کتاب صوتی مجمع الجزایر گولاگ نوشته سولژنیتسین
کتاب صوتی مجمع الجزایر گولاگ رمان تاریخی و پژوهشی است که توسط نویسنده مشهور روسی و برنده جایزه نوبل ، الکساندر سولژنیتسین دربارهٔ اوضاع مردم ، نویسندگان و هنرمندان منتقد و روایت دستگیری و زندان آنان در دوره دیکتاتوری حاکمان اتحاد جماهیر شوری درسالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۵۶ است .
سولژنیتسین بعنوان یک منتقد سیاسی خود سال ها در اردوگاه ها و زندان ها شوروی زندانی بوده است با جمع آوری اسناد و مدارک و گفتگو با قربانیان به جا مانده از دوران تلخ دیکتاتوری شوروی مجموعه ای پژوهشی ،تاریخی و هنری پدید پدید آورده است .
این کتاب توسط آقای عبدالله توکل به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات سروش منتشر شده است.
پیشگفتار کتاب صوتی مجمع الجزایر گولاگ را بشنوید
مجمع الجزایر گولاگ کجاست ؟
در وزارت کشور حکومت اتحاد جماهیر شوروی نهادی به نام اداره کل اردوگاههای کار و اصلاح که سرواژه آن به زبان روسی Gladney Upravlyeniye ispravityel’no-trudovih Lagyeryey i Koloniy واژه گولاگ Gulag را تشکیل میداد.
این نهاد تمام اردوگاههای کار اجباری در نواحی دور افتاده اتحاد جماهیر شوروی از قبیل سرزمین سردسیر و یخبندان سیبری و استپهای قزاقستان، بیابانهای ترکمنستان را در زمان حکومت ژوزف استالین اداره میکرد.
محکومین سیاسی که حدود یک دهم شهروندان شوروی شامل محکومین عادی و سیاسیون دراردوگاههای کار اجباری به سر بردند.
در زمان استالین سه چهارم افسران و تمام پیشکسوتان کمونیست و یاران لنین بجز خود استالین محاکمه و به جرم خیانت اعدام شدند یا با یک درجه تخفیف محکوم به کار اجباری در گولاگ شدند.
در ضمن تمام افراد خانواده محکومین به جرم خیانت زندانی میشدند، و این حکم حتی کودکان و سالخوردگان را نیز شامل میشد.
بسیاری از زندانیان از سرما، گرسنگی و خستگی جان باختند.
کتاب مجمعالجزایر گولاگ
کتاب مجمعالجزایر گولاگ The Gulag Archipelago ، اثر معروف الکساندر سولژنیتسین– نویسندهی برندهی جایزه نوبل ادبیات – رسما کتاب درسی مدرسههای روسیه شد.
قبلا داستان کوتاه خانهی ماتریونا و داستان معروف یک روز در زندگی ایوان دنیسوویچ در مدرسههای روسیه مطالعه میشد.
نویسنده که هشت سال از عمرش را در اردوگاه کار اجباری گولاگ در اتحاد جماهیر شوروی سابق گذراند، در این کتاب از شرایط نهفته در نظام زندانهای شوروی که میلیونها نفر را اسیر خود کرده بود، پرده برداشت.
اثر غیرداستانی مجمعالجزایر گولاگ که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، از خشونت شوروی زمان استالین پرده برداشت و موجب شگفتی میلیونها نفر شد که در نتیجهی آن، بسیاری از متفکران چپگرا، بویژه در اروپا، از حمایت اتحاد جماهیر شوروی دست برداشتند.
شاید جالب باشد که بدانید سولژنیتسین ، برنده جایزه صلح نوبل ادبیات، را بسیاری “خائن” خطاب می کنند و بسیاری هم او را “پیامبر” می نامند .
او در آثار ادبیاش با بهرهگیری از تجربههای زندانها و بازداشتگاه های مخوف شوروی زمان استالینی توانست تاریخ سیاسی قرن بیستم کشورش، به ویژه سازوکار سرکوب کاملا سیستماتیک و سازمان یافته را روایت کند.
با این حال، هرچند که اکنون دیگر ممنوعیتی برای انتشار آثار این نویسنده وجود ندارد، اما او همچنان در زادگاهش کاملا ناشناخته است.
الکساندر سولژنیتسین و مجمع الجزایر گولاگ: راه طولانی تا تبعید
الکساندر سولژنیتسین Aleksandr Solzhenitsyn در سال ۱۹۱۸ در شهر کیسلوفودسک واقع در قفقاز شمالی و در یک خانواده متوسط به دنیا آمد.
پدرش که داوطلبانه به جبهههای جنگ جهانی اول رفته بود، در همان سال ۱۹۱۸، یعنی چند ماه پیش از آنکه فرزندش، الکساندر، به دنیا بیاید، در بازگشت از جبهه در یک تصادف شدیدا زخمی شد و درگذشت.
الکساندر تا سن ۶ سالگی پیش خانواده مادری بزرگ شد چراکه مادرش در شهر روستوف به عنوان منشی مشغول به کار بود.
او با این که از همان نوجوانی عاشق ادبیات بود، اما در دانشگاه روستوف در رشته ریاضیات و فیزیک به ادامه تحصیل مشغول شد و در این رشته فارغ التحصیل شد.
اما او به صورت مکاتبهای در زمینه ادبیات و فلسفه آموزش دید و در کلاسهای انگلیسی و زبان لاتین نیز ادامه تحصیل داد. در همین دوران بود که تحت تأثیر فضای کمونیستی حاکم، او هم طرفدار این ایدئولوژی شد.
در سال ۱۹۳۶ با خانم ناتالیا ریچتوفسکا آشنا شد و چند سال بعد با او ازدواج کرد و پس از پایان تحصیلات به مسکو رفت تا امتحانات پایانی رشته ادبیات را نیز بگذراند.
دقیقا در همین روزها بود که آلمان به شوروی اعلان جنگ کرد. با شروع جنگ، آلکساندر هم به ارتش سرخ پیوست و یک سال بعد، با درخواست خودش، به یک مدرسه نظامی رفت. او در ارتش هم گل کاشت و نشان ستاره سرخ گرفت.
اما چند ماه بعد، در فوریه ۱۹۴۵، به دنبال انتقادهایی که در نامهنگاریهای شخصیاش علیه سیاست و صلاحیت نظامی استالین مطرح کرده بود، از طرف بخش ضدجاسوسی ارتش سرخ بازداشت شد.چرا که او در یکی از این نامههایش نوشته بود:
استالینی که خود را دوست تمام سربازان می خواند با پاکسازیهایی که انجام داده، تیشه به ریشه ارتش و شوری سوسیالیستی زده است.
علاوه بر الکساندر سولژنیتسین ، متاسفانه دوستش هم بازداشت شد و هر دو به تشکیل یک سازمان “ضدانقلابی” متهم شدند.
با همین اتهام الکساندر در تابستان ۱۹۴۵ به هشت سال زندان در اردوگاه کار اجباری (گولاگ) محکوم شد.
در ۱۹۵۲،همسر سولژنیتسین که از سوی دولت؛ همسر “دشمن مردم” خوانده میشد، برای اینکه بتواند شغلی پیدا کند از او طلاق گرفت.
در فوریه ۱۹۵۳، دقیقا چند هفته پیش از مرگ استالین، سولژنیتسین از اردوگاه خارج شد، اما برای گذراندن “تبعید ابد” به قزاقستان فرستاده شد. در آنجا بود که بیماری سرطان که در اردوگاه به آن مبتلا شده بود، درمان شد.
کتاب بخش سرطان حاصل این دوران است. اما پس از تجدیدنظر در مجازاتش، در ۱۹۵۶، در شهر ریازان در نزدیکی مسکو ساکن شد و به تدریس درس فیزیک پرداخت.
او سپس با همسر سابقش دوباره ازدواج کرد، اما زندگی مشترک آنان مجدد دوام زیادی نیاورد و به طلاق منتهی شد اما این بار نه به دلایل سیاسی، بلکه به دلایل شخصی از یکدیگر جدا شدند.
الکساندر با ناتالیا دمیتریونا که او هم ریاضیات خوانده بود، ازدواج کرد. او غیر از دیمیتری، پسری که از ازدواج اولش داشت و از ازدواج دومش نیز دارای سه فرزند شد.
الکساندر سولژنیتسین تا چهل و چهارسالگی به عنوان نویسنده شناخته شده نبود.
یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
در سال ۱۹۶۲ بود که به لطف انتشار داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ در “نووی میر”، نشریه اتحادیه نویسندگان شوروی، هم در داخل و هم در جهان شهرت بسیار زیادی یافت.
این رمان شرایط زندگی در یک اردوگاه کار اجباری در دهه ۱۹۵۰ را به شرح می دهد.
انتشار این داستان بود که موجب دعوت او به کاخ کرملین شد و با نیکیتا خروشچف Nikita Khrushchev ، رهبر آن زمان شوروی سابق که چاپ “یک روز ایوان دنیسوویچ” با اجازه شخصی او میسر شده بود دیدار و گفتگو کرد.
متاسفانه فقط دو سال بعد بود که لئونید برژنف Leonid Brezhnev به قدرت رسید و محدودیتهای شدیدی برای کارهایش وضع شد
الکساندر سولژنیتسین در اواخر دهه ۱۹۶۰، در یک نامه به پنجمین کنگره نویسندگان شوروی خواستار “حذف کامل سانسور – چه سانسور آشکار و چه سانسور پنهانی – تولیدات هنری” شد.
او همچنین خطاب به همکارانش نوشت: “آیا شما فقط مردگان را دوست دارید.”
رمان درخت بلوط و گوساله
او در همین دهه رمان ” درخت بلوط و گوساله” که شرح مبارزهاش با حکومت شوروی را به تصویر می کشید را منتشر کرد.
نویسندگان دیگری هم بودند که در آن زمان به سهم خود “ادبیات ضدشوروی” را پایهگذاری کردند که تا فروپاشی این حکومت ادامه داشت.
مثل وارلام شالاموف Varlam Tikhonovich Shalamov که کتاب “قصههای کلیما” را نوشت اما آثارش به اندازه سولژنیتسین با استقبال جهانی و گسترده ای روبرو نشد.
چرخ سرخ و جایزه نوبل ادبیات 1970
همچنین در همین دوره بود که رمانهای “اولین دایره” و “بخش سرطان” و همچنین اولین بخش از شاهکار تاریخی سولژنیتسین به نام “چرخ سرخ” در غرب منتشر شد و جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۷۰ برای او به همراه آورد.
او از ترس از دست دادن ملیت خود و ممنوعیت بازگشت به کشور، نتوانست به استکهلم برود تا جایزهاش را دریافت کند.
از این زمان دقیقا زندگی آلکساندر سولژنیتسین بیش از پیش تحت نظر سرویسهای اطلاعاتی شوروی قرار گرفت.
به همین دلیل او بخشی از مدارک خود را در خانه یکی از دوستانش گذاشت و در ۱۹۶۹، زمانی که از آزار و اذیت حکومت به ستوه آمد، در خانه یکی از دوستانش ساکن شد.
با این همه، فشار بر این نویسنده جان سخت و البته صد درصد معترض به شدت ادامه یافت.
در سال ۱۹۷۱ از یک حمله جان سالم به در برد.
مجمع الجزایر گولاگ سال 1973
در سال ۱۹۷۳، نسخه دستنویس کتاب “مجمع الجزایر گولاگ” به صورت کاملا معجزهآسایی از روسیه خارج و بلافاصله در پاریس به زبان روسی چاپ شد.
او در این کتاب، ماهیت نظام توتالیتر شوروی سابق را کاملا به تفضیل شرح می دهد.
آلکساندر سولژنیتسین کتاب را در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۷ روی کاغذهای کوچکی نوشته و در باغ خانههای دوستانش پنهان کرده بود و همزمان یک کپی از آن را از طریق یکی از دوستانش به غرب فرستاده بود.
همچنین او قصد داشت کتاب “مجمع الجزایر گولاگ” پس از مرگش به عنوان نوعی “وصیتنامه” منتشر شود، اما پس از آنکه یکی از دوستان بسیار صمیمیش بصورت کاملا مرموزی خودکشی کرد، او نیز تصمیمش عوض شد.
این دوست سولژنیتسین محل اختفای یکی از نسخههای این کتاب را به سازمان اطلاعات شوروی (KGB) لو داده بود.
آثار زیادی در مورد زندان و اردوگاه های محتلف در سراسر جهان وجود دارد اما مجمع الجزایر گولاگ مثل هیچکدام از آنها و دیگر کتابهایی که پیش از آن درباره اردوگاههای کار اجباری در شوروی نوشته شده نبوده و نیست.
این کتاب اساسا اعتراف نامه است . اعتراف نامه ای کاملا تکان دهنده و اوج توحش یک نسل و یک تفکر را به تصویر می کشد حزب کمونیست.
این اعتراف نامه بسیار دقیقتر و جزئی نگرانه شرایط اردوگاههای ان زمان شوری سابق را به تصویر می کشد من بیشتر اوقات فکر می کردم مانند آلکساندر سولژنیتسین داخل گولاگ هستم.
حتی در این کتاب به احکام و قوانینی را که “سیاست زندان” در حکومت شوروی سابق را تشکیل میداده است را به صورت کامل و دقیق ذکر نموده است.
متاسفانه انتشار این کتاب در فرانسه با محکومیت آن از سوی حزب کمونیست مواجه و نویسندهاش طرفدار “نئونازیها” خوانده شد. اما در آلمان هاینریش بل، ، زمینه اسکان آلکساندر سولژنیتسین در شهر زوریخ سوئیس را فراهم کرد تا اینکه در نهایت آلکساندر به آمریکا مهاجرت کرد.
در همین زمان نویسنده روس گفتگو های متعددی با رسانهها انجام داد و در جاهای مختلف مثل دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۷۸ سخنرانی مکرد.
او که در کودکی آموزش ارتدوکس دیده بود، با این که به غرب پناه آورده بود، اما به “ماتریالیسم غربی” بدگمان بود و در یک سخنرانی در سال ۱۹۷۵ در سنای آمریکا، از وجه مصرفی جامعه غرب انتقاد کرد.
سولژنیتسین در آمریکا در شهر کاوندیش در ایالت ورمانت ساکن شد و آنجا بود که بیشتر وقت خود را صرف نوشتن ادامه رمان تاریخی چند جلدی چرخ سرخ درباره انقلاب روسیه کرد؛
پادکست خلاصه کتاب مجمع الجزایر گولاگ تهیه شده توسط بی پلاس را بشنوید
پایان داستان و بازگشت سولژنیتسین به زادگاهش
به دنبال اصلاحات گسترده رهبر شوروی سابق اقای گورباچف، ملیت آلکساندر سولژنیتسین هم به او بازگردانده شد و مجمع الجزایر گولاگ در وطن نویسنده به چاپ رسید.
او چندی پس از فروپاشی شوروی، به وطن بازگشت و با قطار به مدت یک ماه کشورش را کاملا گشت. از آن پس، در روسیه ساکن شد و در سال ۲۰۰۸ در شهر مسکو درگذشت.
پس از مرگ این نویسنده، برخی از آثار او از جمله یادداشتهای روزانهاش درباره نگارش رمان چرخ سرخ که دههها به طول انجامید، منتشر شد.
او در این یادداشتها، علاوه بر مسائل سیاسی و ادبیای که مطرح میکند، نظر خود درباره نوشتن رمان را نیز شرح میدهد. سولژنیتسین درباره “چرخ سرخ” گفته بود:
“اگر قبل از ‘چرخ سرخ’ به شوروی بازگردم در واقع مثل آدمی لال خواهم بود. هیچکس نخواهد فهمید که حرفم چه بوده است.”
مراسم خاکسپاری سولژنیتسین در روسیه، با ادای احترام از سوی مقامات به ویژه ولادیمیر پوتین همراه بود، اما یک دهه پس از مرگ این نویسنده، او تا حدودی در کشورش به فراموشی سپرده شده است.
با گذشت بیش از ربع قرن از فروپاشی شوروی، نسل جوان امروز روسیه نه چیز زیادی از آن دوران میداند و نه علاقه چندانی به خواندن آثار نویسندگانی چون الکساندر سولژنیتسین نشان میدهد.
آن اشتیاقی که برای خواندن مخفیانه آثار این نویسنده معترض وجود داشت به نظر میرسد دیگر از بین رفته است. این درحالی است که حتی گاهی در روسیه امروز، زمزمههایی مبنی بر نفی سرکوبهای استالین به گوش میرسد.
در یک نظرسنجی که سال گذشته در روسیه درباره چهرههای ماندگار قرن بیستم این کشور انجام شد، سولژنیتسین در جایگاه پنجم قرار گرفت، یعنی پائینتر از ولادیمیر ویسوتسکی، خواننده و بازیگر، یوری گاگارین فضانورد، مارشال گئورگی ژوکوف، از فرماندهان دوران جنگ جهانی دوم و حتی شخص استالین.
با این حال، به مناسبت دهمین سالمرگ و صدمین سال تولد سولژنیتسین چندین مراسم در بزرگداشت او در روسیه برگزار شده، از جمله پردهبرداری از مجسمه او در خیابانی به نامش در مسکو.
همچنین یکی از پسران این نویسنده، که تنها باقیمانده خانواده سولژنیتسین در خارج از روسیه است، اپرایی را بر اساس رمان “یک روز ایوان دنیسوویچ” نوشته پدرش به روی صحنه معروفترین سالن تئاتر مسکو برده است.
بزرگداشت سولژنیتسین در روسیه در حالی است که برخی از بازگشت دوران “سرکوب استالینی” به این کشور بسیار سخن میگویند.
به عنوان نمونه، در سال ۲۰۱۵ اولگ سنتسوف، کارگردان اوکراینی از سوی دستگاه قضائی روسیه به اتهام “تروریسم” به بیست سال زندان محکوم شد.
کیریل سربرنیکوف، کارگردان تئاتر نیز بیش از یک سال است که در حبس خانگی است.
همچنین یک خواننده رپ روسیه که در شعرهایش از حکومت انتقاد میکرد مسموم شد و از فعالیت یک گروه موسیقی الکترونیک نیز جلوگیری شده است.
مختصری در باره کتاب چرخ سرخ از سولژنیتسین
بلاخره کتاب دیگری از سولژنیتسین با عنوان چرخ سرخ چاپ شد این یک رمان چندجلدی درباره انقلاب روسیه است که بنابر گفته فرزندش “مأموریت عمر” او بوده است.
استفان سولژنیتسین اعلام کرده است که ترجمه انگلیسی به قلب انقلاب روسیه و سلطنت هزارساله آن پرداخته است.
الکساندر سولژنیتسین که به افشاگر رژیم استبدادی استالین شهرت دارد، در دهه ۱۹۳۰ تصمیم به نگارش چرخ قرمز گرفت اما تا سال ۱۹۶۹ نگارش این کتاب را شروع نکرد.
بخشهای اول و دوم این کتاب پیشتر به انگلیسی ترجمه شده، اما مجموعه کامل شش جلد این رمان تاریخی اولینبار است که در دسترس خوانندگان انگلیسی قرار میگیرد.
نشر دانشگاه نتردام انتشار این کتاب را بر عهده گرفته و ماه نوامبر را به عنوان تاریخ به چاپ رسیدن آن اعلام کرده است.
انتشار این کتاب با کمک یک خیر ناشناس به موسسه «سولژنیتسین» در واشنگتن امکانپذیر شده است.
مجموعه رمان چرخ سرخ داستان بیش از ۱۰۰ شخصیت را طی دوران فروپاشی امپراتوری روسیه روایت میکند. هر یک از بخشهای این کتاب به سه بخش صبح، عصر و شب تقسیم میشود و گاهی داستان ساعت به ساعت و حتی دقیقه به دقیقه روایت میشود.
از این مجموعه رمان بارها به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان نام برده شده و همتراز با آثاری چون «آنا کارنینا»، «دکتر ژیواگو» و «شیاطین» به حساب آمده است.
او در کتابهایش هراس و رنجهایی را که در اردوگاههای کار شوروی سابق تجربه کرده بود، روایت میکرد. «یک روز در زندگی ایوان دنیسوویچ» و مجمعالجزایر گولاگ از جمله کتابهای مشهور این نویسنده هستند.
او یک سال پیش از مرگش، بالاترین نشان ملی کشورش را در مراسمی از دستان «ولادیمیر پوتین»، رییسجمهور وقت روسیه دریافت کرد.
پس از درگذشت الکساندر سولژنیتسین، خیابانی در مرکز شهر مسکو و یک خیابان در شهر رم ایتالیا به نام او نامگذاری شد.
همچنین جایزه سولژنیتسین که یکی از مهمترین جایزههای ادبی کشور روسیه بهشمار میرود، برای اولینبار در سال ۱۹۹۷ میلادی به بزرگداشت نام این نویسنده روستبار و برنده جایزه نوبل برگزار شد.
آثار الکساندر سولژنیتسین در ایران
آشنایی خوانندگان فارسیزبان آثار الکساندر سولژنیتسین در ایران، به انتشار ترجمههای مترجمانی چون عبدالله توکل از آثار این نویسنده بازمیگردد.
علاوه بر این مترجم که مجمع الجزایر گولاگ را به فارسی ترجمه کرد، رمان مهم یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ نیز در نیمه اول دهه شصت خورشیدی با ترجمه رضا فرخفال به چاپ رسید.
همچنین مترجمانی مثل اسدالله علیزاده، روشن وزیری و مینو مشیری نیز به سراغ این نویسنده رفتهاند، اما هنوز برخی از آثار مهم این نویسنده مثل چرخ سرخ به فارسی ترجمه نشده است.
با وجود ترجمههای متعدد از آثار سولژنیتسین در ایران، این آثار نتوانست محبوبیت کتابهای دیگر نویسندگان منتقد حکومتهای توتالیتر مثل میلان کوندرا و ماریو بارگاس یوسا را کسب کند.