معرفی کتاب های جیمزجویس
زندگی و آثار ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ
زندگی و آثار ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ: ﺑﻌﺪ از ﻧﻴﻢ ﻗﺮن ﺟﺮ و ﺑﺤﺚ ﻛﻪ ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ را ﮔﺎه ﻫﺮزه دﻫﺎن ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ و ﮔﺎه ﻣﻐﻠﻖ ﮔﻮ ، وي اﻛﻨﻮن یکی از ﻏﻮﻟﻬﺎی ادﺑﻴـﺎت ﻋﺼﺮ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲرود
ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺎر وي شاید اﻧﺪك ﺑﻮد :دو دﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮ ، ﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪ ، ﭘﺎﻧﺰده داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه ، ﺳﻪ رﻣﺎن ، ﭼﻨـﺪ ﻧﻘﺪ .
وﻟﻲ دﺳﺘﺎورد وي ﺑﻲﻣﺎﻧﻨﺪ اﺳﺖ و از ﻧﻈﺮ ﺗﺄﺛﻴﺮ در ﺗﻜﺎﻣﻞ داﺳﺘﺎنﻧﻮﻳﺴﻲ اﻣﺮوز، ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻲﻫﻤﺘﺎ.
زندگی و آثار ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ- معرفی
ﺟﻴﻤﺰ آﮔﻮﺳﺘﻴﻦ آﻟﻮی ﺳﻴﻮس ﺟﻮﻳﺲ James Augustine Aloysius Joyce در ﺳﺎل ١٨٨٢ در اﻳﺮﻟﻨﺪ ، در ﺧﺎﻧﻮاده اﺷﺮاﻓﻲ رو ﺑﻪ زواﻟﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﮔﺸﻮد.
در ﺳـﺎل ﺗﻮﻟﺪ او، اروﭘﺎ در وﺿﻌﻴﺖ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻄﻠﻮﺑﻲ ﻧﺒﻮد و ﺟﻮﻳﺲ در ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﭘﺮﺟﻤﻌﻴـﺖ دوازده ﻧﻔـﺮي ﺧـﻮد ﮔﺬاﺷﺖ.
ﭘﺪر ﺟﻮﻳﺲ ﻛﺎرﻫﺎي زﻳﺎدي را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮد وﻟﻲ ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻣﺄﻣﻮر ﻣﺎﻟﻴﺎت ﺷﺪ .
در مدرسه و دانشگاه، دانشآموزی با استعداد بود.در اوایل دههٔ سوم زندگی به اروپای قارهای مهاجرت کرد و در شهرهای تریسته، پاریس و زوریخ اقامت گزید.
گرچه بخش بزرگی از زندگی او در بزرگسالی، بیرون از ایرلند گذشت، جهانِ پنداری او معطوف به دوبلین و ایرلند است و شخصیتهای کتابهایش از اعضای خانواده، دوستان و دشمنان او در زمان اقامتش در دوبلین الهام گرفته شده بود
دو ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺰرگ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣـﺆﺛﺮ در اﻧﺪﻳـﺸﻪ او ﻣﺬﻫﺐ ﻛﺎﺗﻮﻟﻴﻚ ﻣﺎدرش و ﻣﻴﻬﻦﭘﺮﺳﺘﻲ ﭘﺪرش ﺑﻮد.
در ﺳﺎل ١٩١٢ ﺑﺮاي ﻫﻤﻴﺸﻪ از اﻳﺮﻟﻨﺪ رﻓﺖ ، وﻟﻲ ﻫﺮﮔﺰ از ﭼﻴﺰي ﺑﻪ ﺟـﺰ اﻳﺮﻟﻨﺪ ﻧﻨﻮﺷﺖ.از ﻣﺬﻫﺒﺶ ﺑﺮﮔﺸﺖ ، اﻣﺎ وﻗﺘﻲ از او ﻣﻲﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ، آﻳﺎ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻲ ﺑﺮاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ، ﭘﺎﺳـﺦ ﻣـﻲداد:
”اﻳﻤـﺎﻧﻢ را از دﺳﺖ داده ام ، ﻋﻘﻠﻢ را ﻛﻪ از دﺳﺖ ﻧﺪاده ام.”
زندگی و آثار ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ- کتاب ها و آثار
- پرترهای از مرد هنرمند در جوانیاولیس
- رستاخیز فینیگان یا بیداری فینیگانها
- نمایشنامه تبعیدیها
ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ داﺳـﺘﺎن دوبلینی ها
ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ داﺳـﺘﺎن دوبلینی ها ﺑـﻪ ﺷـﻴﻮه ﻧﺎﺗﻮراﻟﻴﺴﻢ در سال ١٩١٤ منتشر شد.
ﺟﻮﻳﺲ وﻗﺖ ﻧﻮﺷﺘﻦ دوبلینی ها ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮔﻔﺖ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﺮاي ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻧﺶ وﺟﺪان ﺧﻠﻖ ﻛﻨﺪ و ﻫﻨﮕـﺎم ﺧﻮاﻧﺪن دوبلینی ها ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻴﺮاه ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺘﻪ.
داﺳﺘﺎن ﻫﺎ ﻫﻤﻪ در ﻣﻮرد زﻧﺪﮔﻲ اﻫﺎﻟﻲ دوﺑﻠﻴﻦ اﺳﺖ.ﻣﺮدﻣﻲ ﻛﻪ دﭼﺎر ﺗﻌﺼﺐ و ﺧﺸﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و از آن ﺟﺎ ﻛﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎي روﺣـﻲ ﺷـﺎن ﭘﺎﺳـﺦ دﻫـﺪ، ﺗﺒـﺪﻳﻞ ﺑـﻪ آدمﻫﺎﻳﻲ ﻣﻨﺰوي، ﺳﺮﺧﻮرده و اﻏﻠﺐ دﻏﻞﺑﺎز ﺷﺪه اﻧﺪ.
ﭼﻬﺮه ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ در جوانی (١٩١٦) روﻳﺪادﻧﮕﺎري آﻏﺎزﻫﺎي زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺘﻴﻮن دداﻟﻮس اﺳﺖ.ﺗﺼﻮﻳﺮﭘﺮدازﻳﺶ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ و اﻣﭙﺮﺳﻴﻮﻧﻴﺴﺘﻲ اﺳﺖ.
ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻮﺟﻪ ، اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ و اﻳﻬﺎم زﺑﺎن آن ﺑﺎ بالا رﻓﺘﻦ ﺳﻦ، اﺳﺘﻴﻮن در داﺳﺘﺎن اﺳﺖ.
رمان اوﻟﻴﺲ
ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ، رمان اوﻟﻴﺲ Ulysses را در ﺳﺎل ١٩٢٢ ﻧﻮﺷﺖ ، اﻳﻦ اﺛﺮ ، ﻳﻚ اﺛﺮ ﻋﻈﻴﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ و ﺷﺎﻫﻜﺎر ﻣﻜﺘﺐ ﻋﺮﻳﺎن ذﻫﻨﻲ اﺳﺖ ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ و ﻣﺆﺛﺮﺗﺮﻳﻦ داﺳﺘﺎن ﻗﺮن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
زﻣﺎن وﻗﻮع داﺳﺘﺎن روز ١٦ ژوﺋﻦ ١٩٠٤ و ﻣﺤﻞ آن ﺷﻬﺮ دوﺑﻠﻴﻦ ، ﭘﺎﻳﺘﺨﺖ اﻳﺮﻟﻨﺪ اﺳﺖ.
ﺗﻤﺎم ﺣﻮادث در رمان اولیس در طی ١٦ ﺳﺎﻋﺖ اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ.اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺑﺎ ﻣﻬﺎرت و دﻗﺖ ﺗﻤﺎم در ﻫﻤﺎن ﻗﺎﻟﺐ ادﻳﺴﻪ، اﺛﺮ ﻣﻌﺮوف ﻫﻮﻣﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
در اﻳﻦ ﻗﺎﻟﺐ ﺟﺪﻳـﺪ ﺳﺘﻴﻔﻦ دﻳﺪﻟﺲ “ﺗﻠﻤﺎك” در ﺟﺴﺖ وﺟﻮي ﭘﺪرش ﺟﻮك و ﭘﻮﻟﺪﺑﻠﻮم اوﻟﻴﺲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷـﺪ.در ﻃـﻮل روز آﻧﻬـﺎ دو ﺑـﺎر از ﻣـﺴﻴﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﮔﺬرﻧﺪ.
ﺑﺪون آﻧﻜﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ را ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ، ﺳﺘﻴﻔﻦ ﺑﺎﺑﺎك ﻣﻠﻴﮕﻦ ﻛﻪ داﻧـﺸﺠﻮي ﻃـﺐ اﺳـﺖ، در ﻳـﻚ ﻗﻠﻌـﻪ ﻗـﺪﻳﻤﻲ ﻧﺰدﻳﻚ ﺳﺎﺣﻞ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.وﺟﺪان او از رﻓﺘﺎري ﻛﻪ در واﭘﺴﻴﻦ دم ﺣﻴﺎت ﻣﺎدرش اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﻋﺬاب ﻣﻲ ﻛﺸﺪ.
ﭘـﺪرش آﻧﭽﻨﺎن ﻣﺸﺮوﺑﺨﻮار ﻋﺎﻃﻞ و باطلی اﺳﺖ ﻛﻪ اﺻﻼً ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻧﻤﻲ آﻳﺪ.در ﻣﺪرﺳﻪ آﻗﺎي دیزی او را ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
ﺑﻠﻮم، ﻛـﻪ اﺻﻼً ﻣﺠﺎرﺳﺘﺎﻧﻲ اﺳﺖ، ﺑﺮاي ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻲ وﻓﺎﻳﺶ ﻣﻮﻟﻲ ﺗﻮﻳﺪي ﺑﻠﻮم “ﭘﻨﻪ ﻟﻮپ” ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ ﻣـﻲ ﻛﻨـﺪ و ﺳـﭙﺲ ﺑـﻪ ﻛﺎرﻫـﺎي ﻣﺨﺘﻠﻔﺶ ازﺟﻤﻠﻪ اداي آﺧﺮﻳﻦ اﺣﺘﺮاﻣﺎت ﺑﻪ ﭘﺪي دﻳﮕﻨﻢ ﻣﻲ ﭘﺮدازد، در ﻣﺮاﺳﻢ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎزه او ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪش رودي ﻛﻪ ﻳـﺎزده روز ﭘﺲ از ﺗﻮﻟﺪش درﮔﺬﺷﺖ، ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
در ﻣﻴﺎن ﻣﻬﻴﺞ ﺗﺮﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎي داﺳﺘﺎن ﻳﻜﻲ دﻳﺪار ﺳﺘﻴﻔﻦ از ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻳﻌﻨﻲ جایی اﺳﺖ ﻛـﻪ در آن راﺑﻄـﻪ ﺑـﻴﻦ ﺷﻜﺴﭙﻴﺮ و ﭘﺪرش را ﺣﺪس ﻣﻲ زﻧﺪ و دﻳﮕﺮ اﻏﻮا ﺷﺪن ﺑﻠﻮم ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮﺗﻲ ﻣﻚ داول ﺟﻮان سیرس اﺳﺖ.
ﺑﻠـﻮم و ﺳـﺘﻴﻔﻦ ﻳﻜـﺪﻳﮕﺮ را در ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺧﺎﻧﻪ اي ﻣﻼﻗﺎت ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و در آﻧﺠﺎ از ﻛﺎﺑﻮس ﻫﺎ و رؤﻳﺎﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺷﺎن ﻣﻲ آﻳﺪ رﻧﺞ ﻣـﻲ ﺑﺮﻧـﺪ.
ﺳـﺘﻴﻔﻦ آﻧﭽﻨـﺎن ﻣﺪﻫﻮش ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﻠﻮم ﻛﻪ وﻗﺘﻲ ﺑﺮ روي او ﺧﻢ ﻣﻲ ﺷﻮد، ﻓﺮزﻧﺪش رودی را ﻣﻲ ﺑﻴﻨﺪ« ﺑﺎﻳﺪ از او ﻣﻮاﻇﺒـﺖ ﻛﻨـﺪ.
آﻧﻬـﺎ ﺑـﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻠﻮم ﻣﻲ روﻧﺪ، وﻟﻲ ﺳﺘﻴﻔﻦ ﺷﺐ را در آﻧﺠﺎ ﻧﻤﻲﻣﺎﻧﺪ.
داﺳﺘﺎن ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎي ﻣﺒﻬﻢ و درﻫﻢ و ﺑﺮﻫﻢ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻠﻮم، درﺣﺎﻟﻲ ﻛـﻪ ﺑﻌﺪ از ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺐ در رﺧﺘﺨﻮاب ﺧﻮد دراز ﻛﺸﻴﺪه اﺳﺖ، ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن ﻣﻲ رﺳﺪ.
اﻳﻦ اﺛﺮ ﻣﻬﻢ ادﺑﻴﺎن ﺟﻬﺎن ﺗﺎﻛﻨﻮن در اﻳﺮان اﺟﺎزه ﭼﺎپ ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮده اﺳﺖ. ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺎ اﻧﺪازهاي ﺑﺎ اﻫﻤﻴﺖ اﻳﻦ اﺛﺮ آﺷﻨﺎ ﺷـﻮﻳﺪ ، ﭘﺎراﮔﺮاف های زﻳﺮ را درﺑﺎره ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ ﺟﻮﻳﺲ در ﺳﺎﻟﮕﺮد ﻧﮕﺎرش اوﻟﻴﺲ ﺑﺨﻮاﻧﻴﺪ.
ﺑﻠﻮﻣﺰدی روزي ﺑﺮای ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ ﻫﻨﺮ ﺟﻮﻳﺲ
ﺟﺎﻟﺐ اﺳﺖ ﺑﺪاﻧﻴﺪ ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻫﺰاران ﻧﻔﺮ ﺻﺪﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮد روز ١٦ ژوﺋـﻦ را ﻛﻪ در آن ، اوﻟﻴﺲ، ﺟﺎوداﻧﻪ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻣﺰدی Bloomsday ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﺑﻴﺶ از ٨٠ رﺧﺪاد رﺳـﻤﻲ ﺑـﺮاي ﺑﺰرﮔﺪاﺷـﺖ ﺑﻠﻮﻣﺰدي، روزي ﺧﻴﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻟﺌﻮﭘﻮﻟﺪ ﺑﻠﻮم ﺳﻔﺮ ﺧﻮد را در ﻛﺘﺎب ” اوﻟﻴﺲ” آﻏﺎز ﻣﻲﻛﻨﺪ، اﺟﺮا ﺷﺪ. دراﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﻣﺮﻛﺰ ﺟﻴﻤﺰ ﺟـﻮﻳﺲ ﺑﺮاي ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﻠﻮﻣﺰدي ﻛﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮر رﻳﻴﺲ اﻳﻦ ﻣﺮﻛﺰ، ﻣﺮي ﻣﻚ اﻟﻴﺲ، ﺑﺮﮔﺰار ﺷﺪ ﺑﻴﺶ از ﻫﺰار ﺑﻠﻴﺖ ﻓﺮوﺧﺖ .
درﻫﻤﻴﻦ ﻣﺮﻛـﺰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎي ﺳﺮﮔﺮم ﻛﻨﻨﺪه زﻧﺪه اي ﻫﻢ اﺟﺮا ﺷﺪ، از ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اوﻟﻴﺲﺧﻮاﻧﻲﺗﻮﺳﻂ ﮔِﻲ ﺑﻴﺮن، ﻣﺠـﺮي ﺳـﺎﺑﻖ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳـﻮن، ﺟـﺮي اﺳﺘِﻤﺒﺮﻳﺞ، ﻧﻤﺎﻳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻮﻳﺲ، و راﻧﻲ درو، ﺧﻮاﻧﻨﺪه.
ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اوﻟﻴﺲﺧﻮاﻧﻲ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺧﻴﻤﻪﺷـﺐﺑـﺎزي و ﮔﺮوﻫـﻲ ﻛـﻪ ﻧﻘـﺶ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی اوﻟﻴﺲ را ﺑﺎزي ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد در ﺧﻴﺎﺑﺎنﻫﺎي داﺑﻠﻴﻦ اداﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ.
ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ ﺟﻮﻳﺲ ﺑﺎ اﻓﺘﺨﺎر اﻋﻼم ﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮان ﺧﻴﺎﺑﺎنﻫﺎ و ﺷﻬﺮ داﺑﻠﻴﻦ را ﺧﺮاب ﻛﻨﻨﺪ و دوﺑﺎره از روي ﺻﻔﺤﺎت ﻛﺘﺎب اوﻟﻴﺲ ﺑﺴﺎزﻧﺪ.
اﻣﺎ از آن زﻣﺎن ﺗﺎﻛﻨﻮن ﺷﻬﺮ داﺑﻠﻴﻦ دﺳﺘﺨﻮش ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻃﻮري ﻛـﻪ ﺑﺮﺧـﻲ از ﺻـﺤﻨﻪﻫـﺎي ﻛﺘﺎب در ﺟﺎﻳﻲ ﻏﻴﺮ از آن ﭼﻪ در ﻛﺘﺎب آﻣﺪه اﺳﺖ اﺟﺮا ﺷﺪ.
ﻣﻮزه ﻣﻠﻲ اﻳﺮﻟﻨﺪ ﻧﻴﺰ درﺻﺪد اﺳﺖ ﻳﻚ ﻣﺠـﺴﻤﻪ از ﺑـﻮداي ﻧﺸـﺴﺘﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻛﺸﻮر ﺑﺮﻣﻪ را ﻛﻪ ﺟﻮﻳﺲ در دوران زﻧﺪﮔﻲاش در داﺑﻠﻴﻦ آن را دﻳﺪه ﺑﻮد و دو ﺑﺎر در ﺻﻔﺤﺎت اوﻟﻴﺲ ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﺎر دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﮕﺬارد.
ﺟﺸﻦ ﺑﻠﻮﻣﺰدي در دﺳﺖ ﻛﻢ ٤٠ ﺷﻬﺮ در ﺳﺮاﺳﺮ دﻧﻴﺎ از ﺟﻤﻠﻪ ﺷﻴﻜﺎﮔﻮ، ﺳﻴﺪﻧﻲ، ﻧﻴﻮﻳﻮرك، ﭘﺎرﻳﺲ، و ﺗﻮﻛﻴﻮ ﺑﺮﮔﺰار ﺷـﺪ.اﺣﻴـﺎي ﻓﻴﻨﻴﮕﻦ (١٩٣٩) ﺷﻠﻮغ و ﻋﺎﻟﻤﺎﻧﻪ اﺳﺖ.ﻳﻚ ﻛﻤﺪي ﻫﺮزه درا و ﻳﻚ داﻳﺮةاﻟﻤﻌﺎرف ﻣﺬﻫﺒﻲ اﺳﺖ.
ﻳﻚ ﻧﻘـﺐ در ﻧﺎﺧﻮدآﮔـﺎه و ﻳـﻚ ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﻤﺪن اﺳﺖ. ﺧﻮاﻧﻨﺪه اي ﻛﻪ ﺑﺮاي وﻗﺖ ﮔﺬراﻧﻲ ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪش ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ آن را ﭘﺮت و ﭘﻼ ﺑﻴﺎﺑﺪ ، ﺣﺎل آﻧﻜﻪ ﻣﻨﺘﻘﺪاﻧﻲ آن را ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ دﺳﺘﺎورد ﺗﺨﻴﻞ اﻧﺴﺎن در ﻗﺮن ﻣﺎ ﻣﻲداﻧﻨﺪ.
ﺟﻮﻳﺲ در زﻣﺎن ﺣﻴﺎﺗﺶ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن زﻳﺎدي ﻧﺪاﺷﺖ و ﺧﺎﻧﻮاده اش را ﺑﺎ ﺗﺪرﻳﺲ زﺑﺎن و ﻛﺎر دﻓﺘﺮي اداره ﻣﻲﻛﺮد.اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻌﺪ از ﭼﺎپ اوﻟﻴﺲ ﺟﻮﻳﺲ ، وﺿﻌﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﻬﺘﺮي ﭘﻴﺪا ﻛﺮد.
او در ﺳﺎل ١٩٤١ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ در ﺷﻬﺮ زورﻳﺦ ، از دﻧﻴﺎ رﻓﺖ.
سبک نوشته های ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ
داﺳﺘﺎﻧﻬﺎي ﺟﻮﻳﺲ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﻧﺎﻫﻤﮕﻮﻧﻲ را درﻣﻲآﻣﻴﺰﻧﺪ:
ﻋﺮﻓﺎن ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ و ﺷـﻴﻮه ﻧﺎﺗﻮراﻟﻴـﺴﺘﻲ ، دﻗـﺖ در ﺗـﺼﻮﻳﺮﭘﺮدازي و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻪ ﺻﺪا و آﻫﻨﮓ ﺻﺪا ، ﺣﻘﺎرت ﺑﻲاﻧﺪازه و دﻟﺴﻮزي ﻓﺮاﮔﻴﺮ.
ﺟﻮﻳﺲ در ﺳﺮاﺳﺮ آﺛﺎرش ﻫﻤﻮاره از ﻃﻨﺰ و ﻛﻨﺎﻳﻪ و اﺷﺎره ﺑﻪ اﺳﺎﻃﻴﺮ و ﻛﺘﺎب ﻫﺎي ﻣﻘﺪس اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﻣﺨﺎﻃﺐ او اﮔﺮ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﻌﻨﺎي اﻳﻦ ﻫﻤﻪ رﻣﺰ و ﻛﻨﺎﻳﻪ را درﻳﺎﺑﺪ ﺑﻪ ﻟﺬﺗﻲ ﻣﻲ رﺳـﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ از ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﻴﭻ اﺛﺮ دﻳﮕﺮي درﻧﻴﺎﺑﺪ.
ﺟﻮﻳﺲ ﭘﻴﺶ از آن ﻛﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﻚ ﻣﻬﻨﺪس زﺑﺎن اﺳﺖ.ﻧﮕﺎه وﻳﮋه ﺟﻮﻳﺲ ﺑﻪ زﺑﺎن و ﻛﻠﻤﺎت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻠﻮل ﻫﺎي ﺗﺸﻜﻴﻞ دﻫﻨﺪه ﺑﺪﻧﻪ داﺳﺘﺎن، ﭼﻨﺎن ﻋﻤﻴﻖ و ﺑﺪﻳﻊ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻫﻨـﻮز ﻣﻨﺘﻘـﺪان درﮔﻴـﺮ ﻛـﺸﻒ ﻻﻳﻪﻫﺎي ﻣﺒﻬﻢ داﺳﺘﺎن ﻫﺎي ﺟﻮﻳﺲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﺨﺶ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﻻ ﺑﻪﻻي ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻧـﻮ ﻛـﻪ ﺗﻮﺳـﻂ ﺧـﻮد ﺟـﻮﻳﺲ اﺧﺘـﺮاع ﺷـﺪه، ﻣﺴﺘﺘﺮﻧﺪ.از اﻳﻦ روﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ” اوﻟﻴﺲ” ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺘﺎب ﻫﺎي دﻳﻨﻲ داراي ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ و ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ و ﺑـﺎز ﺑـﻪ ﻫﻤـﻴﻦ ﺧﺎﻃﺮ اﺳﺖ ﻛﻪدر ﻣﻮرد ﺟﻮﻳﺲ دو ﻧﻈﺮ ﻛﺎﻣﻼً ﻣﺨﺎﻟﻒ وﺟﻮد دارد.
اﻳﻦ ﻛﻪ ﻋﺪه اي او را دﻳﻮاﻧﻪ ﻣﻐﻠﻖ ﮔﻮ ﻣﻲ داﻧﻨﺪ ﻛﻪ درﮔﻴـﺮي اش ﺑﺎ زﺑﺎن او را ﺑﻪ ﺑﻴﺮاﻫﻪ ﻛﺸﺎﻧﺪه و ﻳﺎ اﻳﻦ ﻛﻪ او اﺳﺘﻌﺪادي ﺑﻲﻧﻈﻴﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺣﺪود درك اﻧﺴﺎن اﻣﺮوز ﻫﻢ ﻓﺮاﺗﺮ رﻓﺘﻪ.
ﻧﻮآوري ﺟﻮﻳﺲ در زﺑﺎن ﺧﺎرق اﻟﻌﺎده اﺳﺖ.او ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ واژه ﻫﺎي ﻛﻬﻦ زﺑـﺎن ﺧـﻮد را اﺣﻴـﺎ ﻣـﻲ ﻛﻨـﺪ ﺑﻠﻜـﻪ در آﺛـﺎرش دﺳـﺖ ﺑـﻪ واژهﺳﺎزي ﻫﻢ ﻣﻲ زﻧﺪ.
واژﮔﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺑﻴﺶ از ﺻﺪ ﺣﺮف و ﻳﺎ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻛﻠﻤﻪ را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲ دﻫﻨـﺪ ﺗـﺎ ﺣـﺴﻲ ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ را ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ. واژهﮔﺎﻧﻲ ﭼﻨﺪ ﻻﻳﻪ ﻛﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ را ﻣﻲرﺳﺎﻧﻨﺪ.
داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه عربی
داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه ”ﻋﺮﺑﻲ” ﻳﻜﻲ از داﺳﺘﺎﻧﻬﺎي ﻛﻮﺗﺎه ﺟﻴﻤﺰ ﺟﻮﻳﺲ است .ﻋﺮﺑـﻲ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ اي ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ در ﺟﻮاﻧﻲ ﺟﻮﻳﺲ اﺳﺖ .
ﻋﺮبی ﻣﺎﺟﺮاي ﭘﺴﺮﻛﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻫﻤـﺮاه ﻋﻤـﻮ و زنﻋﻤـﻮﻳﺶ زﻧـﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ و دﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺮ دوﺳﺘﺶ ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺴﻴﺎري از ﺟﺰﻳﻴﺎت داﺳﺘﺎن ﻣﺎ را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻲرﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺴﺮك داﺳﺘﺎن ﻋﺮﺑﻲ ﺧﻮد ﺟﻮﻳﺲ ﺑﻮده.اﻣﺎ داﺳﺘﺎن وﻗﺘﻲ اوج ﻣﻲﮔﻴﺮد، ﺑﻪ ﻃﺮز ﻫﻨﺮﻣﻨﺪاﻧﻪاي از ﻳﻚ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻔﺲ ﺻﺮف ﻓﺮاﺗﺮ ﻣﻲرود و ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻪ اﺛﺮي ﭘﺮ از اﺷﺎره ﺑﻪ ﻗﺪﻳﺴﻴﻦ و اﺳﺎﻃﻴﺮ.
ﭘﺴﺮ ﺟﻮان در ﻃﻮل داﺳﺘﺎن ﻛﻮﺗﺎه ﻋﺮﺑﻲ ﺑﺎر ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺑﺮ دوش دارد:
ﻣﺬﻫﺐ ﻛﺎﺗﻮﻟﻴﻚ ، ﺧﺎﻧﻮادهاش ، ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﺮﻟﻨﺪي ، دﻟﺒﺴﺘﮕﻴﺶ ﺑﻪ رﻣﺰ و راز ، ﺑﻠﻮغ ﺟﻨﺴﻲاش ، آرزوي آزادﻳﺶ.
از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ داﺳﺘﺎن ﻟﺒﺮﻳﺰ از ﻧﻤﺎد و ﺗﻠﻤﻴﺢ اﺳﺖ ( او ﻋﺸﻖ ﺧﻮد را ﻫﻤﭽﻮن ﺟﺎم ﺷﺮاب ﻣﻘﺪس ”از ﻣﻴﺎن اﻧﺒﻮه دﺷﻤﻨﺎن ” ﻋﺒﻮر ﻣﻲدﻫﺪ و ﺳﻜﻮت ﺑﺎزارﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻜﻮت ” ﻛﻠﻴﺴﺎ ﺑﻌﺪ از ﻳﻚ ﻣﺮاﺳﻢ” اﺳﺖ) ﻗﻄﻌﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻳﻚ ﺑﺎر دﻳﮕﺮ ﺧﻮاﻧﺪن ﺑﺎ دﻗﺖ و ﺣﻮﺻﻠﻪ اﺳﺖ.
ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﺘﻲ در ﭘﺎﻳﺎن ﺑﺎر ﻧﺨﺴﺖ ﺧﻮاﻧﺪن ، ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺎ ﭘﺴﺮ در ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ اﻣﺎ دردﻧﺎﻛﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﻮدار ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﻲ اوﺳﺖ ، ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻲﮔﺮدد.
داﺳﺘﺎن ﮔِﻞ
داﺳﺘﺎن ﮔِﻞ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻏﻠﺐ داﺳﺘﺎن ﻫﺎي اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺻﺤﻨﻪ اي آﻏﺎز ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﻧﻤﺎد ﺳﺮﺧﻮﺷﻲ و زﻳﺒﺎﻳﻲ و ﻧﻈﻢ و اﻣﻨﻴﺖ اﺳﺖ:
” آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ از ﺗﻤﻴﺰي ﻣﻲ درﺧﺸﻴﺪ:
آﺷﭙﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد آدم ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺧﻮدش را در ﻛﺘﺮيﻫﺎي ﺑﺰرگ ﻣﺴﻲ ﺑﺒﻴﻨﺪ. آﺗﺶ روﺷﻦ و ﻣﻄﺒﻮع ﺑﻮد، و روي ﻳﻜﻲ از ﻣﻴﺰﻫﺎي ﻛﻨﺎري، ﭼﻬﺎر ﻛﻴﻚ ﻛﺸﻤﺸﻲ ﻗﺮار داﺷﺖ. . . ”
اﻣﺎ اﻳﻦ ﺣﺲ آراﻣﺶ ﻣﺪت زﻳـﺎدي ﻧﻤﻲاﻧﺠﺎﻣﺪ، ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻣﺨﺮب، ﺳﺮﻛﻮﺑﮕﺮ و ﺣﻘﺎرت ﺑﺎر ﻛﻤﻴﻦ ﻛﺮده اﺳﺖ.ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﺟﻮﻳﺲ دﻧﻴﺎ ﺑﺪ ﻣﺨﻤﺼﻪ اي اﺳـﺖ و ﺷـﺎدي ﻫـﺎي ﺣﻘﻴﺮ و ﻓﻘﺮ و رذاﻟﺖ زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.”ﻣﺎرﻳﺎ” ﭘﻴﺮدﺧﺘﺮي اﺳﺖ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮي ﻣﻘﺪس، ﻫﻤﻪ را ﺑﺎ ﻫﻢ آﺷﺘﻲ ﻣﻲ دﻫﺪ و ﺑﺎﻛﺮﮔﻲاش ﻧﺸﺎن از ﻋﻔﺎف و ﭘﺎﻛﻲ دارد
.شاید دوست داشته باشید: دانلود کتاب صوتی آناکارنینا