رمان
کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل
قلعه مالویل رمانی علمی تخیلی از نویسنده فرانسوی رابرت مرل است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد .
برخی از جملات کلیدی کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل
«این با ما نیست که بگوییم زنده خواهیم ماند یا خواهیم مُرد. آدم برای این زنده است که به زندگی ادامه بدهد. زندگی مثل کار میمانَد، پس بهتر اینکه آنرا به انجام رساند، نهاینکه هرجا مشکل شد، نیمهکاره ولش کند.»
«این هم یک نوع جنون آدمها است که میخواهند همهچیز را بایگانی کنند»
«دو طریقه برای کتمان راز وجود دارد: خاموش ماندن یا پر گفتن»
«به قول معروف یک روز باید مُرد و همین خود دلیل بر این است که آدم احمق است، چون من هیچ لزومی در این مردن نمیبینم»
«یکوقت کم مانده بود با او ازدواج کنم و آنیس بهسبب سرنگرفتن این وصلت نه تنها کینهای از من به دل نگرفته بلکه در دوستی با من نیز پابرجاست.
به همین جهت من به او احترام میگذارم. خیال میکنم از هزار دختر یکی هم واکنشی نظیر او از خود نشان نمیداد.»
داستان کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل ترجمه محمد قاضی، در مناطق روستایی کشور فرانسه و در اواخر قرن بیستم میگذرد.
شخصیت اصلی رمان مردی به نام امانوئل کمت (Emanuel Comte) است؛ که قبلا مدیر مدرسه بوده و اکنون به کشاورزی و مزرعهداری روی آورده است.
امانوئل کمت همچنین یک قلعه قدیمی به نام مالویل در روستای مجاور دارد. کمت، مردی بسیار باانگیزه و قابل احترام بوده و به سیاست و رهبری علاقه نشان میدهد.
او و چند تن از دوستانش، به هنگام آغاز جنگی هستهای، در انبار قلعه بهسر میبرند و همین موضوع باعث میشود که آسیبی به آنها نرسد، اما همهچیز در اطراف آنها به خاکستر تبدیل میشود.
اعضای این گروه تصمیم میگیرند تا تحت رهبری امانوئل، به بازسازی پیرامون خود بپردازند و خیلی زود متوجه میشوند افراد و حیوانات دیگری نیز در مزارع و روستاهای مجاور توانستهاند از انفجار جان سالم به در ببرند.
با گذشت زمان و پیشروی داستان، سروکله نجاتیافتگان بیشتری پیدا شده و بعضی از آنها با خود، مرگ و ویرانی را برای این اجتماع نوظهور به ارمغان میآورند.
یکی از چالشهای اصلی این جامعه در حال گسترش، مقابله کردن با تهدید فزاینده یک حکومت دیکتاتوری است که توانسته با کمک شورشیانی غارتگر، روستای همجوار آنها را تصرف کند.
کتاب قلعه مالویل در 18 فصل نگاشته شده و در سال ۱۹۷۴ برنده دومین دوره جایزه یادبود جان کمپبل (John W. Campbell Memorial Award) شد.
جایزهای که هرسال ازسوی مرکز مطالعات آثار علمی تخیلی در دانشگاه کانزاس (Center for the Study of Science Fiction at the University of Kansas) به بهترین رُمان علمی تخیلی تعلق میگیرد.
ترجمه های فارسی کتاب قلعه مالویل
ناشرین مختلفی این کتاب را با ترجمه استاد محمد قاضی منتشر کرده اند
- کتاب قلعه ی مالویل انتشارات: نیلوفر قطع :رقعی
- کتاب قلعه ی مالویل انتشارات: امیرکبیر قطع : شومیز
- کتاب قلعه ی مالویل انتشارات: علمی و فرهنگی قطع : شومیز
معرفی روبر مرل نویسنده کتاب قلعه مالویل
روبر مرل (Robert Merle) نویسنده فرانسوی در شهر Tébessa الجزایر به دنیا آمد .
پدرش در جنگ جهانی اول در تنگه داردانل کشته شد و خودش هم وقتی جنگ جهانی دوم آغاز شد، به استخدام ارتش فرانسه درآمد.
او اما در سال ۱۹۴۰ در تخلیه دانکرک در ساحل زویدکوت توسط آلمانیها به اسارت درآمد؛ اما بعد که آزاد شد به نوشتن روی آورد، در دانشگاه ادبیات خواند و دکتری هم گرفت تا سرانجام در ۲۸ مارس ۲۰۰۴ در منزل شخصیاش در شهر Montfort-l’Amaury در فرانسه بر اثر حمله قلبی درگذشت، وقتی ۹۶ سال داشت.
کتاب های روبر مرل
- تعطیلات در زوید کوت ترجمه: ابوالحسن نجفی با عنوان شنبه و یکشنبه کنار دریا (۱۳۴۶)
- مرگ کسب و کار من است Death Is My Trade ، ترجمه: احمد شاملو
- کتاب حیوان اندیشمند An animal endowed with reason ترجمه پرویز شهدی
- روز برای ما بر نمی آید
- شخصیت انسان
- پشت شیشه
- مردان حفاظت شده (۱۹۷۴، نسخه انگلیسی: عامل مردانگی)
- مجموعه کتابهای ثروت فرانسه
- مونکادا، اولین نبرد فبدل کاسترو
- قلعه مالویل ، ترجمه: محمد قاضی (۱۳۵۶)
- رمان مادراپور ، مترجم مهدی سمسار (۱۳۵۹)
- جزیره ترجمه: فرهاد غبرایی
قلعه مالویل Malevil که آنرا محمد قاضی، پنجسال پس از انتشار در فرانسه، در سال ۱۳۵۶ و در مجموعه انتشارات فرانکلین به چاپ رساند و در این سالها، بارها ازسوی انتشارات نیلوفر و موسسه انتشارات امیرکبیر بازچاپ شده است
حالا، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، پس از آن طبعِ نخستین را، در هزارنسخه، با ۵۶۵ صفحه در جامهای تازه و در مجموعه «ادبیات کلاسیک جهانِ» خود منتشر کرده است.
در سال ۱۹۸۱، فیلمی هم براساسِ کتاب قلعه مالویل، به همین نام، توسط کریستین دو شالون (Christian de Chalonge) ساخته شد که نقش نخست (امانوئل کمت) را میشل سرو (Michel Serrault)، بازیگر فقید فرانسوی ایفا میکرد و ۱۲۰ دقیقه مدت داشت.
مختصری در باره ترجمه کتاب قلعه مالویل توسط آقای محمد قاضی
استاد محمد امامی قاضی که بعدها به محمد قاضی شهرت یافت در مرداد سال ۱۲۹۲ در مهاباد به دنیا آمد؛ وی آموختن زبان فرانسه را در زادگاه اش مهاباد و نزد شخصی بهنام «گیوم مکریانی»، از کردهای عراق آغاز کرد.
قاضی در سال ۱۳۰۸ به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت و در سال ۱۳۱۸ دورهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهٔ قضائی به پایان برد؛ او در طول این دوران همیشه جز بهترین شاگردان زبان فرانسه بود.
قاضی در مهر ۱۳۲۰ به استخدام وزارت دارایی درآمد و از ابتدای دههٔ ۱۳۲۰ با ترجمهٔ اثری کوچک از ویکتور هوگو به نام «کلود ولگرد»، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت.
در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یکسال و نیم وقت برای ترجمهٔ «جزیره پنگوئنها» اثر آناتول فرانس، بهزحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند اما سه سال بعد که این اثر انتشار یافت، به دلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس از ردیف نویسندگان بیبازار که کتابشان را در انبار کتابفروشان در ایران خاک میخورد بیرون آمد.
در سال ۱۳۳۳ کتاب «شازده کوچولو» نوشتهٔ «سنت اگزوپری» را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد، محمد قاضی با ترجمهٔ دورهٔ کامل «دن کیشوت» اثر «سروانتس» در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزهٔ بهترین ترجمهٔ سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
ترجمه های فارسی کتاب دن کیشوت
- غیر از ترجمه محمد قاضی، ترجمه های دیگری از دن کیشوت توسط ناشرین مختلفی منتشر شده است
- کتاب دن کیشوت مترجم : ذبیح الله منصوری انتشارات: تاو قطع :وزیری جلد :زرکوب
- کتاب دن کیشوت مترجم :عزت بصیری انتشارات: دبیر قطع :رقعی جلد :زرکوب
- کتاب دن کیشوت (دو جلدی) مترجم :شهلا انتظاریان انتشارات: قدیانی قطع :رقعی جلد شومیز
- کتاب دن کیشوت مترجم :سلمان ثابت نشر یوبان قطع :رقعی جلد شومیز
- کتاب دن کیشوت مترجم :شهاب الدین عباسی انتشارات:نخستین قطع :رقعی جلد زرکوب
محمد قاضی پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت که حاصل این دوره ترجمهٔ کتابهای «باخانمان» از «هکتور مالو»، «ماجراجوی جوان» از «ژاک ژروند» و «زوربای یونانی» از «نیکوس کازانتزاکیس» است.
کتاب صوتی زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس
اما مرورِ چگونگی انتشار قلعه مالویل از زبان آقای قاضی مترجم کتاب و از خلال کتاب خاطراتش، جالب است:
«… پس از بازگشت به ایران و پس از چند روز استراحت به مرکز انتشارات فرانکلین رفتم تا سراغی از کتابم بگیرم و ببینم آیا به مرحله چاپ رسیده است یا هنوز در صف نوبت قرار دارد.
در بنگاه فرانکلین نیز دوستان و آشنایانی داشتم که برای آن مؤسسه کار میکردند و نسبت به شخص من هم بیلطف نبودند.
یکی از ایشان همان دوست بسیار دانشمند و مترجم ورزیده و کمنظیر یعنی جناب آقای ابوالحسن نجفی بود…
کتاب قلعه مالویل را خودِ او به من داده و به ترجمه آن تشویقم کرده بود، و بههمینجهت من ترجمه کتاب را به خودِ او اهدا کردهام.»
وقتی سراغ کتاب را میگیرد، به او میگویند کتاب در ویراستاری است.
قاضی هم ناراحت میشود که چرا باید ترجمهاش ویراستاری شود و تهدید هم میکند اگر «ویراستار شما را نشناسم و به صلاحیتش اعتقاد نداشته باشم»، کتاب را پس گرفته و به جای دیگر خواهد برد. اما وقتی میشنود، ویراستار، آقای دکتر ابوالحسن نجفی است،
«من از همین یک جواب خلع سلاح شدم و یقین کردم که نهتنها چنین ویراستاری از هرجهت صالح است، بلکه بهراستی بیمیل هم نبودم که کتابم پیش از چاپ بهنظر او برسد و اگر ایراد یا اشتباهی در کارم باشد من به راهنمایی او به اصلاح آن بپردازم تا کتاب بیعیب و پیراسته از غلط به چاپ برسد.»
او به اتاق نجفی میرود و پس از گپوگفتی دوستانه، سراغ کتاب را میگیرد که «شنیدهام که جنابعالی امر ویراستاری ترجمه مرا برعهده گرفتهاید» و از او میپرسد که چه ایرادهایی در آن یافته است که البته پاسخ نجفی، او را سخت مشعوف میکند:
«شغل من در این مؤسسه ویراستاری ترجمههایی است که برای چاپ به ما عرضه میشود. کار من در تمام وقت اداری همین است و هرروز قسمتهای از ترجمههای عرضهشده را میخوانم و به حکواصلاح آنها میپردازم؛ و وقتی بهراستی خسته میشوم و میخواهم نفسی تازه کنم، یا بهاصطلاح خستگی در کنم و لذتی ببرم به خواندن ترجمه شما میپردازم.
الحق که بسیار خوب کار کردهاید و من با خواندن ترجمهات نهتنها لذت میبرم، بلکه در بعضی موارد که بهراستی شیرین کاشتهاید یادداشتهایی هم برمیدارم تا بعدها از آن استفاده دیگری بکنم. بههرحال، دست مریزاد که انصافا زبان روبر مرل را یافته و حق مطلب را چنانکه باید ادا کردهاید.»
چندی بعد، کتاب در ۶۹۳ صفحه بهچاپ رسید و پس از انتشار چنان استقبالی از آن شد که نسخههای آن در اندک مدت نایاب گردید؛ بهویژه که سههزار نسخه نیز بیشتر از آن چاپ نشده بود.