
یونگ نقشهای متفاوتی را برای زنان و مردان قائل بود.
در نظریه یونگ همه انسانها بخشی از جنس دیگر را در درون خود دارند و کهن الگوی آنیما معرف بخش زنانه روان مردان و کهنالگوی آنیموس معرف بخش مردانه روان زنان است.
زنان اصالتاً هیجانی و مراقبت کننده و مردان اصالتاً منطقی و مقتدرند و تحلیلگران یونگی وظیفه خود میدانند که به جنبههای زنانه و مردانه انسانها توجه کنند.
البته این مفاهیم در نظریه یونگ نقشهای کلیشهای جنسیتی را تقویت میکند و معتقد است که ماهیت زنان با مردان متفاوت بوده و لذا هر یک اهداف، آرزوها و مسیر خاص خود را باید دنبال کند، در غیر اینصورت میبایست منتظر عواقب جبرانناپذیر این انتخاب باشد.
عقاید یونگ به شدت در میان مردم آمریکا معروف شد و یکی از دلایل این معروفیت مجموعه تلویزیونی جوزف کمپبل بود که اهمیت اسطوره در زندگی مدرن را به نمایش میگذاشت.
مورین مورداک (Maureen Murdock) نویسنده ی کتاب ژرفای زن بودن (The heroine’s journey) پس از سالها مطالعه در محضر آقای کمپبل متوجه شد که او فقط به سفر مردان قهرمان معتقد است.
متوجه شد که او برای سفر زنان قهرمان جایگاه و مسیر خاصی قائل نیست و زن قهرمان را وسیله ی سفر مرد قهرمان میداند.
در حالیکه خانم مورداک در تجربیات زندگی شخصی خود و روان درمانی با زنان متوجه درد و رنج و نارضایتی آنها از سفر قهرمانانه شد.
سفری که متفاوت و پیچیدهتر از سفر مردان قهرمان است.
به عقیده ی مورداک سفر زن قهرمان از مرحله جدایی از بخش مردانه یعنی جدایی از ارزشهای سنتی زن بودن مانند خانهداری، مادری و وابسته بودن شروع میشود.
و پس از همانندسازی با بخش مردانه، روبهرو شدن با دشواریهای این سفر و کسب موفقیت، بار دیگر نیازمند بازگشت به بخش زنانه خود است.
و بالاخره به یکپارچه کردن بخش زنانه و مردانه یعنی آنیما و آنیموس خود میپردازد، دوگانگی را پشت سر گذاشته و به تمامیت وجود خود دست مییابد.
البته خانم مورداک این الگوی جالب سفر دایرهوار زن قهرمان غربی و بخصوص زن آمریکایی را با در نظر گرفتن الگوی سفر کمپبل و مبتنی بر افکار یونگ و مؤلفههایی از روابط شیئی به تصویر کشید.
این موضوع برای مخاطبان کتاب ژرفای زن بودن بخصوص زنان میتواند جالب و آموزنده باشد و الگوی ارائه شده در این اثر را میتوان با تجربههای شخصی خود نیز مقایسه نمود.
اگر چه تصورات کهن الگویی جهان شمول است ولی درک فرهنگ عامه در نظریه یونگ بسیار اهمیت دارد و مطمئناً همانطور که رویکرد یونگ به فرهنگها اهمیت میدهد، سفر زن قهرمان ایرانی و فرهنگ او نیز قابل مطالعه است.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن ، میتواند برای روان تحلیلگرانی که با نظریه یونگ کار میکنند مفید باشد.
و یا از مؤلفههای این نظریه در رویکردهای درمانی با زنانی که الگوها و مسیرهای غلط مردانه را برای سفر اجتماعی و کسب موفقیت موهوم تقلید کردهاند و ماهیت زنانه خود را از دست داده و به دنبال تحسین و خشنودی دیگران فرسوده و دچار مشکلات جسمی و روانی شدهاند استفاده شود.
بدین طریق زنان به صدای درون خود گوش داده و بخشهای سرکوب شده وجود خود را به رسمیت می شناسند.
کتاب صوتی ژرفای زن بودن
جملاتی از کتاب ژرفای زن بودن
دختربچهها خیلی زود یاد میگیرند که برای جلب تأیید و تحسین پدر، باید چه بازیهایی انجام دهند.
آنها ممکن است خود را باهوش، زیرک، محجوب و اغواگر نشان دهند.
اولین مردی که دختر به او ابراز علاقه میکند پدر اوست.
پاسخی که پدر به ابراز علاقۀ او میدهد برای رشد جنسی دختر بسیار حیاتی است.
گرما، بازیگوشی و عشق پدر برای رشد جنسی سالم دختر بسیار مهم است.
در غیر این صورت اولین دلبستگی یعنی مادر، همچنان موضوع عشق اولیه و اصلی او باقی میماند.
از سوی دیگر سلطهجویی، تملکطلبی و انتقاد پدر از دختر میتواند در آینده، رشد جنسی و علاقه دختر را به جنس مخالف مخدوش یا نابود سازد.
پدری که نقش طبیعی خود را به عنوان حامی جنسیت دختر جوان خود نادیده میگیرد، بیشتر به روحیه دختر آزار میرساند و به علت نیاز به سلطۀ مذکر، رشد جنسی عادی دختر را از طریق معاشرت با محارم متوقف میکند.
چنین دختری باید بقیۀ عمر خود را صرف باز پسگیری جنسیت خود کند و این واقعیت را که به عنوان زن از حقوقی برخوردار است درک نماید.
دختربچههای دیگر یاد میگیرند که وقتی دور و بر بابا هستند، استعداد خود را چندان بروز ندهند.
آنها ممکن است مورد تمسخر، انتقاد، عدم تأیید و آزار جسمی قرار بگیرند.
آنها یاد میگیرند که جلوی مردان خود را خیلی «با عرضه» نشان دهند.
آنها به سرعت یاد میگیرند که اجازه دهند بابا بازی یا شطرنج را ببرد یا در بسکتبال و تنیس برنده شود.
این دخترها آرزوهای خود را فراموش میکنند و تلاش میکنند که همواره جلوی رئیس شان (که زمانی پدر بوده) خیلی خوب به نظر بیایند.
سرانجام آنها نسبت به آنچه که در زندگی آنها در رابطه با پدر اتفاق افتاده، احساس تلخی و انفعال میکنند و شکاک و عیبجو میشوند.
فهرست مطالب کتاب صوتی ژرفای زن بودن :
پیشگفتار
فصل یک: جدایی از زنانگی
فصل دوم: همذاتپنداری با مردانگی
فصل سه: جادۀ امتحانات دشوار
فصل چهار: آرزوی موهوم موفقیت
فصل پنج: زنان قوی میتوانند نه بگویند
فصل شش: سفر به سرزمین تاریک روح
فصل هفت: میل شدید برای پیوند دوباره با زنانگی
فصل هشت: شکاف روحی بین مادر و دختر
فصل نه: یافتن مردِ مهربان درون
فصل ده: فراسوی دوگانگی
نتیجهگیری