بكتاش آبتين شاعر ، فيلمساز و عضو هيئت دبيران كانون نويسندگان ايران که با نام مهدی کاظمی هم شناخته می شود در سال 1353 در شهر ری به دنیا آمد و امروز 18 دی ماه 1400 در سن 47 سالگی درگذشت.
بر اساس گزارش خبرگزاری ایسنا بكتاش آبتين در حال سپری کردن دوران محکومیت قضایی خود بود، پیشتر نیز در زندان به ویروس کرونا مبتلا شده و بهبود یافته بود؛ اما در ابتلای دوباره به کرونا توسط خانواده به بیمارستانی در تهران انتقال یافت که از چند روز پیش در روند درمانی به کمای مصنوعی برده شد. درنهایت، مداوا روی او نتیجهبخش نبود و امروز (شنبه، ۱۸ دیماه) در اثر عوارض ناشی از بیماری کرونا در بیمارستان درگذشت.
ضمن تسلیت به خانواده ایشان و جامعه هنری کشور ،به همین مناسبت آثار این شاعر معاصر معرفی شده است
بكتاش آبتين شاعر ، نویسنده معاصردر حوزه ی سينما نيز فعاليت گسترده ای داشته است و چندین فيلم را كارگردانی كرده است .
کتاب های بكتاش آبتين ( مجموعه اشعار )
- وپای من كه قلم شد نوشت برگرديم انتشارات روزگار 1378
- کتاب در میمون خودم پدربزرگم -تهران انتشارات نگاه-1398
- مجموعه شعر پتك -تهران نشر چشمه 1390
- شناسنامه خلوت مشهد انتشارات بوتیمار 1385
- مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند -تهران نشر نگیما 1382
فیلم های بكتاش آبتين :
- کارگردانی مستند سینمایی ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷
- مستند لوریس چکناواریان رهبر نتهای مهربان اثر بکتاش آبتین
- مستند کاملا خصوصی برای آگاهی عموم دربارهی علیشاه مولوی
- فیلم پارک مارک
معرفی کتاب های بكتاش آبتين :
وپای من كه قلم شد نوشت برگرديم
وپای من كه قلم شد نوشت برگرديم انتشارات روزگار 1378 که با نام مهدی کاظمی منتشر شده است
این مجموعه شامل غزل، همچنین اشعاری به سبک شعر نو است
اشعار این مجموعه تحت عنوان دو دفتر تدوین شده است
- تاول بلندترین فریاد سوختن است
- و پای من که قلم شد نوشت برگردیم
برخی سرودههای مجموعه وپای من كه قلم شد نوشت برگرديم عبارتاند از :
- گاهی اتفاق
- ترس پدربزرگم که ریخت
- باران تو بودی و من
- یادت هست گفته بودم
- مدادم را میتراشم
- دارم با خودم حرف میزنم
- در سفرهای که وسعت نان جا نمیشود
- در سفرهای که وسعت نان جا نمیشود
- تعبیر خوابهای تو معنا نمیشود
- حوای من ز خوشه گندم که بگذری
- شیطان دوباره گرد تو پیدا نمیشود
- بیراهههای راه تو را راه رفتهام
- این پای راه راه دگر پا نمیشود
کتاب در میمون خودم پدربزرگم
تهران انتشارات نگاه-1398
کتاب در میمون خودم پدربزرگم مجموعه شعری شامل شعرهای عاشقانه، اجتماعی و مرگ اندیش از بكتاش آبتين ، شاعر معاصر است.
بكتاش آبتين در مورد این مجموعه شعر می گوید:
نام کتاب از عنوان یکی از شعرهای مجموعه برگرفته است و چون این عنوان برایم جالب بود به عنوان اسم کتاب هم آن را انتخاب کردم.
من شعرهای زیادی درباره میمون دارم و به نوعی می توانم بگویم میمون حیوان مورد علاقه ام است و شاید دلیل دیگری نداشته باشد.
این کتاب شامل 50 شعر سپید است که در فاصله سه سال اخیر سروده شده اند و برخی از آنها نیز پیش از این در نشریات به چاپ رسیده اند.
در نمونهای از این اشعار با عنوان «گناه شال، گردن من بود» میخوانیم:
اما از بهار که بگذریم
و زمستان که درخت را عریان کند
چه حرفهای سردی بر دهان آدم برفی…
راستی درخت باریک ترکهای
نشان به آن نشان که گناه شال گردن من بود
هرگز نپرسیدی رهگذر چقدر چتر برای گفتن داشت!
چه آفتاب یخی!!!
نه با این آفتاب هیچ خرسی از خواب نمیپرد!
داری میلرزی با توام درخت تاریک ترکهای
شب از نیمه گذشته و تو از رویای آدم برفی میلرزی!
چقدر زمستان دارد
این قصه یادم باشد کنار آتش شعری برای درختان سراسیمه بنویسم!
مجموعه شعر پتك
تهران نشر چشمه 1390
این كتاب در قالب آزاد و سپید و دربرگیرنده 32 شعر است که به گفته این شاعر مجموعه سرودههای بكتاش آبتين از سال 1382 تا 1389 را در بر میگیرد.
مضامین اجتماعی، عاطفی و انسانی، دستمایه اغلب اشعار این كتاب را تشكیل میدهند.
عناوین برخی از اشعار این کتاب عبارتند از:
- ویرگول
- شلوغی تنهای ام
- دایره ،
- اشتیاق روشن
- ساعت بی حوصله
- باران خرداد
- بر صندلی خالی
- من قطار تاریكی هستم
در شعر دایره این كتاب میخوانیم:
دهان به دهان من میچرخد حرفهای من و تو
با دهان من حرف میزنی
این شعر را تو میگویی و من مینویسم
مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند
تهران نشر نگیما 1382
مجموعه شعر مژه ها چشم هایم را بخیه كرده اند سومین اثر ادبی بكتاش آبتين در 62 صفحه شامل 32 قطعه شعر در قالب سپید در سال 1382 از سوی نشر نگیما منتشر شد.
آبتین در این اثر ، رویكردی جدی به مسائل اجتماعی دارد و تلاش می كند تا با زبانی راحت ، با مخاطبان شعر خود ارتباط برقرار نماید.
بخش هایی كوتاه از شعر ” چقدر رودخانه دارد این قصه ” از همین مجموعه :
چقدر رودخانه دارد این قصه
تقویم با خودكار قرمز غروب جمعه را تعطیل كرده . . .
و من حوصله ام را
زیر سایه پلی در رودخانه پهن كرده ام !
عابر ، سنگی در رودخانه می اندازد
عكس من در آب ، دایره دایره
خاك می شود !
و شماره ها ، به ترتیب قد
روی سینه من ، عكس یادگاری گرفتند
شناسنامه خلوت
مشهد انتشارات بوتیمار 1385
شناسنامه خلوت مجموعه شعری از بکتاش آبتین است که به شیوه آزاد و سپید که با مضامین متفرقه به طبع رسیده است.
شعر شلوارم بر شانه هایم :
پدرت بی موقع از راه می رسد
با صورتی سرخ و مشتی خونی
از دهانم حرفی نمی زنم
شلوارم بر شانه ام
و کفش هایم
در دستانم می دوند !
شعری دیگری از مجموعه شناسنامه خلوت :
پارهخطهایی سیاه
و چلواری سفید بر خاطرهها
مهر باطل بر شناسنامهای خلوت
کوچه را شلوغ میکند…
علیشاه مولوی – شاعر – در نشست نقد وبررسی مجموعه شعر شناسنامهی خلوت که در 14 تیر 85 برگزار شد؛ دربارهی شعرهای بكتاش آبتين گفت:
در شعرهای كوتاه آزاد او به دلیل كوتاهیاش، شعر این امكان را نمییابد كه چندصدایی باشد؛ ولی بسیار عمیق است و شعرها در عین كوتاهی، تاثیر بسزایی در مخاطب میگذارند و اشیا و مكانها در شعر او بسیار متعدد است.
وقتی او سراغ فضای جنگ رفته، قضاوت انسانی كرده و برای صلح شعر نوشته است؛ نه جنگ.
او ازجمله شاعرانی است كه فضای شعرهایش بیرونی است و این از ارزشهای كار اوست.
فیلم پارک مارک ساخته بكتاش آبتين
فیلم مستند پارک مارک داستان فردی بنام «مارکاس سوتیازیان»است که شبانه به خالی کردن صندوق های صدقات می پردازد
این فرد که مدتی مقیم آمریکا بوده به دلیل خلاف های مختلف دیپورت می شود و پس از بازگشت به ایران، یک کارتن خواب است.
این فیلم داستان یک شبانه روز از زندگی مارکاس محسوب می شود.یکی از خلافهاش دوستی با یک زن شوهرداره که به قول خودش چوب زیادی بابتش خورد..
شخصی که با تداوم در کارهای اشتباهش فرصتها را یکی یکی به باد میدهد و تهدیدها و آسیبها را یکی یکی به جان میخرد.
خیلی ها هم در موقعیت این فرد در آمریکا تبدیل به یک دکتر حاذق و بزرگ میشوند