کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده نوبل 2008

علاقه مندی
ارسال به...
2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...
ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده نوبل 2008
سلام صدا 5715بازدید 27 شهریور 1396 بدون دیدگاه

موندو یکی از داستانهای کتاب موندو و داستان‌های دیگر نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو ( نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۸ میلادی) می باشد.

لو کلزیو این کتاب را در در سال ۱۹۷۸ منتشر کرد که نقطه‌ی عطفی در ادبیاتِ معاصرِ فرانسه محسوب می‌شود.

کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو  برنده نوبل 2008
کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو

معرفی کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو

موندو یکی از داستانهای کتاب موندو و داستان‌های دیگر نوشته ژان ماری گوستاو لو کلزیو ( نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۸ میلادی) می باشد. لو کلزیو این کتاب را در در سال ۱۹۷۸ منتشر کرد که نقطه‌ی عطفی در ادبیاتِ معاصرِ فرانسه محسوب می‌شود.

لو کلزیو که بسیاری وی را شاخص ترین نویسنده در قید حیات فرانسه می دانند، نویسنده‌ای خلاف جریان‌های رایج و مرسوم در فرانسه است و در دوره‌ای که نهضت رمان نو در اوج بود راه خودش را یک تنه با انکار تمامی دستاوردهای رمان نو ادامه می‌داد.

رمان بیابان و مجموعه داستان موندو از مهم‌ترین آثار این نویسنده است که ما را با جهان داستانی و روحیات فردی او آشنا می‌سازد.

کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو  برنده نوبل 2008
ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده نوبل 2008

خلاصه داستان موندو

“موندو” پسرک ده ساله ای است که روزی وارد شهری می شود. او جا و مکان و خانواده ای ندارد.

كسی نمی‌داند از كجا آمده و پدر و مادرش چه كسانی هستند. او با پرسه زنی در شهر، به مردم کمک می کند و در مقابل از آنها خوراکی می گیرد و در گوشه و کنار شهر می خوابد.

او عاشق طبیعت است و سوال های عجیب و غریبی می کند و بسیار می ترسد که او را به سازمان مددکاری اجتماعی ببرند و آزادی را از او سلب کنند. دوستان زیادی در شهر دارد، هرچند با هیچ کدام چندان صمیمی نیست.

روزی موندو بر حسب اتفاق، وارد باغ زیبایی می‌شود كه صاحب آن زنی ویتنامی با نام “تی‌شن” است.

موندو و تی‌شن خیلی زود با هم دوست شده و به رغم فاصله سنی بسیار، ساعات خوش زیادی را در كنار یكدیگر سپری می‌كنند.

روزی موندو به شهر بازمی‌گردد و چون در كنار خیابان به خواب رفته، توسط پلیس دستگیر و به مركز خیریه منتقل می‌شود.

تی‌شن، به محض اطلاع از قضیه، از پلیس درخواست آزادی وی را می‌كند، اما آن‌ها امتناع می‌كنند و چند روز بعد زن ویتنامی باخبر می‌شود كه پسرك تخت خویش را به آتش كشیده و گریخته است.

او چشم به راه موندو می‌ماند، اما از او هیچ‌ خبری به دست نمی‌آید و …

کتاب موندو نوشته ژان ماری گوستاو لوکلزیو  برنده نوبل 2008
ژان ماری گوستاو لوکلزیو برنده نوبل 2008

نقد داستان موندو

جورج لوكاچ در باب ادبیات مخصوصا ادبیات داستانی نظریات جالب و در عین در حال تاثیرگذاری دارد.

او در یكی از این نظریات به كاركرد روایی آثار داستانی اشاره می كند و مقدم بودن روایت را بر توصیف یكی از اساسی ترین مولفه ها در نگارش داستان و رمان می داند و برای تحكم بخشیدن به این حكم نظری خویش جمله ای كاربردی را بیان می كند.

این مطلب را هم ببینید
معرفی ده رمان عاشقانه معروف جهان

«در داستان و رمان همواره روایت باید چند قدم جلوتر از توصیف حركت كند.» نقل به مضمون این “سویه” به عنوان یك قاعده ادبی، سال ها است كه در نوشته های بسیاری از نویسندگان بزرگ و تاثیرگذار رعایت می شود و بن مایه و ساختمان اصلی ساختارهای روایی توصیفی آثارشان را شكل می دهد.

بیان سطرهای پیشین بدان معنا نیست كه داستان موندو برآن بنا شده باشد بلكه این كاركرد معنایی را هم می تواند داشته باشد كه شما نمی توانید حتی با خواندن چندین باره داستانِ لو كلزیو خبر و اثری از جمله لوكاچ سراغ بگیرید.

در واقع ژان ماری گوستاو لو كلزیو (شاید نوشتن چندین باره نام این نویسنده در آشنا كردن كسانی كه آشنایی با او ندارند مفید باشد) با استفاده از بن مایه های اغراق گونه توصیفی، داستانی نوشته كه تا حدودی متفاوت به نظر می رسد.

متفاوت از آن لحاظ كه در آن توصیف جای روایت را می گیرد و روایت نه یك قدم كه هزاران گام عقب تر از آن توصیف حركت می كند.

سال ها پیش داستان بلندی از لو كلزیو خواندم با عنوان روزی كه بوبن با درد خود آشنا شد.

در آن داستان از كاربرد این گونه توصیف خبری نبود. چرا كه نویسنده با استفاده از ابزار و روایت به بیان داستان مردی به نام “بوبن” می پردازد كه شبانه روزی به دردی ناشناخته آشنا می شود و با گرفتن شماره تلفن آدم هایی كه نمی شناسد از آنها كمك می طلبد.

هر چند كه كسی نمی تواند در آن وقت از شب دو نیمه شب به او كمكی كند، اما نقش روایت ها در بیان درد “بوبن” برای خواننده آشكار می شود. نكته ای كه در داستان “موندو” به هیچ وجه از آن خبری نیست.

و اما موندو داستان پسركی بی خانمان است كه معلوم نیست از كجا آمده و حتی در پایان داستان به كجا می رود، اما او با دریا، كوه، علفزار و … تمامی اركان طبیعت كه لوكلزیو به خوبی از پس توصیف شان برآمده مانوس می شود و گاه گداری با آدم های اطرافش برخورد می كند.

او در شهر پرسه می زند و جلوی هر ناشناسی را می گیرد و جمله اساسی داستان را كه هر چند صفحه یك بار تكرار می شود بیان می كند:

«آیا مرا به فرزندی قبول می كنید؟»

«موندو» در این پرسه زدن ها با افرادی هم آشنا می شود قزاق، مرد بادبادك باز،نقاش، تی شین، زن زردپوست، پیرمرد نحیف و سیاه و… اما جالب است كه او هیچ گاه جمله كلیدی خود را (آیا مرا به فرزندی قبول می كنید) به آنها نمی گوید.

این مطلب را هم ببینید
کتاب افروزبیگ قهرمان از عمر سیف الدین

سرانجام زمانی توسط پاسبانانی كه سگ ها و بچه های ولگرد را از شهر جمع می كنند دستگیر می شود و بعد از چند روزی از دست شان می گریزد و همان گونه كه معلوم نیست از كجا آمده در آخر كار معلوم نمی شود به كجا می رود.

حال می خواهم دوباره به همان بحث اول، یعنی كاركرد توصیفی داستان برگردم.

لوكلزیو موندو را در میان كوه و دشت و علفزار به تصویر می كشد و آزادی او را در تعامل با آزادی طبیعت اطرافش قرار می دهد و این گونه با استفاده از كاربرد توصیفی محیط پیرامون، به بیان بهتر آزادی او و طبیعت می پردازد.

او هر چیزی را كه در اطراف موندو می گذرد، توصیف می كند تا خواننده را با این شیوه به فضاهای بكر و طبیعی بكشاند و در نهایت او را در برابر چارچوب های زندگی اجتماعی انسان قرار می دهد. اینجا است كه شاید ارجح دانستن توصیف بر روایت توسط نویسنده قابل هضم می شود.

در واقع لوكلزیو با این حربه طبیعت صاف و بی غش را در تقابل با زندگی شهری مدرن كه با رویكردهای مدرنیته مواجه است قرار می دهد تا نقش پیامبرگونه موندو را در دعوت آدم ها به سوی آزادی و رهایی راحت تر بیان كند.

عدم پذیرش جمله كاربردی او یعنی «آیا مرا به فرزندی قبول می كنید» كه می تواند به نوعی پیام دعوت او تلقی شود توسط آدم هایی ناشناس به معنی عدم توجه انسان هایی است كه تحت تاثیر مدرنیزاسیون قرارگرفته اند و هر گونه آشتی و مراوده با مظاهر طبیعی را كه موندو از آن برخاسته رد می كنند.

تعامل موندو با آدم هایی كه به نوعی متفاوت از دیگرانند قزاق، نقاش، بادبادك باز، تی شین، پیرمرد سیاه نیز می تواند دست ما را در این برداشت كاملا هرمنوتیكی از داستان باز بگذارد كه موندو راهنمایی است برای دعوت آدم های پیرامونش به سمت آزادی و رهایی آزاد همچون اعماق طبیعت اطراف خودش.

هنری جیمز معتقد بود:

«كار نویسنده تنها گفتن نیست، بلكه نشان دادن هم هست.»

حال با خواندن داستان ژان ماری گوستاو لو كلزیو آیا نقش برجسته و كلیدی جمله هنری جیمز بیش از بیش آشكارتر نخواهد شد.

اطلاعات کتاب موندو

موندو ترجمه ای است از یکی از داستانهای کتاب Mondo et autres histoires (به فارسی: موندو و داستانهای دیگر) نوشته ژان ماری گوستاو لو کلزیو که نخستین بار سال ۱۹۷۸ توسط انتشارات Gallimard در فرانسه منتشر شد.

نام کتاب: موندو

نویسنده: لو کلزیو

مترجم: مصطفی طهمورثی نژاد

انتشارات: دفتر نشر فرهنگ اسلامی

سال نشر: ۱۳۷۶

زبان: فارسی

تعداد صفحات: ۷۳ صفحه

فرمت: PDF

حجم: ۱٫۱۷ مگابایت

2 رای
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
5,00/5
Loading...

مقالات و نقدهای مشابه

مشاهده همه

جدیدترین کتاب‌های صوتی

مشاهده همه
دیدگاه ها

لطفا دیدگاهتان را بنویسید

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

من ربات نیستم *در حال بارگیری کپچا پلاس ...