معرفی داستان های شاهنامه بر اساس موضوع
دسته بندی داستانهای شاهنامه فردوسی
دسته بندی موضوعی داستانهای شاهنامه فردوسی : اگر به شاهنامه به عنوان کلی بهم پیوسته بنگریم، داستانی است تو در تو که در آن انسان در چهره های گوناگون خویش از کیومرث تا یزدگرد ، درآیند و روند است، آیند و روندی که اگر از تنوعات آن چشم بپوشیم، همواره از تقدیری به تقدیری دیگر در کار شدن و واشدن است.
دسته بندی داستانهای شاهنامه
شاهنامه داستان پیوند و پیکار زمین و آسمان، زمینیان و آسمانیان است. حدیث آشنایی و جدایی.
شاهنامه با پیوند آسمان به زمین به میانجیگری سروش پلنگینه پوش که کیومرث و سيامك را از بدسگالی اهریمن و یارانش می آگاهاند و بدینگونه با كشته شدن سيامك کین در زهدان حماسه ایران نطفه میبندد، آغاز میگیرد و با کشته شدن یزدگرد به دست خسرو آسیابانی برسم بدست پایان میپذیرد.
* برسم: به زبر ب و س، نماد اتحاد و یگانگی در آئین زرتشت ساخته شده از شاخه های كوچك گياه “هوم” يا شاخه های كوچك انار و از پشم گوسفند سفيد با دسته های قرمز رنگ به هم بسته و هنگام خوردن روی سفره می گذاشتند
در حقیقت تقدیر در آغاز داستان، خیر را بر میانگیزد تا شر را برای از پای درآوردن خويش بسيج كند يعنی سيامك را به ستیزی فرا میخواندکه به کشته شدن او میانجامد و در پایان شر را به میانجیگری خیر بسیج می کند تا او را از پای درآورد.
بدین سان یزدگرد تاريخ همان سيامك اسطوره است که بر بیگناه به انگیزش اهورا به دست اهریمن از پای در میآید.
این همه را شاهنامه در چهره منظومه ای تراژيك که در طی آن انسان با پای خویش به مسلخ اهریمن و اهریمنان رفته است، عیارانه، جلوهگر ساخته است.
با این نگاه، انسان در مصادیق ضحاك، تور، افراسیاب، گرسیوز، شفاد، شیروی و … به همان اندازه که درمصاديق سيامك، ایرج، سهراب، سیاوش، فرود، بهرام و … مظلوم مینماید.
دلم سیر شد زین سرای سپنج
خدایا مرا زود برهان ز رنج
همین اجتماع دردناك ضدین است که فردوسی را با همه خردمندی و خردبارگی برآن میدارد تا در بخشی آغازین از اثر خویش یعنی پس از پرداختن از سرودن داستان جمشید، دلزدگی خود را از زندگی و زنده بودن فریادکند و مرگ را از خدا به آرزو بخواهد.
البته فردوسی از تلخی گزنده داستان مظلومیت انسان با به تصویر کشیدن کین خواهی مردانه بیژن از ماهوی اهریمنی، اندکی کاسته است اما وقتی خواننده به این حقیقت زهرآگین که این کین کشیدن، باروری دوباره تخمه شاهان را باعث نیامده است، میاندیشد، ناگزیر میپذیرد که این فرجام خوش نمود شاهنامه را بودی ناخوش است، حتی مثله شدن ماهوی از سوی بیژن،که نخست دست، سپس پای، آنگاه گوش و بینی او را میبرد همان گونه که حریق درون کین ستان را خاموش نکرد دل خواننده را خنك نمیکند.
چنین داد خوانیم بر یزد گرد و گرکینه خوانیم از این هفت گرد
اگر خود نداند همی کین و داد
مرا فیلسوف ایچ پاسخ نداد
و گر گفت دینی، همه بسته گفت بماند همی پاسخ اندر نهفت
استاد طوس خود نیز پایان شاهنامه را ناخوشترین میبیند و از تفسیر آنچه روی داده است ناتوان مینماید و پاسخهای دین و فلسفه را در توجیه آن کافی و وافی به مقصود نمیداند و هرچه هست بر بیگناه کشته شدن یزد گرد را خردمندانه نمیشمارد.
بنابراین پیش ازآ نکه درچونی اجزاء این داستان بزرگ سخن بگوییم، خاطر نشان میکنیم که محتوای شاهنامه بر روی هم تراژيك است و اگر کسی این اثر عظیم را بی وقفه در مطالعه گیرد، درپایان، اندوهی ژرف روان او را فراخواهد گرفت، اندوهی که ستمکاری سرنوشت و ستمدیدگی انسان مایه اصلی آن است.
اندوهی که از تماشای جنگ تن بتن بخشش وکوشش و زمين خوردن يكايك کوشندگان انبوهی گرفته است.»
طبقه بندی کلی داستانهای شاهنامه
داستانهای شاهنامه را از دیدگاههای زیر میتوان طبقه بندی کرد:
۱. از دیدگاه منابع اصلی داستانهای شاهنامه یا اساطیری اند یا پهلوانی یا تاریخی اند یا عامیانه.
2. از دیدگاه درونمایه و محتوا که می توان آنرا به داستانهای رزمی، عاشقانه، عارفانه، شاعرانه، سیاسی- اجتماعی، اخلاقی، فلسفی، و دینی تقسیم بندی کرد
3. از دیدگاه منطق حاکم بر مناسبات اجزاء داستان ها: یا واقع اند یا رمزی و نمادین.
4. از دیدگاه انفعالی که از خواندن یا شنیدن آنها به خواننده و شنونده دست میدهدکه یا تراژيك و غم انگیزند یا بزمی و شاد و یا آمیزهای از آن و این که در اين صورت درام را در ادبیات نمایشی تداعی میکنند.
فایل صوتی معرفی شاهنامه با صدای سعید قائم مقامی
دسته بندی موضوعی داستانهای شاهنامه
- داستان های اساطیری شاهنامه
- داستان های پهلوانی شاهنامه
- داستان های تاریخی شاهنامه
- داستان های عامیانه
- داستان های رزمی
- داستان های عاشقانه
- داستان های شاعرانه
- داستان های عارفانه
- رویدادهای سیاسی – اجتماعی
- داستان های اخلاقی شاهنامه
- داستان های فلسفی
- داستان های واقع نما و رمزی
- داستان های غم انگیز شاهنامه
- داستان های شاد و با پیان خوش شاهنامه
- هفت خوان : شکل خاصی از داستان پردازی که اساس آن بر تسلسل کردارهای دشوار و شگفت است و اختصاصاً در ادب حماسی به آن باز میخوریم یعنی هفتخوان نیز میتواند جایگاه مستقلی را در این فهرست ویژه خویش گرداند.
در ادامه معرفی داستان های شاهنامه بر اساس موضوع تقدیم گرامیان شده است
داستان های اساطیری شاهنامه
- داستانهای پیدایش آتش
- ضحاك مار دوش
- بر آسمان رفتن کاووس
- اکوان دیو
- اسکندر وکید هندی
- اسکندر و ماهی غول پیکر
- کرم هفتواد و تلخند وگو
- داستان ایرج
- رستم و سهراب
- سیاوش و سودابه
- داستان بهرام و تازیانه
- داستان رزم رستم و اسفند یار
- در داستان عامیانه بهرام و زن شیردوش نیز ردپای اسطوره را می توان دید.
داستانهای پهلوانی شاهنامه
- داستان سام و اژدهای رودکشف
- داستان کین نریمان
- جنگ رستم و افراسیاب
- جنگ رستم و سهراب
- داستان گیو در جستجوی کیخسرو
- داستان فرود سیاوشان
- بهرام و تازیانه رستم و کاموس کشانی
- داستان رستم و خاقان چین
- داستان دوازده رخ
- جنگ بزرگ کیخسرو و افراسیاب
- جنگ گشتاسب و ارجاسب
- جنگ رستم و اسفندیار
- جنگ کسری و نوشزاد
- جنگ بهرام و شیرکپی
- داستان رستم و شغاد
- داستان ایرج و سلم و تور
- داستان زال و رودابه
- داستان سیاوش و سودابه
- داستان بیژن و منیژه
- داستان اسکندر و قیدافه
- داستان های هفت خوان شاهنامه
داستان رستم و شغاد را بشنوید
پاره ای از داستانهایی که در بخش تاریخی شاهنامه قرار دارند نیز خالی از حال و هوای داستانهای پهلوانی نیستند. از این قبیل اند
- داستان اسکندر و قیدافه
- کسری و نوش زاد
- گوو تلخند و بهرام و سپینود
داستانهای تاریخی شاهنامه
ظاهراً در شاهنامه، بخش پهلوانی با مرگ رستم پایان میپذیرد و بخش تاریخی با آغاز کار بهمن اسفندیار، آغاز میگیرد اما چنین نیست که تمام داستانهای مندرج در این بخش را تاریخی به شمار آوریم چرا که در میان آنها،
به داستان هایی با موضوعات دیگر بر می خوریم مانند:
- داستان های عامیانه از قبیل داستان بهرام گور قهرمان
- داستانهای اساطیری همچون داستان اسکندر وکید و تلخند وگو
- داستان پهلوانی مانند داستان بهرام گور و شیرکپی
- داستان عارفانه، از دست پارهای داستانهای مربوط به اسکندر و داستان کسری و بوذرجمهر
- داستان شاعرانه مثل داستانهای باربد و سوگ باربد در مرگ خسرو
- داستان سیاسی- اجتماعی چون داستان بهرام گور و زن شیردوش
- داستان عاشقانه، مثل داستان گلنار و اردشیر
بنابراین منظور ما از داستانهای تاریخی کلیه داستانهایی که در بخش بازپسين شاهنامه قراردارند و قهرمانان اصلیشان شخصیتهای شناخته تاریخیاند نیست، بلکه تنها داستانهایی را منظور نظر داریم که رویدادهایشان جنبه تاریخی داشته است
از جمله داستان های تاریخی شاهنامه
- داستان گلنار و اردشیر
- اردشیر و دختر اردوان
- شاپور و دختر مهرك نوشزاد
- شاپور و مالکه ایوان مدائن
- داستان نهادن شطرنج و نرد
- داستان آوردن کلیله و دمنه
- شیرین و شیروی
- یزدگرد و خسرو آسیابان
داستان های عامیانه شاهنامه
داستانهای عامیانه در شاهنامه، بیشتر در بخش تاریخی آن جای دارند و بیشتر از دست افسانههایی هستند که در اطراف شخصیت پادشاهان بزرگ دور میزنند.
برخی از داستان های عامیانه شاهنامه فردوسی
- حکایت جنون مادر رستم در انتهای داستان رستم و شغاد فردوسی
- داستانهای گلنار و اردشیر
- اردشیر و دختر اردوان
- شاپور و دختر مهرك نوشزاد
داستانهای عامیانه در قسمت پادشاهی بهرام گور
- داستانهای بهرام و مهربنداد
- بهرام ولنبك و براهام
- بهرام و فرشیدورد
- بهرام و تحریم شراب و حلال کردن دوباره آن
- داستان که ومه
- بهرام و دختران آسیابان
- پیدا شدن گنج جمشید
- بهرام و برزین و دختران بهرام و بازرگان و شاگرد
- بهرام و زن شیردوش
- بهرام و شیر کپی
- داستان بوذرجمهر و داستان مهبود و زروان در قسمت پادشاهی کسری (انوشیروان)
داستان های رزمی شاهنامه فردوسی
بخش بزرگی از داستانهای پهلوانی و پارهای داستانهای اساطیری، تاریخی، و عامیانه شاهنامه را میتوان رزمی به شمار آورد.
در قسمت تاریخی فردوسی رزمهای گوناگونی را گزارش کرده است اما از میان آنها آنچه تا حد زیادی صورت داستان دارند
- داستان اردشیر و کرم هفتواد
- ماجرای کسری و نوشزاد
- داستان هرمز و بهرام چوبین
- داستان بهرام گور و شنگل
- داستان های هفت خوان شاهنامه در زمان پادشاهی شاهانی چون گشتاسب، اسکندر و بهرام گور
در باب داستان های هفت خوان شاهنامه در همین نوشته جداگانه سخن گفته ایم.
داستان های عاشقانه شاهنامه فردوسی
داستان های عاشقانه شاهنامه در قسمت پهلوانی
- داستان زال و رودابه
- سیاوش و سودابه
- بیژن و منیژه
داستان های عاشقانه شاهنامه در قسمت تاریخی
- داستان اسکندر و قیدافه
- گلنار و اردشیر
- بهرام و آرزو
- بهرام و سپینود
- شیرین و شیروی.
داستان های شاعرانه شاهنامه فردوسی
پارهای از داستانهای شاهنامه هم شعر زلالاند. از بدایت تا نهایت به شعری غنایی میمانند. تزیین و آرایش موضوعی شاعرانه است.
- داستان باربد رامشگر و چگونگی راه یافتن او به دربار خسرو پرویز
- داستان سوگواری باربد رامشگر خسرو پرویز شاه خوشگذران ساسانی
- داستان اسکندر وکید هندی، در عین حال که رنگ و بوی اساطیری نیرومندی دارد، شاعرانه مینماید
- داستان سنگهایی که هر که از آنها برداشت پشیمان شد و هرکه برنداشت نیز پشیمانی خورد،
- داستان حلال کردن مجدد شراب از سوی بهرام گور
داستان های عارفانه شاهنامه فردوسی
در شاهنامه به طورکلی میتوان به اعتبار بخش بزرگی از درونمایه های داستانهای آن، به عنوان اثری عرفانی نگریست.
اندیشه حاکم بر کل شاهنامه حاکی از بی اعتباری دنیا، بیحاصلی رنج آدمیزادگان، و ضرورت پناهیدن در نیکی و بسنده کردن به خداست.
برخی داستانهای شاعرانه شاهنامه
- داستان پایان کار کیخسرو و چار تکبیر زدن او
- داستانهای شاهنامه مربوط به پادشاهی اسکندر نیز معاجینی ازعرفان و فلسفه، اسطوره و افسوناند و نمونه بارز آنها همان داستان جواهرات فروریخته برگستره ظلمات است که ذیل داستانهای عامیانه از آن یاد کردیم.
- هفت خوانهای شاهنامه هم خالی از عرفان نیستند
داستانهای سیاسی – اجتماعی شاهنامه
هیچکس را در اینکه شاهنامه مانیفست روشنفکران میهن پرست ایران سده چهارم است شکی نیست. شاهنامه شورشی آگاهانه بر سلطه سیاسی ترکان و استعمار فرهنگی تازیان است.
حماسه عظیم فردوسی خود داستان سیاسی- اجتماعی دور و درازی است.
برخی از مشخص ترین داستانهای شاهنامه با مضمون سیاسی اجتماعی
- داستان ضحاك از مشهورترین داستانهای شاهنامه با مضمون سیاسی است
- خروج کاوه آهنگر
- داستان فریدون
- داستان پایان کار کیخسرو.
- داستان بهرام گور و زن شیردوش
داستانهای اخلاقی شاهنامه
تقريباً هيچ يك از داستانهای شاهنامه خالی از پند و اندرز نیست.. شاهنامه درکل ستایش خیر و نیکی و نکوهش شر و بدی است.
داستان های اخلاقی زیر در حقیقت تفسیر این دو حرف است
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جوز جو
- داستان پیدایش آتش
- داستان ضحاك
- سیاوش و سودابه
- ایرج و سلم و تور
- رستم و شفاد
- اردشیر و دختر اردوان
- آیین گشسب و همشهری آزاد شده
- بهرام گور و لنبك و براهام
- بهرام و فرشید ورد
- بهرام و بازرگان و شاگرد
- مهبود و زروان
داستان های اخلاقی شاهنامه در نکوهش آز و افزون طلبی
- داستانهای بر آسمان رفتن کاووس
- رستم و سهراب تلخند وگو
- داستان پیدا شدن گنج جمشید
داستان های اخلاقی در نکوهیدن بیدادگری، شرارت، فریبکاری، و بدی
- داستان ضحاك
- داستان رستم و شغاد
- داستان آیین گشسب
- داستان مهبود و زروان
- ماجرای بهرام و زن شیر دوش
داستان های اخلاقی شاهنامه در نکوهیدن خست و گدا طبعی
- داستان بهرام گور ولنبك وبراهام
- بهرام و فرشیدورد
- و بهرام و بازرگان و شاگرد
داستان های اخلاقی شاهنامه در ناخجستگی شهوت پرستی و زنبارگی
- داستان سیاوش و سودابه
- بیژن و منیژه
- شیرین و شیروی
داستان های اخلاقی شاهنامه در ریشخند غروروخویشتن بینی
- داستان رستم و سهراب
- رزم رستم و اسفندیار
- فرودسیاوشان
داستان های اخلاقی شاهنامه در نکوهش خشم
- داستان اردشیر و دختر اردوان
- کسری و بوذرجمهر
سایر داستان های اخلاقی شاهنامه
- داستان پایان کار کیخسرو مبشر اخلاق صوفیانه است
- داستان کسری و بوذرجمهر بردباری و صبر بر جفای جهان را کارساز میداند
- داستان بهرام گور و تحریم شراب، حذر از افراط در میخواری است
داستانهای فلسفی شاهنامه
حاکمیت تقدیر بر کل رویدادهای شاهنامه آن را به صورت اثری فلسفی درآورده است و از این نظر تقریباً همه داستانهای شاهنامه منظومه بزرگ فردوسی، گوهری حکمی دارند و نیازی به برشماردن يكايك آنها نیست.
بر اساس پژوهش شاهنامه پژوهان حدود 3% کل ابیات شاهنامه، تبیین و تفسیر اندیشه های فلسفی است.
اگر نقش خرافه های فلسفی را هم در این اثر منظور کنیم حجم این گونه ابیات به 4% کل شاهنامه میرسد.
از این قبیل است داستانهای فلسفی شاهنامه
- اندیشه شوم پژوهش راز جهان که درونمایه داستان به آسمان رفتن کاووس است
- پندار ضرورت وجودکه و مه در اجتماع در یکی از داستانهای پادشاهی بهرام گور
داستان ضحاک از داستانهای مشهور شاهنامه با صدای استاد کزازی
داستانهای شاهنامه: واقع گرا و رمزی
مقصود از داستانهای واقع گرا آن دسته از داستانهای شاهنامه است که منطق حاکم بر آنها خردمندانه و تابع عرف است
مقصود از داستانهای رمزی آنهاست که در اثر نفوذ اندیشه های اساطیری مابعدالطبیعی و دینی در آنها بی تأویل و تفسیر مقبول عقل نمیتوانند بود.
همه داستانهای شاهنامه به استثنای داستان های رمزی، واقع گرا هستند
برخی داستان های شاهنامه به شیوه رمزی
- داستان ضحاك
- داستان اکوان دیو و رستم
- رزم رستم و اسفندیار
- هفت خوان رستم
- هفت خوان اسفندیار
- داستان پایان کار کیخسرو
- داستان اسکندر وکید
- ماجرای کرم هفتواد
- داستان کسری و بوذرجمهر
- داستان مهبود و زروان
داستانهای غم انگیز شاهنامه
از شاهکارهای فردوسی همین داستانهای غم انگیزند. در این داستانها انقلاب حال قهرمانان تا بدانجاست که خواننده و شنونده را دستخوش اندوهی دراز و دیرپا میکند و گاهگاه اشك او را در میآورد.
مواردی از داستانهای غم انگیز شاهنامه
- رستم و سهراب از داستان های شاهنامه با پایان تلخ و تراژیک است
- رستم و اسفندیار
- رستم و شغاد
- سیاوش و سودابه
- ایرج وسلم و تور
- فرودسیاو شان
- بهرام و تازیانه دوازده رخ
- کسری و نوش زاد مهبود
- زروان تلخند و گو
- شیرین و شیروی
- آیین گشسب و همشهری آزاد شده
- هرمز و بهرام چوبین
- سوگواری باربد بر خسرو پرویز
داستانهای شاد و با پایان خوش شاهنامه
فرجام پاره ای از داستانهای شاهنامه خوش است و میتوان این داستانها را نقطه مقابل داستانهای تراژيك دانست.
برخی داستان های شاد شاهنامه
- داستانهای اسکندر و کید
- اسکندر و قیدافه
- گلنار و اردشیر
- شاپور و دختر مهرك
- بهرام و آسیابان و دختران او
- بهرام و دختران برزین
- بهرام و آرزو.
در تمام این داستانها که اتفاقاً همه عاشقانه هم هستند، قهرمانان به کام میرسند و خواننده و شنونده در پایان آنها در جان خویش احساس شگفتن میکند.
داستانهای شاد شاهنامه اما دلهره انگیز
- داستان زال و رودابه
- داستان اردشیر و دختر اردوان
- هفت خوان رستم
- هفت خوان اسفندیار
داستانهای شاهنامه به شیوه هفت خوان
داستان های هفت خوان شاهنامه همچون این گونه داستانها اعم از گونه های غربی و شرقی از نظر قالب، ترتیب و اسلوبی مخصوص به خود دارند، آنها را نوع جداگانهای به حساب می آوريم.
همه آنها از جنبه محتوا و هم از لحاظ فرم، همسان اند. محتوای همهشان دشوار گزینی قهرمان و آسان کردن دشواری هاست.
اين محتوا را هم در دوازده خوان هرکولس نیمه خدای یونانی و هم در داستان بابلی گیلگمش که گذار این پهلوان از مضایق در جستجوی جاودانگی است و هم در هفت خوانهای رستم و اسفندیار و هفت خوان وارههای دیگر شاهنامه میبینیم.
شکل کلی آنها نیز همانند است. هر يك به مجموعه ای از مهره های به رشته کشیده میمانند. همه رویدادها یشان حاکی ازکوشش قهرمان در حل مشکل و از پیش پای برداشتن آن است رویدادهای این داستانها نتیجه منطقی و
عقلی یکدیگر نیستند و تنها عامل پیوندشان با یك دیگر، تعهد قهرمان در آغاز داستان در گذار کردن از راه صعبی است که به انديشه نامجویی از سوی او برگزیده آمده است. علاوه بر این با اینکه در آنها جز قهرمان اصلی، پای
رهنمون وکسان دیگرنیز به میان میآيد تك قهرمان اند و يك شخصیت اصلی بیشتر ندارند، خلاف داستانهای دیگر شاهنامه که معمولاً قهرمانان اصلی آنها دو یا بیشترند.
در نوشته ای جداگانه به داستان های هفت خوان شاهنامه خواهیم پرداخت وفعلاً به همین اندك بسنده میکنیم
اين نوشته را با یادآوری اين نکته که علیرغم تصور عمومی که ابر داستانهای شاهنامه را تقریباً به شاهکارهایی منحصر کرده اند به داستان هایی چون:
- رستم و سهراب
- رستم و اسفندیار
- داستان های هفت خوان شاهنامه
- سیاوش و سودابه
- و ایرج وسلم و تور
دراین حماسه بزرگ شاهکارهای کم نظیر دیگری وجود دارد همچون:
- داستانهای بر آسمان رفتن كاووس ضحاك
- اردشیر و دختر اردوان
- سوگواری باربد درمرگ خسروپرویز
- داستان شیرین و شیروی
- آیین گشسب و همشهری آزاد شده
- بهرام و آرزوي بهرام وتازیانه
کوتاه گرفتم که سخن سخت دراز است بستم لب از این روکه دل و گوش تو باز است
چون کاکل معشوق پریشانم و مجوع ناز من دلسوخته در بند نیاز است
افتادن و بر خاستن باده پرستان
در مذهب رندان خرابات نماز است
افسون شدم و خواب به بیداری ام افزود دور است پگاه ای شب و افسانه دراز است