جنگ های شاهنامه قسمت اول از ابتدا تا دوران پادشاهی گرشاسب و قباد
داستان جنگ های شاهنامه ۲- از کیومرث تا قباد
در ادامه فهرست جنگ های شاهنامه فردوسی داستان جنگ ها را به ترتیب توالی زمانی و تفکیک دوران پادشاهی تقدیم میگردد
داستان جنگ های شاهنامه فردوسی
داستان جنگ های شاهنامه دوران پادشاهی کیومرث
١. جنگ کیومرث و سیامك با اهریمن و یاران او
در این جنگ سیامك پسر کیومرث با پسر اهریمن تن بتن میجنگند و سیامک کشته میشود.
٢. جنگ کیومرث با اهریمن و یاران او
این جنگ را هوشنگ پسر سیامك رهبری میکند و در آن دامها و ددان، مرغان و پریان به سود هوشنگ با اهریمن کارزار میکنند. در آغاز جنگ گروهی است اما سرانجام میان اهریمن و هوشنگ جنگ تن بتن در میگیرد و اهریمن بر دست وی از پای در میآید.
این جنگ تنها جنگی در شاهنامه است که جانوران در آن به انبوه انبازی میکنند و بیگمان این بدان روست که بر بنیاد اسطوره هنوز مردم نخستین، کیومرث با نوۀ خویش هوشنگ تنهاست. و هنوز از تخمه او انبوه آدمیان به پیدایی نیامده اند.
فردوسی زیرکانه مسئله چگونگی به دنیا آمدن هوشنگ از پشت سیامك را در راز میماند و با این سه بیت پر از ابهام از آن میگذرد. پیداست که سراینده خود به ابهام ماجرا توجه داشته است.
خجسته سیامک یکی پور داشت
که نزد نیا جاه دستور داشت
گرانمایه را نام هوشنگ بود
تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود
به نزد نیا یادگار پسر
نیا پروریده مر او را به بر
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی طهمورث
٣. جنگ طهمورث با اهریمنان
این جنگ به شکست اهریمنان انجامیده دیوان به اسارت طهمورث در میآیند و در ازای آزادی خویش نوشتن خطهای گوناگون را به شاه میآموزند.
ظاهر قضیه چنان است که طهمورث يك تنه با آنان نبرد میکند و بیشترشان را به افسون میبندد.
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی ضحاك
4. جنگ ضحاك و فریدون
ضحاك چون اطمینان مییابد که آنکه به کاخ او راه یافته است دشمن است، با سپاه شبانه از راه پنهانی به کاخ اندر میشود اما بزودی به اسارت فریدون در میآید.
فریدون آهنگ کشتن او میکند اما به فرمان سروش از این کار باز میایستد و او را به دماوند برده در بندی جاودانه مینشاند. در این جنگ سپاه ضحاك به فریدونیان میپیوندند.
کتاب صوتی ضحاک ماردوش از سعیدی سیرجانی
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی فریدون
5. جنگ منوچهر و تور
چون برادران ایرج از آهنگ کین خواهی منوچهر آگاهی مییابند پیشدستی میکنند و با لشکر انبوه به ایران میتازند و پس از رایزنی بسیار به سپاه منوچهر شبیخون میزنند اما ایرانیان که از نیت آنان آگاه اند آماده نبرد هستند. شبانه جنگی بزرگ در میگیرد و تور به دست منوچهر از پای در میآید.
6. جنگی منوچهر و سلم
پس از کشته شدن تور، سلم عزم پناهیدن به دژ میکند اما پیش از آنکه بدین کار توفیق یابد، قارن سپهسالار ایران به نیرنگ دژ را از چنگ دژبان سلم بیرون آورده جنگیان ایران را در آن مینشاند و چون سلم به نزديك دژ میرسد، قارن و سربازان او از درون دژ منوچهر و سپاه وی از بیرون بر او میتازند و سرانجام سلم نیز از پای در میآید. سپاه او زنهار میخواهند و منوچهر زنهار شان میدهد.
در این جنگ غنایم بسیاری به چنگ منوچهر میافتد.
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی منوچهر
۷. جنگ سام با دیوان مازندران و گرگساران
این جنگ در شاهنامه به طور مستقیم و به عنوان کرداری مستقل نیامده اما سام صحنههای آن را برای منوچهر وصف میکند.
وصف سام از دلیریهای خویش در این جنگ از دلکشترین اوصاف شاهنامه است.
سام میگوید سپاهیان ما با دیدن انبوهی سپاه نبیرة، سلم، خود را باختند، من چنان نعرهای برداشتم که زمین به لرزه درآمد و جنگیان که دل از جنگ کنده و رای گریز داشتند، کارزار را پی گرفتند:
خروشی خروشیدم از پشت زین
که چون آسیا شد برایشان زمین(1)
دل آمد سپه را همه باز جای
سراسر سوی رزم کردند رای
*1*به هر حال از گزارش سام چنین بر میآید که ایرانیان از این کارزار پیروز باز آمده اند.
8. جنگ رستم و پیل از بند جسته
در این بخش از داستان های شاهنامه، رستم سالهای نوجوانی را میگذراند که که شبی خروشی میشنود. میگویند پیلی از پیلان شاهی از بندجسته است. رستم بی رخصت نگهبانان، به سراغ وی میرود و در نبردی دلیرانه او را از پای در میآورد.
۹. جنگ سام با اژدهای رود کشف
سام طی نامه ای که مینویسد نبرد پیروزمندانه خویش با اژدهای رودکشف را به منوچهر شاه گزارش میکند.
10. جنگ رستم با ساکنان دژسپند
شرح این جنگ در ملحقات جلد اول شاهنامه آمده است. رستم در لباس بازرگانان با سلاح بسیار به در راه مییابد و در موقعیتی مناسب شبانه بر دژ نشینان شبیخون میزند و سران دژ را از پای در آورده با غنایم بسیار به زابلستان باز میآید.
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی نوذر
۱۱. جنگ نوذر با افراسیاب
در این جنگ که نخستین جنگ شاهنامه است که میان ایران و توران در میگیرد و در عهد ولایت عهدی افراسیاب صورت میگیرد، قباد از ایران و بارمان از توران، تن بتن پیکار میکنند و قباد از پای در میآید.[2]
سپس جنگ مغلوبه میشود و قارن دست به جنگ افزار میبرد و سرانجام شب در میرسد و جنگ بی نتیجه پایان میگیرد.
2* چون قارن از ایرانیان کسی را میخواهد که به جنگ بارمان برود و هیچکس جز قباد پیر پذیرا نمیشود، میرنجده وبه قباد میگوید: جنگیدن پیری چون تو با وجود این همه پهلوان جوان سزاوار نیست.
قباد مردانه پاسخ میدهد از جمله میگوید:
کسی زنده بر آسمان نگذرد
شکار است و مرگش همی بشکرد
یکی را برآید به شمشیر هوش
بدانگه که آید، دو لشکر به جوش
تنش کرکس و شیر درنده راست
سرش نیزه و تیغ برنده راست
یکی را به بستر بر آید زمان
همی رفت باید زمین پیگمان
۱۲. جنگ نوذر با افراسياب
روز بعد دوباره جنگ آغاز میشود و قارن دلیریها مینماید. در این کارزار افراسیاب و نوذر نیز رویاروی میشوند و با هم نبرد میکنند اما باز شب در رسیده پیکار ناتمام میماند.
۱۳. جنگ نوذر با افراسیاب
پس از دو روز آسودن، دوباره پیکار را از سر میگیرند. در این جنگ شاپور از ایران کشته میشود و افراسیاب کروخان را به سراغ شبستان شاه ایران میفرستد و ایرانیان گستهم و طوس را برای مقابله با او گسی میکنند.
در این جنگ سرانجام قارن، بارمان را به کین قباد برادر خویش، از پای در میآورد و برای حفاظت شبستان شاهی به سوی پارس میشتابد.
افراسیاب از دوری قارن استفاده میکند و با سپاه در پی نوذر میتازد و او را با هزار و دویست تن از بزرگان ایران به اسارت در میآورد. آنگاه ويسه را به دنبال قارن میفرستد تا کین فرزند (بارمان) بستاند.
ويسه در راه پارس با قارنیان رویاروی میشود و جنگ گروهی میان دو سپاه در میگیرد و قارن به سوی ویسه میتازد اما او از برابر وی گریخته به نزد افراسیاب میآید و جنگ ایران و توران در جبهه دیگری ادامه پیدا میکند.
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی زوطهماسب
14. جنگ زال با خزروان
شماساس و خزروان با انبوه سپاه از کناره جیحون به کرانه هیرمند میتازند.
مهراب کابلی چون چنان میبیند با فرستادن پیامی مبنی بر اطاعت خویش از سپاه توران، به شماساس، آنان را سرگرم میکند و نهانی زال را برای مقابله با تورانیان فرا میخواند.
سرانجام زال به میدان میآید و خزروان و کلباد پهلوانان تورانی را از پای در میآورد. سپاه توران روی در گریز میآورند و در راه با لشکر قارن رویاروی میشوند.
قارن نیز بسیاری از آنان را میکشد و تنها شماساس و چند جنگی دیگر خود را به افراسیاب میرسانند.
در پی این شکست نوذر را گردن میزند و قصد قتل بزرگان ایران میکند که اغريرث واسطه میشود و آنان را در ساری به بند میکشد.
این دوره از جنگهای ایران و توران در عهد پادشاهی زو پس از آنکه خشکسالی واقع میشود، پس از هشت ماه رویارویی بی نبرد به آشتی میگراید.
داستان جنگ های شاهنامه در دوران پادشاهی گرشاسب و قباد
15. جنگ قباد و افراسیاب
پشنگ که از کشته شدن اغريرث به دست افراسیاب ناخرسند است. در عهد پادشاهی گرشاسب او را مأمور جنگ با ایرانیان میکند.
ایرانیان به نزد زال میآیند و یاری میخواهند. زال پیری را بهانه میکند و رستم را به یاری آنان میفرستد و سرانجام جنگ میان ایران و توران در عهد قباد آغاز میشود.
در این جنگ از داستان های شاهنامه قارن شماساس را از پای در میآورد. سپس رستم با افراسیاب نبرد میکند و در حالی که نزديك است وی را از پای در آورد، از پیش تهمتن میگریزد و به نزد پشنگ میآید و سپاه توران روی به هزیمت میآورند و به آن سوی جیحون عقب مینشینند.