کتاب صوتی این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی
مشخصات محصول
- زمان: 5 ساعت
- گوینده: مهدی زندی
- نویسنده: عباس معروفی
- ناشر صوتی: سلام صدا
کتاب صوتی این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی خالق رمان سمفونی مردگان از بزرگان داستان نویسی ادبیات معاصر به مدت 5 ساعت و 27 فایل
تهیه محصول
MP3-ZIP 161MB
قبل از خرید بخش هایی از کتاب را بشنوید
کتاب صوتی این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی
مشاهده نقد و بررسی این کتابکتاب صوتی این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی Abbas Maroufi خالق رمان سمفونی مردگان از بزرگان داستان نویسی ادبیات معاصر است.
این سو و آنسوی متن صوتی خوانشی حرفه ای از متنی است که بر اساس کارگاه داستان نویسی برگزار شده ادر رادیو زمانه نگاشته شده است
فهرست فایل های صوتی کتاب صوتی این سو و آنسوی متن
- نویسنده کیست
- مشق نویسندگی
- واقعیت داستانی
- داستان یعنی کشف
- راست نمایی
- داستان نویس کارآگاه خصوصی است
- معماری شخصیت
- تراژدی ایرانی
- نویسنده در برابر حادثه
- زبان شعر ، زبان داستان
- رنگ آمیزی ذهن
- شخصیت کیست
- روان شخصیت
- زبان ویژه داستان
- منطق روایت
- بازتاب آنسوی خبر
- قلم زرین زمانه ، یک گام دیگر
- سواد شخصیت
- چهار ستون داستان
کتاب صوتی این سو و آنسوی متن به مدت 5 ساعت و در 27 فایل صوتی تقدیم علاقمندان داستان نویسی میگررد.
ضمنا پنج قسمت زیر از کتاب این سو آنسوی متن صوتی با صدای استاد عباس معروفی تقدیم علاقمندان می شود:
کتاب صوتی بقیه قسمت ها در دست تهیه است
فهرست فایل های باقیمانده از کتاب صوتی این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی
- چرا می نویسیم؟ برای کی؟
- تاریخ داستان ، داستان تاریخ
- سرو وان گوک ، خط طلایی داستان
- بی مرزی واقعیت و تخیل با افسانه
- بی مرزی افسانه در زمان دراماتیک
- شرطی شدن و انگیزه سازی
- پی رنگ جنایت و مکافات
- رمان عامه پسند
- دالان خاطره
- بی مرزی
- نشانی گذاری
- گریز از میدان آتش
- بازی تداعی
- زمان در ادبیات داستانی
- نقش و جایگاه داستان
- ماندگاری شخصیت با تم شاد
- رنگی! نه به سیاهی خبر!
- جواهر الکلام شخصیت
- کشش ، عنصر هزار و یک شبی
- ویژگی اقلیمی
- نامگذاری شخصیت ها
- جادو درکار داستان
- ستاره های آسمان چند است ؟
- روایت قرآنی
- نام گذاری داستان و شخصیت های داستان
- شاهنامه فردوسی و تصویرهای کلوزآپ
- صحنه آرایی در داستان
- ادبیات شفاهی یا ادبیات مکتوب
- ساختار بالون در رمان
- سطح سواد مخاطب
متن قسمت اول از کتاب صوتی این سو آنسوی متن
نويسنده کيست؟
برخی معتقدند که هر کس سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، میتواند نويسنده شود.
بعضی میگويند انسان بايد از استعداد، و بلکه از موهبت الهی برخودار باشد تا داستان بنويسد.
عدهای نيز بر اين باورند که نويسندگی نياز به يک جنم ويژه دارد. اما هر کس که میتواند چيزی بنويسد، لزوماً داستاننويس نيست.
اما نويسنده کيست؟
در زندگی همواره اتفاقاتی که رخ میدهد، و آدمها هر روزه چيزهايی میبينند که دلشان میخواهد میتوانستند آن را بنويسند و معمولاً بسياری از افراد در ذهنشان نوشتن را مینويسند، يا خيال میکنند که دارند مینويسند.
اما همين که پشت ميز مینشينند تا بنويسند، درمیيابند که نمیتوانند.
مثلاً يک پيکرتراش کوه سنگ را دستمايهی کار خود میکند، اما نويسنده با هيچ مواجه است يعنی با کاغذ سفيد.
بنابراين نوشتن داستان و رمان کار سادهای نيست. اينکه تو همهی بافتههای ذهنیات را با خود به پشت ميز بياوری ساده است، اما چهجوری آن را بر کاغذ منتقل کنی، سختی کار آغاز میشود.
يک کاغذ سفيد، يک پنجره که بتوان تخيل را پرواز داد، يک مقدار علاقه، اندوختن تجربه زندگی، خواندن کتابهای داستان و نمونههای درجه يک ادبيات ايران و جهان، شرايط لازم نويسنده شدن است، اما کافی نيست.
نويسنده صد صفحه میخواند و يک صفحه مینويسد.
ما آثار آنتوان چخوف Anton Pavlovich Chekhov را میخوانيم که ببينيم چکار کرده که ما نکنيم، و آثار همينگوی را میخوانيم که ببينيم چکار نکرده تا ما انجام دهيم.
نويسنده نياز به تربيت کردن ذهنش دارد؛ برای داستان ديدن همه چيز. يک داستاننويس جوری چهارچوب ذهنش را برای ساختار داستان تربيت میکند که حتا روياهايش هم ساختار داستانی پيدا کند.
اما چگونه میتوان يک موضوع خوب برای يک داستان پيدا کرد؟
اين سئوالی است که همواره در ذهن داستاننويسان جوان مطرح میشود، هيچ پاسخی مناسبتر از اين پرسش دوباره نيست که:
داستان خوب را چگونه بايد نوشت، زيرا موضوع بد وجود ندارد. اگر به اطراف خود نگاه کنيد، روزنامهها را ورق بزنيد، در همهی اتفاقات و حوادث و اخبار حتماً دستمايههايی برای يک داستان خوب وجود دارد.
اما آيا هر داستانی که نوشته شد، میتواند در اين هياهوی توليد، خودی از خود نشان بدهد، وشانه به شانهی آثار هنری بزرگ بايستد؟
بله، موضوع بد وجود ندارد. فقط داستان خوب وجود دارد، و داستان بد در درازای زمان، وجود خود را خود انکار میکند.
مثلاً چقدر داستان و رمان خواندهايم که وقتی زمانی بعد به جلد کتاب نگاه میکنيم، چيزی يادمان نمیآيد، چقدر فيلم ديدهايم که بعدها وقتی به عکسی از آن فيلم برمیخوريم، يادمان نيست که موضوع فيلم چه بود.
چقدر فيلمهای هاليوودی ديدهايم با هنرپيشههای معروف! چقدر کتابهای جنجالی خواندهايم که زمانی بعد هيچ چيزی از آن در ذهنمان نمانده، و برعکس
چه کسی میتواند “گربه در باران” همينگوی را از ياد ببرد؟ يا چطور ممکن است “بيگانه” کامو فراموش شود، و “ژرمينال” اميل زولا، و “رگتايم” دکتروف، و “ناطور دشت” سالينجر Jerome David Salinger ؟
هيچ کتاب يا فيلم، و به طور کلی هيچ اثری به صرف تبليغات و جنجال برپا نمیماند. هنر با کمک عصای زير بغل جز چند قدم بيشتر نمیتواند راه برود، هنر بايد بر پاهای خودش بايستد.
ما تصميم میگيريم داستان خوب بنويسيم، داستانی که بهترش را کسی نتواند بنويسد، يعنی خودمان جوری داستان را بنويسيم که بهترين نوع و نمونهی روايت آن داستان باشد.
اين کار ساده نيست، اما دشوار هم نيست، وگرنه چخوف، هدايت، گلشيری، مالامود Bernard Malamud ، همينگوی، سالينجر، بکت، و خوان رولفو Juan Rulfoوجود نداشتند.
فقط بايد از جا بلند شويم و خود را برای کاری بزرگ و هيجانانگيز آماده کنيم.