معرفی و خلاصه کتاب ژاکت آبی

کتاب ژاکت آبی اثر ژاکلین نووگراتز

علاقه مندی
ارسال به...
6 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
کتاب ژاکت آبی اثر ژاکلین نووگراتز

کتاب ژاکت آبی، اثر ژاکلین نووگراتز داستان الهام بخش زنی است که شغل خود را در عرصه ی بانکداری بین المللی رها کرد تا زندگی اش را صرف درک فقر در جهان و یافتن راهی نوین و تأثیرگذار برای حل آن کند.

 تمام ماجرا در خانه ی ژاکلین در ویرجینیا، با ژاکتی آبی شروع شد.

هدیه ای که برای ژاکلین بسیار ارزشمند بود—البته تا روزی که این ژاکت برایش بیش از اندازه کوچک شد و او آن را به خیریه بخشید.

او یازده سال بعد در آفریقا، پسر کوچکی را دید که همان ژاکت را بر تن داشت، در حالی که اسم ژاکلین همچنان بر آن دیده می شد.

ژاکلین نووگراتز با خود فکر کرد این که آن ژاکت تمام این مسیر طولانی را تا رواندا طی کرده، گواهی بر این است که چگونه همه ی ما انسان ها به هم مرتبط هستیم و چگونه کارهایی که می کنیم و نمی کنیم بر انسان های دیگر در سراسر جهان تأثیرگذار است.

انسان هایی که شاید در زندگیمان هیچ وقت نبینیم و نشناسیم.

معرفی و خلاصه کتاب ژاکت آبی

معرفی و خلاصه کتاب صوتی ژاکت آبی
معرفی و خلاصه کتاب ژاکت آبی

در کتاب ژاکت آبی می شنویم که ژاکلین نووگراتز شغل خود در وال‌استریت را رها کرد تا شاید بتواند دنیا را تغییر داده و زندگی پر ماجرایی را تجربه کند.

او که آموزش بانک‌داری بین‌المللی دیده و متخصص توسعه بود، صندوق آکیومن را در سال 2001 تأسیس کرد.

ژاکلین و صندوق آکیومن، پیشگامان روش سومی به نام سرمایه‌گذاری صبورانه بودند.

این روش چیزی بین سرمایه‌گذاری خطرپذیر و خیریه‌های معمول بود.

مدلی که درصدد ایجاد تغییراتی اساسی در کشورهایی‌ست که شهروندان عادی آن با روزی کمتر از 4 دلار گذران روزگار می‌کنند.

این رویکرد تازه، به مردمان کم‌درآمد نه به‌عنوان قربانیانی منفعل، بلکه به‌عنوان مشتریانی بالقوه و فعالان نوپای اقتصادی می‌نگرد.

ژاکلین پیش از بنا نهادن صندوق آکیومن، «کارگاه بشردوستی» و «برنامه رهبری نسل بعدی» را در بنیاد «راکفلر» برپا و اجرا کرد.

علاوه بر این، شرکت سرمایه‌گذاری خُردی را به نام «دوتریمبر» در رواندا بنا نهاد.

او در حال حاضر عضو هیئت مشاورین مجله «دانشکده کسب‌وکار و نوآوری استنفورد» است که توسط انتشارات ام‌آی‌تی چاپ می‌شود.

او دوره «هِنری کراون» را در «انستیتو اسپن» گذرانده، عضو ارشد «انستیتو سینرجوس» است و سخنرانی‌های متعددی در گردهمایی‌های بین‌المللی چون مجمع جهانی اقتصاد، بنیاد «کلینتون» و «تد» داشته است.

ژاکلین در سال 2009 در لیست 100 متفکر برتر دنیا در مجله سیاست خارجی و «25 فرد باهوش دهه» در خبرگزاری دیلی بیست قرار گرفت.

او دارای مدرک مدیریت ارشد کسب‌وکار از دانشگاه استنفورد و مدرک کارشناسی اقتصاد و روابط بین‌الملل از دانشگاه ویرجینیا است.

کتاب ژاکت آبی اثری از ژاکلین نووگراتز روشی نوین و الهام‌بخش را معرفی می‌کند تا پلی بر شکاف بین غنی و فقیر در جهان باشد. 

این مطلب را هم ببینید
کتاب این سو و آنسوی متن کارگاه داستان نویسی عباس معروفی

این کتاب به معرفی روش صندوق آکیومن می‌پردازد.

روشی اقتصادی که در کشورهای فقیر دنیا، در راستای ایجاد تغییرات مثبت اقتصادی فعالیت می‌کند. 

خواندن کتاب ژاکت آبی را به تمام کسانی که دوست دارند در تغییر دنیا نقشی بر عهده بگیرند، پیشنهاد می‌کنیم.

این کتاب همچنین برای فعالان اقتصادی نیز اثری مفید است. 

معرفی و خلاصه کتاب ژاکت آبی
صندوق بین المللی آکیومن

بیل بردلی سناتور سابق آمریکایی در ابتدای کتاب ژاکت آبی نوشته است

«ژاکت آبی کتاب امید است که به دست ایده آل گرایی واقع بین نوشته شده.

کسی که اگر پای ساختن جهانی بهتر در میان باشد، پاسخ «نه» را نمی‌پذیرد.

ژاکلین معنی دوباره‌ای به عبارت «زندگی پرمعنا» بخشیده است.»

نویسنده در مقدمه کتاب ژاکت آبی درباره این صندوق می‌نویسند

ما در این سازمان کمک‌های خیریه را دریافت می‌کردیم ولی به جای بذل و بخشش، آن‌ها را حساب شده به دست کارآفرینانی می‌سپردیم که مشتاق بودند با سخت‌ترین چالش‌های دنیا مواجه شوند.

کارآفرینان مد نظر ما به دنبال تأمین خدمات ضروری مانند بیمه مقرون به صرفه، آب سالم، سرپناه و انرژی‌های جایگزین برای مناطقی بودند که اغلب تلاش‌های دولت‌ها و سازمان‌های خیریه در آنجا شکست خورده بود.

ما نتایج فعالیت‌هایمان را از نظر اجتماعی و اقتصادی می‌سنجیدیم و آموخته‌هایمان را در اختیار دیگران می‌گذاردیم.

ژاکلین در کتاب ژاکت آبی از تلاش‌های پراشتباهی که در آفریقا به عنوان جوانی ایده آل گرا انجام داد تا بنا نهادن صندوق پیشگام، داستان‌هایی تعریف می‌کند.

داستان مادران مجردی که یک شیرینی پزی راه انداختند، بازمانده‌های شجاعی که از نسل کشی روندا جان سالم به در بردند و کارآفرینانی که علی رغم تمام مشکلات، برای ارائه خدمات به فقرا تلاش می‌کنند.

وی می‌نویسد: اکنون بیش از زمان جوانی‌ام معتقدم که می‌توانیم به فقر پایان دهیم. مهارت، منابع، فن آوری و ابتکار کنونی ما بی سابقه است.دانشی که می‌تواند برای حل معضل فقر به کار گرفته شود.

به چشم خود دیده‌ام که چه تغییرات بنیادینی را می‌توان در طول یکسال رقم زد و این آگاهی به اعتقادم کمک کرده است.

فرید زکریا سردبیر نیوزویک درباره‌ کتاب ژاکت آبی نوشته‌ است

این کتاب، سرگذشت شگفت‌انگیز و درس‌آموز بانویی پراراده و خلاق را به تصویر کشیده که هم مغز خواننده را درگیر می‌کند و هم قلب او را.

این کتاب از یک طرف شرح تجربیات ژاکلین در طراحی پروژه‌های نیکوکارانه در آفریقاست و از طرف دیگر شامل مجموعه داستان‌های آموزنده از افراد خارق‌العاده‌ای‌ست که زندگی او شکل داده‌اند.

 از زنان کنیایی رقصنده در کلبه‌ها گرفته تا راهبی کامبوجی که به آفریقا مهاجرت کرده بود و ده‌ها فرد دیگری که در طول زندگی 25 ساله‌اش در آفریقا، درس‌های ارزشمندی از آنها آموخت.

بخشی از متن کتاب ژاکت آبی اثر ژاکلین نووگراتز

از متن کتاب صوتی ژاکت آبی اثر ژاکلین نووگراتز
از متن کتاب ژاکت آبی اثر ژاکلین نووگراتز

رهبر، رؤیاپرداز و سیاست‌مدار: این سه زن، نفوذ سیاسی، بینش و احساس به مؤسسه نوپایمان می‌دادند.

حمایت یونیسف نیز به اعتبارمان کمک می‌کرد و اشخاص حامی متعددی هم وجود داشتند.

شاخص‌ترین این افراد «آنی موگوانزا»، بانویی سفیدپوست و بلژیکی بود که موهای سرخ رنگ و تاب‌دار کوتاهش چهره کک‌مکی‌اش را قاب می‌گرفت.

این مطلب را هم ببینید
نقد و بررسی کتاب انسان در جستجوی معنا

آنی هیچ‌وقت چشمان خمار و مژه‌های حنایی رنگش را آرایش نمی‌کرد و لباس معمولش دامنی کتانی به رنگ آبی بود و یا بلوز سفید دکمه‌دار به تن می‌کرد یا تیشرتی ساده می‌پوشید. ظاهرش نیز مانند شخصیتش ساده و افتاده بود.

نام شناسنامه‌ای او «آنی رولند» بود و وقتی برای نخستین بار ملاقاتش کردم از اقامتش در رواندا 20 سالی می‌گذشت.

او برای تبلیغ مذهبش به رواندا آمده بود و عاشق مرد رواندایی بلندقامت و خوش سیمایی به نام «جین موگوانزا» شده بود. آنی بعد از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتند رواندا را ترک نکرد.

طبق قانون این کشور، پس از ازدواج با یک رواندایی، اگر فرد خارجی آن‌جا را ترک کند، دیگر حق ندارد بدون اجازه شوهرش کودکانش را در خارج از کشور بزرگ کند. فرزندان از دیدگاه قانون به پدر تعلق داشتند.

هیچ‌وقت از آنی نپرسیدم که وقتی تصمیم به ازدواج با جین گرفت، چقدر به آینده‌اش فکر کرده بود.

البته به نظر می‌رسید او در هر شرایطی از زندگی‌اش لذت می‌برد و کاملا نسبت به رواندا احساس تعهد می‌کند.

آنی چندین پسر داشت که در جامعه رواندا که مردان جنسیت ارجح بودند، به او تا حدی ارج و مقام داده بود.

مادر و همسر خوبی بود و بی‌پرده و مستقل از جایگاه و وضعیت اجتماعی زنان، در مورد حق و حقوق آن‌ها صحبت می‌کرد.

او و چند زن دیگر جلودار جنبش‌مان بودند و ما هم‌زمان به رایزنی با آژانس‌های مختلف و سرمایه‌گذاران بالقوه‌ای مشغول بودیم که قرار بود در برنامه‌ریزی تجاری و آموزش کارمندان‌مان کمک‌مان کنند.

ما برای 6 ماه آتی، آیین‌نامه‌ای فراهم کردیم و برنامه کاری‌ای چیدیم.

من زمان اقامتم را تمدید کرده بودم و یونیسف نیز برای تأمین مخارج مازادم موافقت کرده بود.

از میهمان‌پذیر یونیسف بیرون آمدم و در ساختمان کارمندان کمک‌رسان کانادایی اتاقی اجاره کردم.

دیوار اتاقم با پوست گورخر تزیین شده بود و ساختمان، باغ کوچکی داشت و گهگاه مار بی‌آزاری از آن‌جا به داخل ساختمان می‌خزید.به یادگیری‌ام در زمینه تجارت در کشورهای در حال توسعه ادامه دادم.

یک بار، یونیسف تصمیم گرفت برای پیشبرد برنامه «بسیج اجتماعی» خود، طراح ایتالیایی گران قیمتی را برای طراحی یک پوستر استخدام کند تا به کمک آن زنان را برای واکسیناسیون کودکان‌شان مجاب کنند.

پوسترها از تصاویر قشنگی از زنان و کودکان بودند که پیام‌های ساده‌ای به زنان رواندایی در مورد اهمیت واکسیناسیون می‌داد.

این پوسترها بی‌نقص بودند ولی مشکل این‌جا بود که نرخ بی‌سوادی در میان زنان رواندایی بالا بود و حتی پیام‌های ساده به زبان رواندایی هم تاثیر چندانی بر آن‌ها نمی‌گذاشت.

 اگر از تصاویری که روایتی داستانی داشتند استفاده می‌شد یا این پیام‌ها در قالب ترانه توسط زنان رواندایی سینه به سینه نقل می‌شد؛ بازدهی بسیار بالاتر می‌رفت.

 مشاهده چنین تلاش‌هایی به من کمک کرد پیام‌ها و برنامه‌های آتی را به گونه‌ای طراحی کنم که بیشتر از نگاه خودمان، به نگاه، زندگی و نحوه ارتباط و دریافت رواندایی‌ها نزدیک باشد.

6 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...